یک شعرخوانی جالب در نماز عید فطر امسال، نشانههای فرامتنی جالبی داشته است: مطرح شدن تندترین انتقادات به قوای سهگانه و طرح مطالبات راهنیافته در رسانههای رسمی، در یک تریبون رسمی.
آنا آخماتوا، شاعر و نویسنده روس در خاطراتش بازگو میکند که وقتی در دورانی سخت در شوروی پشت در زندان منتظر بوده است تا از پسرش خبری بگیرد؛ یک نفر نام او را میشنود و از رخوتی که همه آنها را گرفته بوده است بیرون میآید. زن به نزدیک او میآید و بدون مقدمه از او میپرسد آیا میتوانی این وضع را توصیف کنی؟ آخماتوا پاسخ میدهد: بله میتوانم. او بقیه ماجرا را اینگونه توصیف میکند: در آنجا بود که روی چهرهاش که دیگر به آدمیزاد نمیرفت لبخند بیجان و زودگذری نقش بست.
××
روز ۳۰ فروردین ۹۴ نامه سرگشادهای در رسانههای استان سیستان و بلوچستان منتشر میشود. ۲۵ گروه جهادی با نگارش نامهای به حسن روحانی، اعتراضات تندی را به مغفول ماندن موضوع «حقآبه هامون» ابراز میکنند.
این اتفاق ساده اما بیسابقهای است. جوانان حامی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران، انقلابیون حالا یک بیانیه محیط زیستی را امضا کردهاند. در کنار همه امضاهای بیانیههای انتخاباتی، ضداستکباری، سیاسی و بیانیههایی که توقیف فلان فیلم را تقاضا میکرد و تعطیلی یک کنسرت را، حالا محیطزیست جزئی از دغدغههای حزباللهیها شده بود. این روز در تاریخ سیستان و بلوچستان و شاید تاریخ جمهوری اسلامی ایران ثبت میشود.
××
درست ۶ روز پیش، بعد از یک ماه رمضان گرم و سخت، در صبحگاه روز عیدفطر، میثم مطیعی مداح جوان تهرانی دوباره به پشت تریبون رفت و در مهمترین برنامه شعرخوانی سال ایران، در مراسمی که به صورت مستقیم از دو شبکه تلویزیون ایران پخش میشد؛ پیش از اقامه نماز عید فطر توسط رهبر معظم انقلاب و در حضور تقریبا همه مسئولین لشکری و کشوری انتقادات تندی روانه وضعیت موجود اداره کشور کرد. اشعار مطیعی اگرچه در بسیاری از بخشها به ایدههای معنوی مربوط به ماه رمضان مربوط میشد؛ اما حاوی ابیاتی بود که به صورت مستقیم و صریح عملکرد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بخشهای مهمی از حاکمیت را به نقد میکشید. در عین حال اشعار مطیعی وجه مطالبهگرایانه بیسابقهای داشت. او از وضعیت درمانده اقشار اجتماعی محروم جامعه با صریحترین لحن ممکن سخن گفت و خواستار رسیدگی به طبقات معمولا محذوف در رسانههای ایرانی شد.
این دومینباری بود که این تریبون رسانهای مهم، به یکی از بیپرواترین و صریحترین تریبونهای رسانهای درونی خود نظام برای نقد عملکرد انحرافی از آرمانهای انقلاب تبدیل شده بود. اشعار میثم مطیعی؛ محافظهکاریهای معمول تریبونهای رسمی را نداشت و علاوه بر اینکه به شکلی صریح، مجموعهای از مطالبات فروخفته و غیررسانهای شدن مردمان محذوف از رسانه و قدرت را فریاد میزند؛ نشانهای برای آغاز دورانی جدید در جامعه انقلابیون و رسانهها بود.
