شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۳
کد مطلب : 96034

دلدادگی اوباما به ترامپ

ایالات متحده آمریکا در حالی همچنان در صحنه جهانی به دنبال نظام تک‌قطبی و دیکته کردن رهبری...

ایالات متحده آمریکا در حالی همچنان در صحنه جهانی به دنبال نظام تک‌قطبی و دیکته کردن رهبری خود بر سایر کشورها و حتی آینده نظام بین‌الملل است که در عرصه داخلی آن تحولاتی قابل تاملی در جریان است.
مهمترین مسئله اکنون انتخابات آبان‌ماه این کشور است که همچون دوره‌های گذشته بر پایه نظام دو حزبی جمهوری‌خواه و دموکرات می‌گردد. به عبارتی در کشوری که ادعای دموکراسی و آزادی سر می‌دهد مردم اجبارا باید یکی از دو حزب را پذیرا باشند و هیچ حقی برای گزینه‌ای ورای این دو حزب ندارند.
هر چند که افرادی به نام مستقل نیز حضور می‌یابند اما براساس ساختار حاکم بر آمریکا از جمله رای الکترال‌ها یا همان رای نخبگان عمل هیچ کاندیدای مستقلی توان حضور در انتخابات را ندارد. انتخابات امسال آمریکا با محوریت هیلاری کلینتون به عنوان نامزد دموکرات و ترامپ نامزد جمهوری‌خواه در حالی برگزار می‌شود که یک نکته مهم در ورای این انتخابات مشاهده می‌شود و آن نوع نگاه اوباما رئیس‌جمهور آمریکا هم به عرصه انتخابات و هم بهره‌گیری از آن در جهت اهداف سیاست خارجی است.
صحنه سیاست داخلی آمریکا دو موضوع مهم را در خود دارد نخست اقدامات و تحرکات پیاپی کنگره علیه جمهوری اسلامی ایران است که وضع قوانین ضد ایرانی از محورهای اصلی کارکردهای آن شده است. دوم مواضع و گفتارهای ترامپ نامزد نهایی جمهوریخواهان برای انتخابات آتی آمریکاست، به گونه‌ای که وی را جنگ‌طلبی می‌نامند که در صورت رسیدن به قدرت بوشی دیگر خواهد شد.
نکته قابل توجه در هر دوی این مقوله‌ها نوع نگاه دولتمردان کاخ سفید از جمله شخص رئیس جمهور اوباما است. هر چند که تحرکات کنگره و افرادی مانند ترامپ چالشهایی را برای کاخ سفید به همراه دارد اما یک نکته کلیدی در این عرصه وجود دارد که به نوعی می‌توان آن را نقطه مثبت آنها برای اوباما دانست. این امر برگرفته از نوع نگاه و اهداف اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران است.
کارنامه اوباما نشان می‌دهد که وی ایران را برگ برنده‌ای می‌داند که می‌تواند رویای وی برای ثبت نامش در تاریخ به عنوان مقتدرترین رئیس‌جمهور آمریکا که از قدرت نرم برای رسیدن به اهداف آمریکا بهره گرفته محقق سازد.
اوباما به شدت به دنبال تحقق دستاوردهایی برای ثبت در کارنامه خود است که حضور نظامی مستقیم آمریکا در عراق، سوریه، یمن، لیبی، افغانستان و حتی کشتن سرکرده طالبان در این چارچوب است. اوباما که در حوزه هسته‌ای خواسته خود را عملی شده می‌بیند به دنبال دو اصل دیگر در قبال ایران است که یکی دورسازی ایران از مقاومت و دیگری پایان دشمنی ایران با رژیم صهیونیستی است. این خواسته‌ها چنان است که سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا رسما در نشست حمایت از صهیونیست‌ها که با نام یهودیان برگزار شد، بر تمرکز آمریکا برای تغییر در رفتار منطقه‌ای ایران در قالب منافع آمریکا و صهیونیست‌ها تاکید کرد.
