طی روزهای اخیر اخبار قابل توجهی در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است ابتدا منابع خبری از تجاوز فرقه معلومالحال شیرازی به سفارت ایران در لندن خبر دادند. تجاوزی که انفعال نیروهای امنیتی انگلیس در مقابله با این هتاکی به سفارت و نیز تقارن آن با سفر بن سلمان ولیعهد سعودی به لندن و تکرار مواضع ضدایرانی وی و ترزامی نخست وزیر انگلیس، سوالات بسیاری را در تجاوز صورت گرفته به سفارت جمهوری اسلامی ایجاد میکند.
نکته دیگر تهدید جان سفیر ایران در اتریش در حمله فردی ۲۶ ساله به سفارت ایران است. این اقدامات علیه جمهوری اسلامی ایران در اروپا در حالی صورت گرفته است که یک نکته اساسی در قبال آنها مشاهده میشود و آن اینکه مدعیان حقوق بشر و تروریسم به ویژه کشورهای غربی و سازمان ملل در برابر این تجاوزات راه سکوت در پیش گرفتهاند که از یک سو دوگانگی آنها در باب مقوله تروریسم و امنیت جهانی را آشکار میسازد و از سوی دیگر خود محور بودن عاملان حمله به سفارتخانههای کشورمان را بیشتر در ذهن متبلور میکند. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که در طی ماههای اخیر تحولات قابل توجهی در صحنه روابط ایران و غرب در جریان است.
در دی ماه ۹۶ در حالی اعتراضات و مطالبات مردمی به آرامی صورت میگیرد که با تحریک محافل رسانهای و سیاسی کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان، این اعتراضها به سمت آشوبهای خیابانی کشیده شد وجالب توجه آنها رسما به حمایت از این آشوبها پرداختند. بعد از آن نیز فتنهای به نام دراویش خیابان پاسداران به پا شد که ایجاد درگیری فرقهای و قومی در ایران را در پی آن پیگیری میکردند.
این تحرکات درحالی با هوشیاری ملت و اقدام به موقع نظام ناکام ماند که غرب تلاش کرد تا سیاست تشدید تحریم را نیز اجرا سازد چنانکه از سوی آمریکا تحریمهای جدید علیه ایرانیان اعمال و اروپا نیز از اعمال فشار بیشتر بر تهران سخن گفت. جالب توجه آنکه این نوع تحرکات امنیتی و اقتصادی ضد ایرانی در شرایطی صورت گرفت که غرب مطالباتی همچون حذف توان موشکی و عقبنشینی ایران از حضور در معادلات منطقه را سر میداد که البته برقراری امنیت و آرامش در کشور و نیز اقداماتی همچون رویکرد ایران به کشورهایی ورای اروپا نظیر هند و کشورهای آفریقایی ناکامی این سناریو را رقم زد.
بعد از این حمله، تحرکات جدیدی از سوی غرب در قبال ایران با محوریت سفر لودریان وزیر خارجه فرانسه به تهران صورت گرفت در حالی که غرب سعی داشت تا این سفر را امتیازی بزرگ برای ایران عنوان نماید. آنچه بعدها در مواضع فرانسویها مشخص شد آن بود که وی ماموریت داشت تا سه خواسته برچیدن تمام توان هستهای محدودسازی توان موشکی و بازدیدهای نامحدود از مراکز نظامی ایران و در نهایت عقبنشینی ایران از معادلات منطقه را به ایران تحمیل نماید.
طرحی که موضع قاطع مقامات جمهوری اسلامی را رسما ناکام ساخت. هر چند افرادی مانند ماکرون رئیس جمهور فرانسه و ترزا می نخست وزیر انگلیس که در دیدار با بن سلمان ولیعهد سعودی با سیاست تهدید و فشار به دنبال تحمیل زیادهخواهیها به ایران بودند اما مواضع قاطع رهبر انقلاب مبنی بر اینکه ایران جزیی از منطقهای است که برای این حضور نه از کسی اجازه میگیرد و نه نیاز به مذاکرات با غرب و آمریکا دارد پاسخی همه جانبه به زیادهخواهی غرب بود.
با توجه به اینکه محافل رسانه ای و سیاسی غربی، سعودی و صهیونیستی مطرح کردهاند ایران باید هزینههای رد درخواست غرب را بپردازد میتوان گفت که تحرکات صورت گرفته علیه سفارتخانههای ایران در لندن و اتریش که احتمال تکرار آن در سایر سفارتخانهها وحتی نسبت دادن حوادث تروریستی در مناطق مختلف جهان به جمهوری وجود دارد در حالی برگرفته از ناامیدی غرب در اجرای سناریوی آشوبسازی در داخل ایران تحرکی برای ایجاد ابعاد جدیدی از سیاست فشار علیه تهران در ورای مرزها باشد تا به زعم خود بخواهند که زیادهخواهیهای موشکی و منطقهای را به جمهوری اسلامی تحمیل نمایند. رفتاری که اتحاد ملی در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و نیز رویکرد به مولفههای جدید در سیاست خارجی به جای چشم داشت به غرب میتواند راهکار مقابله با آن باشد.
به عنوان نمونه، سفر دکتر ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به پاکستان را که میتواند زمینهساز توسعه مناسبات تهران و اسلامآباد باشد. همگرایی این کشورها که هر کدام به نحوی زخم خورده بدعهدیهای غرب هستند را میتوان گامی در جهت این مهم دانست. به هر تقدیر جمهوری اسلامی در قالب برجام شاهد بدعهدی غرب بوده و پاکستان نیز به رغم سالها همراهی و خدمت به آمریکا و اروپا اکنون صراحتا اعلام میکند که این رابطه دستاوردی برای آنها نداشته و غرب صرفا آنها را فریب داده است. پیوند ایران و پاکستان به عنوان دو کشور مهم منطقه ضمن تامین نیازهای دو کشور میتواند زمینهساز مقابله واحد آنها با تهدیدات و تحرکات غرب علیه آنها باشد.
در جمع بندی کلی میتوان گفت آنچه این روزها در اروپا علیه سفارتخانههای ایران صورت میگیرد نمیتواند اقدامی خودسرانه باشد بلکه برگرفته از اهداف سران کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه است که حامی تروریسم و گروهها و فرقههای معلومالحال بوده و هستند و اکنون نیز با سیاست پینگ پنگی و بهرهگیری از آنها به دنبال باجخواهی از جمهوری اسلامی و ملت ایران هستند در حالی که وحدت ایرانیان در برابر ارسال پالسهای منفی از سوی غرب، پاسخ قاطع به این طراحیها بوده و شکستی دیگر را به دشمنان این مرز و بوم تحمیل خواهد کرد.
نویسنده: قاسم غفوری