تروریستها بار دیگر جنایتی کور را رقم زدند و در چابهار چند نفر از هموطنان را مجروح و دو تن از پاسداران ایرانزمین را به شهادت رساندند. این جنایت ضدبشری در حالی روی داده که در باب آن چند نکته قابل توجه وجود دارد. نخست ماهیت عاملان این جنایت ضدبشری است. این گروهها با هر نام و عنوانی که باشند دارای یک منشاء هستند و آن اینکه در کشورهای همسایه یعنی افغانستان و پاکستان حضور دارند و هنگام اجرای ماموریتشان به خاک ایران وارد شده و جنایتی را رقم زده و دوباره به این کشورها باز میگردند.
هر چند که مسئولیت این کشورها در مبارزه با تروریسم را نمیتوان نادیده گرفت و آنان موظف هستند که تامین امنیت مرزهایشان و مقابله با انتقال تروریستها به ایران را اجرا سازند اما یک اصل مورد توجه است و آن نقش کشورهای خارجی در این عرصه است. از سال ۲۰۰۱ نیروهای آمریکا و ناتو با ادعای مبارزه با تروریسم وارد افغانستان شدند آنها با ادعای اینکه به دنبال امنیت سراسری در منطقه هستند بر آن شدند تا افغانستان و پاکستان را زیر چتر خود آوردند و عملا استقلال دفاعی آنها را سلب کردند.
کشورهای غربی که ۱۷ سال است در منطقه حضور دارند و هیچ اقدامی در مبارزه با تروریسم نداشتهاند و حتی به حمایت از آنها پرداختهاند. حملات تروریستی چون جنایت چابهار نشان میدهد که غرب هرگز حامی امنیت و ثبات نبوده و خود ریشه بحران است نه مقابلهکننده با آن و باید به جرم حمایت از تروریسم محاکمه شوند.
دوم آنکه مروری بر جنایات تروریستها در کشور نشان میدهد دشمنان ایرانزمین هر زمان که در تحقق اهدافشان در حوزه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناکام میمانند به سمت اقدامات تروریستی و کشتار مردم روی میآورند. غرب در حالی جنگ اقتصادی علیه ایران به راه انداخته که کاهش نرخ ارز، اقدامات صورت گرفته برای تقویت اقتصاد درونزا و نیز دستاوردهای دفاعی از جمله در حوزه موشکی و... ناتوانی دشمنان در اجرای جنگ اقتصادی را آشکارتر ساخته است.
با توجه به سابقه آمریکا و شرکایش میتوان دریافت که جنایت جدید چابهار ادامه همان سیاست چنگ زدن به حربه ناامنی و کشتار مردم برای پنهانسازی شکست در سایر عرصههاست. رویکردی که البته اقتدار دفاعی و امنیتی کشور همواره آن را نیز ناکام ساخته و صرفا سراب موقتی پیشروی دشمنان ایران زمین بوده است.
سوم آنکه تحولات منطقه نکات قابل توجهی را در خود دارد که جای تامل دارد. در حالی در سوریه، آمریکا و متحدانش رسما با شکست مواجه شدهاند که در عرصه مهم تحولات منطقه از یکسو در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه آمریکا برای محکوم کردن مقاومت فلسطین با شکست همراه شد و اکثر کشورها بر حمایت از فلسطین رای دادند. از سوی دیگر پس از نزدیک به ۴ سال جنایت، سعودی در نهایت به شکست در برابر مقاومت ملت یمن اذعان کرد که برگزاری نشست یمنیها در سوئد نمودی از آن است. عربستان که اجازه خروج به مسئولان یمنی برای نشستهای جهانی را نمیداد نه تنها به این امر تن داده بلکه انتقال مجروحان یمنی به خارج را نیز پذیرفته است.
این تحولات مهم در عرصه منطقه در حالی روی داده که جهانیان آنها را دستاوردی برای جمهوری اسلامی میدانند. بر این اساس میتوان گفت که جنایت چابهار از یکسو برای اهمیتزدایی و انحراف افکار عمومی از این دستاوردها بوده و از سوی دیگر بازندگان معادلات منطقه به دنبال باجخواهی از ایران هستند این روزها در حالی مذاکرات یمن برگزار میشود که جهانیان خواستار اجرای الگوی نشستهای آستانه در قبال یمن هستند یعنی محور نشستها ایران و روسیه باشند که پروندهای مثبت در حل بحرانهای منطقه دارند که نمونه آن سوریه است این امر برای غرب و شرکایش که شرایط مطلوبی ندارند و در ضعف قرار دارند نمیباشد لذا به دنبال تضعیف نقش روسیه و ایران در معادلات یمن هستند. ایجاد بحران در اوکراین علیه روسیه و نیز حملات تروریستی نظیر چابهار را میتوان اقدامی در این چارچوب دانست که علیه روسیه و ایران صورت میگیرد.
نکته پایانی نوع واکنشهای جهانی به جنایت چابهار است. کشورهای غربی که ادعای حقوق بشر سر میدهند و برای زندانی شدن یک جاسوس اشک تمساح ریخته و فریاد سر میدهند در برابر این جنایت تروریستی و مشابه آن سکوت کرده و حاضر به محکومسازی آن نیستند. رفتاری که ماهیت دوگانگی حقوق بشری آنان را آشکارتر میسازد رفتاری که البته وجه دوم آن سکوتشان در برابر سرکوب مردم فرانسه در هفتههای اخیر است که دولتمردان این کشور به جای توجه به مطالبات مردمی از مشست آهنین در قبال آنها بهره میگیرند.
این گونه رفتارها نشان میدهد که حقوق بشر برای غرب صرفا زمانی است که منافعشان حکم کند چنانکه نه جنایت چابهار و نه سرکوب مردم فرانسه هرگز مورد توجه آنها قرار نگرفته است. رفتاری که نشان میدهد غرب هرگز قابل اعتماد نبوده و نه از تهدیدات آنها باید ترسید و نه دلخوش به مشوقهای آنها بود. همین رفتار نشان میدهد که ادعای آنها مبنی بر تدوین راهکار مالی میان ایران و اروپا یک ادعای غیرقابل اعتماد است و پرونده مسئولیت ناپذیری و دوگانگی رفتاری غرب همچنان باز است.
نویسنده: قاسم غفوری