اوباما با تصور نیاز شدید دولت ایران به اجرای برجام و برخی گشایش‌های اقتصادی برای مقابله با اعتراض‌های داخلی به برجام، سیاست حداکثر فشار را در پیش گرفته و شرایط کنونی کنگره را زمینه‌ساز تحقق اهداف خود می‌داند. بر این اساس کاخ سفید کاملا در کنار ایران‌هراسی و فشارهای گسترده کنگره علیه ایران قرار دارد و صرفا با هدف خارج نشدن ایران از میز مذاکره در مقاطعی ادعای مقابله با کنگره را مطرح می‌سازد حال آنکه تحرکات ضد ایرانی خود او و دستگاه دیپلماسی و خزانه‌داری آمریکا بعضا از تحریم‌های کنگره هزینه‌های بیشتری برای ایران دارد. اوباما به دنبال آن است تا قبل از پایان دوران ریاست جمهوری‌اش ایران را به تسلیم شدن وادار سازد تا آن را به عنوان موفقیت بزرگ قدرت نرم خود به نمایش گذارد و در این راه نیز سیاست تحریم و تهدید و البته همزمان ادعای آمادگی برای مذاکره را در پیش گرفته است.
نکته بسیار مهم آنکه اوباما با برجسته سازی تحرکات ضد ایرانی کنگره و نیز ترویج خطر آفرین بودن به قدرت رسیدن ترامپ برای برجام و ایران سعی دارد تا خود را تنها گزینه ایران برای آنچه گشایش اقتصادی می‌نامد، معرفی نماید.
او چنان وانمود می‌سازد که تنها مولفه‌ای است که ایران می‌تواند امید به مذاکره با او را داشته باشد لذا با دادن امتیازات گسترده باید از فرصت باقی مانده استفاده نماید. البته این طراحی نیز بعد دیگری نیز دارد و آن القای این تصور در میان مسئولان ایرانی است که راهکار ادامه اجرای برجام پیروزی هیلاری کلینتون هم حزبی اوباما در انتخابات است پس با امتیاز دادن منطقه‌ای و جهانی در جهت اهداف اوباما باید زمینه پیروزی کلینتون را فراهم ساخت. به عبارتی اوباما سعی در سوق دادن ایران به کمک به پیروزی کلینتون در انتخابات است تا به ادعای اوباما برجام باقی مانده و فردی مانند ترامپ که مخالف برجام است به قدرت نرسد. به عبارتی علاقه اوباما به ترامپ بسیار بیشتر از هیلاری کلینتون است هر چند که در ظاهر ادعا دارد حامی کلینتون در انتخابات است و خواستار وحدت سراسری علیه ترامپ شده است.
سیاست اوباما به نوعی شبیه سیاست‌های آمریکا و صهیونیست‌ها پس از کمپ دیوید و اسلو با مصر و تشکیلات خودگردان است که از یک سو فشارهای سنگینی را علیه آنها اجرا کرده و از سوی دیگر میز مذاکره را بازگذاشته تا امتیازات خود را کسب نمایند. در اصل میز مذاکره برای آمریکا، نه میز توافق و تفاهم بلکه میز نقد کردن و به هدف نشاندن اقدامات ضد ایرانی است که مستقیم و یا از طریق کنگره و حتی کشورهای عربی و گروه‌های تروریستی بر ایران وارد می‌سازد.
رفتارهای باطنی اوباما نشان می‌دهد که وی از کنگره و افرادی مانند ترامپ راضی است و مواضع آنها را مولفه‌ای برای رسیدن به اهدافش در قبال ایران می‌داند که محور آن را گرفتار سازی ایرانیان در اشتباه محاسباتی اوباما آخرین فرصت مذاکره ، تشکیل می‌دهد که هدف نهایی آن نیز تسلیم سازی ایران به عنوان کشوری شکست خورده در برابر آمریکاست.
حال آنکه نباید فراموش کرد که دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی در ساختار سران این کشور نهادینه است و فرقی میان جمهوریخواه و دموکرات وجود ندارد و راهی که سایر سران آمریکا علیه ملت ایران پیموده‌اند از سوی کلینتون و ترامپ نیز پیگیری می‌شود هر چند که در تاکتیک با هم متفاوت هستند اما استراتژی واحدی به نام مقابله با ایران دارند؛ چنانکه از افتخارات هیلاری کلینتون را اقدامات ضد ایرانی وی در زمان تصدی پست وزارت امور خارجه آمریکا در دور اول ریاست جمهوری اوباما تشکیل می‌دهد. او بارها تاکید کرد که مجری تحریم‌های فلج کننده علیه ایران بوده که از رویکرد به گزینه نظامی هم ابایی نداشته و برای خدمت به صهیونیست‌ها حاضر به اجرای حمله نظامی به ایران است.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcbagb9.rhb0fpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی