پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۵
کد مطلب : 95891

رویایی به نام انزوا

در ادبیات گفتاری آمریکایی‌ها یک کلمه کلیدی و به نسبت دائمی مشاهده می‌شود و آن ‌اینکه ‌ایران...

در ادبیات گفتاری آمریکایی‌ها یک کلمه کلیدی و به نسبت دائمی مشاهده می‌شود و آن ‌اینکه ‌ایران کشوری منزوی و در حاشیه است که به دلیل آنچه آمریکا فعالیت هسته‌ای غیرصلح‌آمیز، توان موشکی بالا و نیز حمایت از تروریسم و رفتارهای بحران‌ساز می‌نامد، دارای جایگاهی پایین در معادلات جهانی است. آنها ادعا دارند که برجام تا حدودی‌ ایران را به جامعه جهانی بازگردانده و ‌ایران با تغییر رفتارهای منطقه‌ای خود با محوریت دست کشیدن از مقاومت و تبدیل شدن به کشوری تحت سلطه آمریکا - نظیر برخی کشورهای عربی - می‌تواند دوباره در صحنه جهانی ‌ایفای نقش نماید. جالب توجه آنکه آمریکایی‌ها حتی روابط بانک‌ها با جمهوری اسلامی ‌را مشروط به تغییر رفتارهای منطقه‌ای آن عنوان کرده‌اند در حالی که تعریف آمریکا از تغییر، دست کشیدن ‌ایران از استقلال و آزادی خود و تبدیل شدن به کشوری همچون کشورهای عربی زیر سلطه آمریکاست که هیچ اختیازی از خود ندارند.
آمریکایی‌ها در حالی فضایی تحقیرآمیز را در قبال ملت ‌ایران در پیش گرفته و برآنند تا جمهوری اسلامی‌ را عقب مانده و بدون نقش در صحنه جهانی معرفی نماید تا به زعم خود‌ ایران را به تسلیم شدن در برابر زیاده‌خواهی‌هایش وادار سازند که نوع تحولات در صحنه داخلی و بیرونی آمریکا حقایقی دیگر را آشکار می‌سازد.
در صحنه داخلی آمریکا تمام مقامات ارشد سیاسی، نظامی‌ و اقتصادی حول محور ‌ایران سخن می‌گویند بگونه‌ای که کمتر مسئولی را می‌توان یافت که نامی ‌از ‌ایران نیاورد چنانکه‌ این امر را به وضوح در مواضع اوباما، کری و... می‌توان مشاهده کرد. در کنگره آمریکا نیز بخش عمده‌ای از مصوبات کنگره مربوط به مقابله با‌ ایران است در حالی که کمیته‌های روابط خارجی و دفاعی آمریکا نیز اولویت کاری خود را‌ ایران عنوان می‌کنند.
نکته بسیار مهم آنکه در حالی عرصه سیاسی آمریکا شاهد مبارزات انتخاباتی است که از محورهای اصلی مواضع نامزدهای هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات را مسئله ‌ایران تشکیل می‌دهد.
آنچه در عرصه داخلی آمریکا مشهود است آنکه، چگونگی رفتار با‌ ایران به فاکتوری انتخاباتی مبدل شده که تاثیر قابل توجهی در آرا رای‌دهندگان دارد بگونه‌ای که هیچ‌کدام از کاندیداها توان نادیده گرفتن ‌این امر را ندارند و به طور معمول یکی از ابعاد اصلی سخنرانی‌های آنها معطوف به مسئله ‌ایران است.
در عرصه سیاست خارجی نیز از محورهای اصلی رایزنی‌های مقامات آمریکایی در باب ‌ایران است و در سفر به کشورهای کوچک و بزرگ و اجلاس‌های بین‌المللی سخن گفتن در باب ‌ایران از ارکان رایزنی‌های آمریکایی‌ها است. جالب توجه آنکه آنها اقدامات نظامی‌خود در جهان را نیز مربوط به جمهوری اسلامی‌می‌دانند چنانکه همزمان با اجرایی شدن طرح سپر موشکی در رومانی، رسما اعلام کردند ‌این طرح برای مقابله با جمهوری اسلامی‌است. آمریکایی‌ها همچنین در حالی طرح افزایش کمک‌های نظامی ‌به رژیم صهیونیستی و نیز افزایش فروش تسلیحات به کشورهای عربی را در دستور کار دارند که محور ادعایی آنها مقابله با ‌ایران عنوان می‌شود.
جالب توجه آنکه آمریکایی‌ها در باب تحولات منطقه رسما اذعان دارند که به دنبال تغییر رفتار منطقه‌ای ‌ایران هستند و آن را اصلی اساسی برای رسیدن به اهداف خود در منطقه می‌دانند.
با توجه به آنچه ذکر شد ‌این سوال پیش می‌آید چگونه می‌شود کشوری در انزوای جهانی باشد در حالی که محور مواضع و رفتارهای داخلی و خارجی آمریکاست و به نوعی در صدر رفتاری ‌این کشور قرار گرفته است بگونه‌ای که اوباما توافق هسته‌ای و آنچه مقابله با‌ ایران می‌نامد را بزرگترین دستاورد دوران ریاست جمهوری خود عنوان می‌دارد؟
براساس شواهد و آنچه در عرصه داخلی و خارجی آمریکا می‌گذرد به صراحت می‌توان گفت که ادعاهای آمریکایی‌ها منبی بر منزوی بودن‌ ایران صرفا یک بلوف تبلیغاتی برای تحقیرسازی و دور ساختن ملت ‌ایران از ارزش‌های انقلابی است که برگرفته از آرزوی قدیمی‌ آمریکایی‌ها مبنی بر منزوی ساختن و در نهایت تسلیم‌سازی ‌ایران در برابر سلطه‌گری آمریکا می‌باشد. در اصل واشنگتن نه از واقعیت موجود بلکه از آرزوی خود مبنی بر به حاشیه راندن جمهوری اسلامی‌ سخن به میان می‌آورد. آرزویی که مقاومت ملت‌ ایران در برابر تهدیدات و فشارهای دشمنان‌ این سرزمین، آن را به کابوسی تلخ برای آمریکایی‌ها مبدل ساخته است.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcb8wb9.rhbs9piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی