عجیب است اگر بخواهیم تنها برای غذای جسم چاشنی فراهم کنیم که برنج و خورشت میخواهد و آش نیاز به مزه دهندهای به نام کشک دارد. اما التیام روح به این سادگیها امکانپذیر نیست که هزینهاش با معنویات تأمین میشود و بسیار بالاتر از آن است که به وصف درآید. برای تهیه غذای جسم کافی است دست در جیب فرو برده و پولی به دست فروشنده آن داده شود تا به همین سادگی و در لحظه، این نیاز از طریق دهان، مسیر مری و معده را بهسوی روده سپری کرده تا پس از جذب املاح و ویتامینهای مازاد آن که متأسفانه در کشورهای قاره آسیا بسیارتر زیاد است دفع گردد. اما نیاز روح فراتر از این حرفهاست زیرا گاهی با یک حرکت و حرف ساده و یا تنها اخم به پیشانی و چهره و حرفی نسنجیده آنچنان دگرگون میشود تا تلاش یکعمر برای جبران آن کارساز نباشد. مجسم کنیم یک سوءتفاهم ساده را که برای برونرفت طرف مقابل از آن هزینههایی بس گزاف را میطلبد که ممکن است با پرداخت هم آنگونه که باید مرتفع نشود درحالیکه تأمین غذای جسم به هیچیک از این عوامل متعدد نیاز ندارد. امروز جامعه جهان سوم و همچنین کشوریهایی که توانستهاند راه ترقی و پیشرفت را یکشبه طی کنند تا به مرحله درحالتوسعه برسند روحشان توأم با ملاحظات خیانتآمیزی است که از غرب دیدهاند و هرگز نمیتوانند بپذیرند آنچه بهظاهر و در قالب سازمانهای مردمنهاد برای التیام آنها صورت میگیرد واقعیت داشته باشد زیرا ارتفاع دیوار ایجادشده ناباوری و بیاعتمادیها شرق و غرب به اوج آسمانها رسیده است! رفتار این روزهای آمریکا در عراق و سوریه، افغانستان و دیگر نقاط جهان که توأم با اشک تمساح در حدقه چشمهای خونگرفته است همراه با پنجههای آهنین مخفیشده در دستکشهای لطیف مخملین بیش از یک قرن است که برای اینسو در سیاره زمین مشخص شده و هیچیک از شعبدهبازیهای متداول قادر نیستند اعتماد و اطمینان را آنگونه که باید جلب کنند که به حقیقت دریافتهاند زمانی که افغانستان را شبانه ترک میکنند پایگاهها به طالبان میرسد و دیدند آن روزی را که تخلیه شهرکی پایگاهی در عراق ترک میشد این منافقین بودند که آن را به دست آوردهاند اما مسلمانان ضمن فشارهای اهرمی فرصت را از آنها گرفتند تا ناچار به فرار از عراق شوند که حالا بار دیگر و با سناریویی تازه آن تراژدی تکرار میشود که چون اعتمادی در کار نیست آمریکا باید چوب جنایات خود را در منطقه با انهدام پایگاههای خود بهوسیله پهپادها و موشکهای جیش الشعبی بدهد. امروز مردم سوریه قبل از هر چیز به غذا و دارو نیازمندند اما درنهایت گرسنگی، فقر و تزلزل امنیت پای صندوقهای رأی برای تأیید ریاست جمهوری خود میروند تا نشان دهند کشوری که سالها ترور و وحشت را تحمل کرده همچنان میتواند با ظرفیت بالای ۸۰ درصد آراء را در صندوق رأی بیندازد. آنها و دیگر کشورهای همسو وهم اندیشه در سراسر جهان دیگر فریب وعدههای دریافت سلاح، دارو و غذا را نمیخوردند تا هویت خود را متزلزل کنند زیرا پیامدهای اصل ۴ را در دوران پهلوی لمس کردهاند که هنوز هم پس از گذشت هفتادسال باید هزینههای دردناک آن را توسط دارندگان شناسنامههای ایرانی اما هویت آمریکایی و اروپایی از تریبونهایی با سرمایههای مشکوک الهویه پرداخت نمایند! شاید برجام پلی باشد برای حل بعضی از مسائل اقتصادی مابین غرب و شرق که البته ایران ستونی از آن است اما دلیلی جهت استمرار ادبیات عقیدتی نخواهد بود زیرا حداقل آحاد جامعه مدنی ایران به این بلوغ فکری رسیدهاند که آنچه را معمار انقلاب در قالب «رابطه با آمریکا را میخواهیم که چه کنیم» باقی گذاشت لب کلام برای کسانیست که تلاش داشته و دارند تا با پرداخت هزینههایی چون پذیرش FATF و ۲۰۳۰ بار دیگر دروازهها را برای ورود غرب با دستکشهای مخملین باز بگذارند اما یادشان باشد بعضی پدیدهها همچون شهادت حاج قاسم سلیمانی را نمیتوان فراموش کرد و یا با آن معامله نمود که اینگونه موارد بکر غذای روح و مخلفات آنست تا یک ملت بتواند زنده و جاودان بماند.
نویسنده: حسن روانشید
نویسنده: حسن روانشید