این یک طنز تاریخی جالب روزگار ماست و شاید بهترین نشانه برای نمایش آنچه در صبح ۲۵ خرداد سال ۹۶ رخ داد. در حالی که تلویزیون با فشار دستگاههای مرتبط از هر نوع خبررسانی درباره اعتصاب کامیونداران منع شده بود؛ برای اولین بار نام ماجرای آنها در یکی از پربینندهترین باکسهای تلویزیون و در عین حال در یکی از رسمیترین مراسمهای جمهوری اسلامی به زبان میآمد و رسانه شعرخوانی پیش از نماز عید فطر خواستار رسیدگی به وضع آنها و قشرهای بیرسانه و درمانده دیگر میشد.
شعرخوانی مطیعی بلافاصله در شبکههای اجتماعی و رسانههای مردمی مورداسقبال قرار گرفت. این اتفاق عجیبی هم نبود. فاصله میان رسانههای رسمی و رسانههای مردمی در یکی از معدود موارد برداشته بود. اما به فاصله دو روز متن این اشعار در برخی از روزنامهها و سایتهای سیاسی به شکلی عجیب توسط برخی رسانهها مورد انتقاد واقع شد و دومین نکته طنزآمیز ماجرا همینجا رخ داد: رسانههایی که در تمام ادوار فعالیت به نبودن فضای باز برای نقد معترض بودند؛ حالا به منتقدانهترین جلوه رسمی رسانهای ممکن معترض شده بود. بازی البته جای دیگری و پشت پرده سیاستبازیهای این روزها جریان داشت و این از تمایل ناکام این رسانهها برای موضعگیری چهرههای مطرح سیاسی مشخص بود.
دو روز پیش خبری منتشر شد از اعتراض یک جریان دانشجویی به مصادره یک مکان مسکونی توسط چهرهای که به شدت به مواضع آنها نزدیک است و چند روز پیش جوانان انقلابی در اعتصاب کارگران حاضر شدند و از آنها حمایت کردند آیا باید باور کنیم که دورانی جدید آغاز شده است؟دورانی که جریانها و رسانههای انقلابی خود وارد میدان نقد انحراف از آرمانهای انقلاب شدهاند.دوران سکوت درباره مطالبات به پایان رسیده است؟
××
میثم مطیعی اما مخالفان زیادی هم دارد. نه تنها در عرصه سیاسی، بلکه سلوک و شیوه خاص او در حوزه هیئتداری و مداحی نیز در این سالها با مخالفت برخی از اهالی این حوزه روبهرو شده است. فارغ از ارزیابی نوع ورود او به مسائل گفته شده به نظر میرسد که موقعیت امروز میثم مطیعی در فضای امروز رسانهای ما، محل مناسبی برای بحث درباره مقوله بسیار اساسی «درگیر شدن و درگیر کردن» است. آنچه در تمام این سالها میثم مطیعی را به محلی برای اختلاف و بحث و جنجال تبدیل کرده است؛ تلاش ویژه او برای کناره جستن از دامن بینظری و بیطرفی و پیوستن به قافله کمتعداد کارکرد اجتماعی است.
مطیعی، یکی از پرطرفدارترین هیئتهای جوانانه تهرانی را تبدیل به یک پایگاه اجتماعی کرده است که به روضه و مداحی و اکتفا نمیکند؛ برای مصائب اجتماعی دغدغه دارد و در مورد مهمترین مسائل اجتماعی و سیاسی روز حرف میزند و طرفی را میگیرد و معتقد است که هیئت؛ به اشک خلاصه نمیشود. هیئت پرطرفدار او در دانشگاه امام صادق(ع) در تمام این سالها کاملا معاصر و هماهنگ با اتفاقات جامعه ایرانی پیش رفته است و از این رو با تعریف معمول از هیئت و مداحی تعارضاتی پیدا کرده است. (هر چند که سابقه چند صدساله هیئتها در ایران اتفاقا تعریفی نزدیک به همین تعریف مطیعی از هیئت را به ذهن میآورد)
این شاید، مشابه ماجرای مواجهه ما با اکثریت هنر و ادبیات ایرانی است. فیلمها و سریالهای زیادی در تمام این سالها ساخته شدهاند؛ شعرها و رمانهای زیادی نوشته شدهاند و همه با استراتژی دعوت به پذیرش و تاثیرپذیری از اصول اخلاقی عام و ساده که نیاز آن به شدت هم احساس میشود، بر موضع بیطرفی در آنچه امروز در بطن اجتماع ملتهب ایرانی درگذر است ایستادهاند. اما در شرایط به شدت پیچیده امروز اجتماعی در ایران، واقعا ایستادن بر این موضع چه کارکردی دارد؟ و بالاخره چه زمانی قرار است هنر و ادبیات ایرانی در فضای ایزوله خوب و بد عام اخلاقی قرار بگیرند و سراغ واقعیت صرف و این روزها بیرحمانهای که در حوزه عمومی نادیده رسانههای رسمی میگذرد بروند و با مسائل مبهم، هنوز مورد سوال و حساسیتبرانگیز جامعه امروز ایرانی درگیر شوند؟ و این کاری است که مطیعی انجام میدهد و چه در شیوه هیئتداری و چه در این تریبون شعرخوانی خاص که به دست او آمده است به درستی همین نقطه مبهم و حساسیتبرانگیز مواجهه با این حجم عظیم از «سوال» در جامعه را متهورانه انتخاب کرده است.
