يکشنبه ۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۴
کد مطلب : 101615

چرا غرب از اشکانیان کینه به دل دارد؟

برجسته‌سازی دوره‌ی هخامنشیان توسط مورخین نزدیک به یهود در عصر کنونی ناظر به دو علت است:...

برجسته‌سازی دوره‌ی هخامنشیان توسط مورخین نزدیک به یهود در عصر کنونی ناظر به دو علت است:
۱- در شخصیت کوروش، عنصر رهایی بخش برای خودشان را می‌بینند.
۲- مطرح شدن چهره‌ی خشایارشاه به عنوان داماد یهود. خشایارشاه، فردی بی‌عرضه بود که اجازه داد تا همسر و وزیر او یهودی بشوند و شاهی مترسک‌وار به عنوان نماینده ایرانی در رأس کار باشد اما تمامی زیرمجموعه دولتش یهودی‌ باشند.
همچنین اصرار و تلاش زیادی از سوی مورخین غرب و مورخین نزدیک به یهود، در جهت حذف، تحریف یا به حاشیه بردن دوره‌ی طلایی تاریخی ایران یعنی سلسله‌ی اشکانیان است.
سلسله‌ی اشکانیان، ضد تهاجم فرهنگی، سیاسی، نظامی غرب عمل کرده و در حالی که تمام ایران به سیطره و سلطه‌ی سلوکیان (یونانیان یعنی تمدن برجسته‌ی آن زمان) درآمده است، اینان را از ایران بیرون می‌کنند. این دوره‌ی تاریخی، به علت تهاجم فرهنگی و نظامی غرب به ایران، شباهت‌های زیادی به عصر کنونی دارد و می‌تواند به عنوان الگو مورد استفاده‌ی ما قرار گیرد. به همین علت غرب از اشکانیان کینه به دل دارد.
پس از یورش اسکندر مقدونی به ایران در زمان داریوش سوم، (گرچه نوع این تهاجم از لحاظ تجهیزات و تدارکات آن زمان، مخدوش است) سلوکیان به مدت چند سال بر ایران حکومت می‌کنند و تلاش بسیاری در جهت تغییر فرهنگ ایرانی صورت می‌دهند اما با ظهور جریانی در سیستان و بلوچستان از قوم سِکاها ناکام می‌مانند. این جریان بعدها به اشکانیان مشهور می‌شوند. اشکانیان از سیستان به سمت شمال آمده و خراسان را آزاد می‌کنند؛ سپس مازندران تا ارمنستان را نیز آزاد کرده و در ۲۰۶۵ سال قبل، به سمت همدان پیش می‌روند. این زمان، مصادف با اوج‌گیری امپراتوری روم است.
امپراتوری روم به صورت شورایی اداره می‌شد و «سزار»، «پومپِی» و «کراسوس» هر سه به عنوان اعضای شورای پادشاهی محسوب می‌شدند. سزار به عمق اروپا رفته و انگلیس را تصرف می‌کند. پومپِی به مصر رفته و شاه مصر را کنار می‌زند و خواهرش «کلوپاترا» را به جای او حاکم مصر می‌کند. (این فرد، حاکم دست‌نشانده‌ی غرب در مصر می‌شود که در مواجهه با غرب، هیچ تغییری نداشته و در تاریخ آمده که از هریک از مقامات رومی که به دیدار او می‌رفت، فرزند دارد. این عمل در علوم سیاسی به «استعمار کلاسیک» شهره است و امام خامنه‌ای از آن به «استعمار نو» یاد می‌کنند. ذکر این نکته نیز لازم است که غرب، همزمان با حذف چهره‌ی طلایی اشکانیان، به برجسته‌سازی هخامنشیان و کلوپاترا پرداخته است. زیرا از منظر آنان، کشوری که به تسخیر غرب درمی‌آید باید هم‌چون مصر در زمان کلوپاترا باشد؛ و آنان را به گرمی و با آغوش باز بپذیرد نه هم‌چون اشکانیانی باشد مقابل تهاجم غرب مقاومت می‌کنند و آن‌ها را بیرون می‌رانند.)
شورای امپراتوری روم، به ژنرال کراسوس مأموریت داده تا به ایران یورش ببرد، اشکانیان را شکست داده و سرزمین‌های ایرانی که اسکندر مقدونی به سلطه خود درآورده بود را احیا کند. در مقابل نیز، شاه اشکانی به سردار سورنا که در ارمنستان حضور داشت فرمان می‌دهد تا خود را برای مقابله با کراسوس مهیا نماید. سپهبد سورنا در منطقه «حرّان» بعد از دیرالزور با ژنرال کراسوس می‌جنگد. (نکته عجیب این است که همین منطقه در عصر امروز نیز میدان تقابل سنگین ایران و غرب است؛ جایی که داعش با حمایت و پشتیبانی کامل غرب، یورش برده و با مقاومت دلیرمردان مسلمان بیرون رانده می‌شود.) در اسناد تاریخی آمده است که کراسوس ۱۲۰ هزار نیرو با خود به همراه آورده بود در حالی که سپهبد سورنا تنها ۱۲ هزار نیرو به همراه داشت. سپهبد سورنا شکست سنگینی به امپراتوری روم می‌دهد به طوری که ۴۰ هزار تن از آنان کشته شده و ۲۵ هزار تن را اسیر کرده و به ارومیه امروزی منتقل می‌سازد. این شکست آرام آرام، زمینه‌های انحلال امپراتوری روم را فراهم می‌کند و این امپراتوری در چند دهه بعد فرومی‌پاشد.
سال‌ها بعد، حکیم ابوالقاسم فردوسی با الهام از شخصیت عظیم سپهبد سورنا، رستم دستان را به عنوان یَل سیستان حماسه‌سرایی می‌نماید. در حقیقت رستم، پهلوان افسانه‌ای ایرانیان، سپهبد سورنا است. هنر فردوسی علاوه بر احیای زبان فارسی، نهادینه‌سازی شخصیت این سردار با عظمت ایرانیان است.
برای مطالعه بیشتر به سرفصل «تاریخ طرح‌ریزی استراتژیک غرب» از کلبه کرامت مراجعه نمایید. 

حسن عباسی
منبع: کانال استاد حسن عباسی

https://siasatrooz.ir/vdcb88b8srhbg0p.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی