?>?>
چه شد که گروه جهادی شما تشکیل شد؟ اسم گروه جهادیتان چیست؟
یک هیئت مذهبی در محلهمان بود که من در مراسمهای مختلف آن شرکت میکردم. سال ۸۹ بود که تصمیم گرفتیم گروه تشکیل بدهیم و به اردوهای جهادی برویم. اسم هیئت کربلا بود، اسم گروه را راه کربلا گذاشتیم. در واقع گروه جهادی راه کربلا از دل همین هیئت بیرون آمد؛ ابتدا تعدادمان خیلی زیاد نبود، ولی به مرور زمان افراد بیشتری به گروه ملحق شدند و حالا موقع اردوی جهادی تعداد بچهها به ۱۲۰ نفر هم میرسد.
اولین فعالیت جهادی گروه راه کربلا چه بود؟
اولین سفر جهادی را که انتخاب کردیم در نوروز سال ۸۹ بود که به منطقه قلعهگنج رفتیم و البته هنوز هم به صورت متمرکز به این منطقه رسیدگی میکنیم و باید بگویم که حدود ۸ سال است و که در آنجا فعالیت میکنیم و ۲۱ دوره در این منطقه اردوکشی کردیم.
در این مدت در منطقه قلعهگنج خدمات پزشکی، فعالیت عمرانی، فرهنگی، علمی، ورزشی و محرومیتزدایی انجام شد. همچنین ۵ مدرسه، یک کتابخانه و ۱۲ مسجد ساخته شده است. از طرفی با تلاشهای گروه جهادی، بنای یک کلینیک دندانپزشکی کامل ساخته و تجهیز شده است.
در این چند سال اردوهای جهادی فقط در منطقه قلعهگنج انجام شد؟
ما متمرکز در منطقه قلعهگنج ماندیم و فعالیت کردیم. در کار جهادی باید تمرکز داشته باشید تا به نتیجه مطلوب برسید و با یک دوره، کار انجام نمیشود. مثلا اگر میرویم که یک مسجدی را بسازیم، قطعا ساخت آن در ده روز تمام نمیشود، ولی وقتی طی دو دوره به منطقه میرویم آن وقت تکمیل میشود. البته گاهی برخی از کارها را در یک دوره تمام کردهایم مثلا مدرسهای با سه کلاس که باید تا اول مهر افتتاح میشد، توان بیشتری برای آن گذاشتیم و طی ۱۷ روز، مدرسه را تحویل دادیم.
چه زمانهایی به فعالیتهای جهادی میپردازید و این فعالیتها به کار شما لطمه نمیزند؟
بیشتر اردوها در ایام عید و البته ده روز در تابستان است. یعنی هر سال ۲ اردو برگزار میشود. مقید هستیم که حتما در این ایام سفر جهادی برویم و کارهای خودمان را تعطیل میکنیم. البته خودمان به غیر از این دو اردویی که قرارگاه جهادی راه کربلا برگزار میکند، روزهایی را برای پیگیری پروژهها به مناطق محروم میرویم و برای حل مشکلات مردم تلاش میکنیم.
اعضای خانواده شما نیز در گروههای جهادی فعالیت میکنند؟
از همان سال اول پدر، مادر، برادر و همسر ایشان نیز با من به آنجا آمدند؛ و در آن سال من هنوز ازدواج نکرده بودم. اما چند سال بعد که همسرم به جمع خانوادگی ما اضافه شد نیز به گروه جهادی راه کربلا ملحق شد.
خانمها در اردوهای جهادی چه کاری انجام میدهند؟
خیلی کارها از عهده خانمها بر میآید. خانمها در بخش پخت غذا و در آشپزخانهها کمک زیادی به ما کردند. آنها در دورههای مختلف علمی فرهنگی و تربیتی خیلی نقش مهمی دارند. به جرات میتوانم بگویم که اگر کار فرهنگی در اردوهای جهادی انجام میشود، اگر خانمها نباشند کارمان لطمه میخورد و آنها خیلی در این زمینه موثر هستند.
خاطرهای از فعالیت در منطقه قلعهگنج برایمان تعریف میکنید؟
بعد از این همه سال رفت و آمد ما در منطقه قلعهگنج حالا دیگر ما عضوی از خانواده یکدیگر شدیم. آنها خیلی از گرفتاریهایشان را با ما در میان میگذارند.
اما یکی از خاطرههایی که خیلی برایم دلچسب است و در خاطرم مانده؛ کاری بوده که شهید ملکمحمدی پیگیرش بود و الان هم از هر کدام از بچههای گروه بپرسید آن پروژه بیشتر از بقیه کارها به بچهها چسبیده؛ پروژهای که برای آبرسانی روستایی بود و طول آن به ۱۴ کیلومتر میرسید. انجام آن در منطقه کوهستانی که منطقهای صعبالعبور بود و در گرمای ۵۰ درجه انجام میشد. در آنجا حتی راهی برای عبور ماشین هم نبود. در واقع بچهها باید با دست این مسیر را طی و لولهگذاری میکردند تا به روستای کشک آبرسانی شود.
شهید جلال ملکمحمدی که مدافع حرم بود، پیگیر این پروژه بود که در سال گذشته به شهادت رسید؛ و بعد از شهادت او، اهالی روستا به یاد و احترام این شهید، اسم روستایشان را جلالآباد گذاشتند. در حالی که آن پروژه سختترین پروژه ما بود و نزدیک بود که ۲۰ نفر از بچهها جانشان را از دست بدهند، اما واقعا بسیار برایمان خاطرهانگیز و جذاب بود.
اعتبارات انجام پروژهها چگونه تامین میشود؟
متاسفانه برخی فکر میکنند که فعالیتهای جهادی، فعالیتهایی دولتی است، اما این واقعیت ندارد و گروههای جهادی هیچ ارتباطی به دستگاههای دولتی و سازمانی ندارند. اردوی جهادی یعنی یک تعداد آدم خودجوش تصمیم میگیرند که کاری برای محرومزدایی و کمک به مردم انجام دهند؛ میروند در منطقهای و کارها را پیش میبرند. افرادی که ممکن است از لحاظ فکری و فرهنگی با یکدیگر تفاوت زیادی داشته باشند، ممکن است از لحاظ سیاسی با هم مشکل داشته باشند، اما در اینکه باید جمع شوند و به مردم کمک کنند با هم همفکر و متحد شدهاند.
الان در گروه جهادی راه کربلا، دانشآموز، دانشجو، بازنشسته، کارگر، کارمند، بنا، طلبه و دیگر اقشار و گروهها را داریم. یک اجتماع کوچک با طرز فکرهای مختلف گروه ما را تشکیل داده است. اینکه بخواهیم اردوهای جهادی را به قشر خاصی وابسته کنیم این طور نیست. حالا همین افراد، وظیفه ذاتیشان این است که بروند و از سازمانها و دستگاههای دولتی طلب بودجه کنند. یعنی چه؟ ما به این میگوییم جهاد اداری. یعنی آقای بخشدار شما در این منطقه باید این کار را انجام میدادید و این کار را نکردید. اگر بودجه به ما بدهید آن را انجام میدهیم.
ما برای پیشبرد کارمان از هر کدام از دستگاههای دولتی، موسسات و ادارات که بتوانیم پول جذب کنیم اینکار