مطیعی در شعرخوانیهای رسمیاش معمولا با حقایق، آدمها و ساختارهایی درگیر میشود که در سالهای اخیر بیشترین تنشها و اضطرابها را در جامعه ایرانی به وجود آورده است و کمترین سهم پرداخت در رسانهها را داشته است. راه ساده پرداخت مسائل عام اخلاقی را به کناری مینهد؛ مسائلش را از میان همه مسالههای ریز و درشت امروز زندگی ایرانیها با صراحت و دقت انتخاب میکند، به سمت آنها هجوم میبرد، از کنارشان رد نمیشود. مطیعی با مسائل کف جامعه امروز ایران درگیر میشود و این درگیری در مقایسه با روحیه عافیتطلب معمول هنرمند ایرانی قابلتوجه است.
اما درگیر شدن و تمایل به درگیر کردن مردم با ابزاری فرهنگی؛ هزینههای زیادی دارد.جدای از آنکه مطیعی حالا کدام طرف را انتخاب کرده است، اینکه او رنج و هزینه انتخاب کردن یک طرف را در جامعهای که به سیاسی نبودن مداحی و هیئت و شعر افتخار میکنند برگزیده است؛ شایسته ستایش است. این سرنوشت جوانان انقلابی جدید است. آنهایی که دیگر با گزارههای «حفظ مصلحت نظام» راضی به سکوت نمیشوند و اتفاقا به انقلابی معتقدند که مدام بازتولید میشود و آرمانهایش را دائم در معرض پرسش کارکرد قرار میدهد. مهر
مجید انصاری معاون سابق رئیس جمهور روحانی و از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با ایسنا در اشاره به مداحی انتقادی میثم مطیعی در مراسم نماز عید فطر در تهران، گفته است: این مساله عید فطری که مظهر و نماد همه مسلمانان و روزهداران است را به نوعی همایش جناحی و حزبی تبدیل میکند.
او همچنین با اشاره به چند مطلب انتقادی در رسانههای انقلابی پیرامون اصلاحطلبان میگوید: این تفرقهافکنی فراتر از یک شعرخوانی است. اگر در یک سال گذشته مجموعه تیترهای خبری و تحلیلهای سیاسی چند خبرگزاری و سایت معروف و شناخته شده نگاه کنید، تفاوت چندانی با تیترهای رسانههای ضد انقلاب و منافقین و اسرائیلی نداشته و ندارد.
این فعال چپ با بیان اینکه چنین اقداماتی را نشانه نفوذ عناصر دشمن در این نهادها و رسانهها میدانم، ادامه داد: خیلی خوشباوری خواهد بود که فکر کنیم این مدل تخریبها ناشی از کج سلیقگی سیاسی است. نشانههای دیگر نفوذ سرویسهای جاسوسی دشمنان را در نهادها طی چند سال گذشته دیدیم که بعضا فاجعهآمیز هم بوده و بعضی از آنها هم در زندان هستند.
انصاری گفته است: من فکر میکنم ضمن تاکید و توصیه به مردم برای مراقبت از این نفوذها، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی ما و همچنین نیروهای مسلح باید دقت مضاعفی برای شناسایی عوامل نفوذی که در این نهادها و با نقاب انقلابیگری عملا فرمایشات مقام معظم رهبری را بیاثر میکنند، انجام دهند. ایسنا همچنین در لید مصاحبه انصاری نوشته است: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شناسایی "عوامل نفوذی که در نهادهای انقلابی، با نقاب انقلابیگری عملا فرمایشات رهبری را بیاثر میکنند"، را مورد تاکید قرار داد.
اظهارات انصاری در حالیست که اولا آقای مطیعی با هماهنگی دفتر رهبر مقام معظم رهبری، برای مداحی در مراسم نماز عید سعید فطر انتخاب شده و ثانیا اشعار وی نیز در پایگاه اطلاعرسانی رسمی مقام معظم رهبری باز نشر یافته است. غیر از این رخدادهای شاخص، عقل هم قضاوت میکند که در اشعار قرائت شده از سوی این مداح شناخته شده اثری از تفرقه یا نفوذ یا وحدتشکنی نیست بلکه آنچه هست صرفا انتقاداتی است که بعنوان حرف دل مردم بایستی به گوش مسئولان ارشد دولتی و سایر مسئولان امر برسد.
فیالواقع این تقصیر مردم و مادحین نیست که عملکرد دولت و اصلاحطلبان طی ۵ سال گذشته دارای نقاط ضعف فاحشی من جمله شکست برجام، کمکاری و بیعملی بوده است و جالب آنکه آقایان به جای داشتن گوش شنوا و استقبال از فرایند نقد معقول در جامعه، بنای ناسازگاری گذاشته و حتی دو خط شعر را نیز نمی توانند تحمل کنند.
گفتنی است، انصاری که به تازگی مدعی نفوذی بودن چهرههای انقلابی و برخی رسانههای امین کشور شده است، چندی قبل نیز بحث نفوذ اسرائیل و منافقین در سپاه پاسداران را مطرح کرد که متأسفانه پیگیریهای لازم در این زمینه انجام نشد و مشخص نیست نهاد سومی که از سوی انصاری متهم به نفوذی بودن شود، کدام نهاد است!؟
لازم به یادآوری است که اصلاحطلبان و سران دولتی، در سال گذشته نیز پس از مداحی انتقادی میثم مطیعی در مراسم نماز عید فطر حملات وسیعی را علیه وی صورت دادند. اما مقام معظم رهبری پس از حملات وسیعی که علیه مطیعی صورت گرفت از این مداح انقلابی کشورمان و شعری که در نماز عید فطر سال گذشته خوانده بود تجلیل کردند.
معظم له خطاب به مطیعی فرموده بودند: «میدانم بعد از عید فطر خیلی شما را اذیت کردند و فشار آوردند، هم به شما و هم به شعرا؛ اما مطلقا اعتنا نکنید. شما یک حرف کاملا درست و محکمی زدید. تردید نکنید. من نظرم را همان موقع به اطرافیان هم گفتم. کار شما کاملا درست بود. اصلا محل نگذارید به این حملهها و بدانید کار شما مؤثر است. شما روی این جوانها تاثیر دارید. این جمعیتی که امشب آمده بود تاثیر میپذیرد از شما. در آن شعر هم هیچ اهانت نبود. مسؤولان رده بالای دولتی آمدند پیش من و گفتند توهین شده؛ من گفتم خیر، هیچ اهانتی نبوده. خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما هم مدعی بودیم و هم صف اوّلی. در آن شعر هم هست: "ما مدعیان صف اول بودیم"، ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خستهشدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته میشدند. سفت بایستید و خسته نشوید. اگر خسته نشوید خداوند به کارتان برکت میدهد، و برکت داده است. راه درست همین است که شما دارید میروید. من همیشه شما را دعا میکنم، اما سر قضیه عید فطر فقط دعا نبود؛ هم دعا میکردم، هم حمایت کردم و نکاتی را به آنهایی که باید میگفتم، گفتم.» جهان