همیشه در اندیشههای اسلامی و فرهنگ ایرانی خوانده و شنیدهایم که از بزرگترین اصلها در هر جامعهای تکالیف و البته حقوق متقابل دولت و ملت است. هر کدام به نوعی در قبال یکدیگر هم مسئولند و هم حق و حقوقی دارند که موظف به انجام و مطالبه آنها هستند. بحث حقوق و تکالیف متقابل ملت و دولت مسئلهای گسترده است که مباحث بسیاری را میطلبد. یکی از سوالات مهم در این حوزه آن است که چرا مسئولان باید به مردم پاسخگو باشد و انتظار مطالبهگر بودن مردم را داشته باشند و در برابر مطالبهگری به حق مردم نباید موضعگیری و برخورد داشته باشند بلکه باید آنها را شنیده و بررسی و برای رفع آنها اقدام کنند؟
برخی مفسران سیاسی بر این جمله تاکید دارند که پاسخگویی و توجه به مطالبات مردمی برابر با جلوگیری از ایجاد زمینههای دکیتاتوری خواهد بود. وقتی مسئولی عادت به عدم پاسخگویی کند کم کم رویکرد یک جانبهگرایانه و تصمیمات شخصی به یکی از خصوصیات اخلاقی او مبدل میشود که حاصل آن دیکتاتوری است که نمونه آن را در افرادی همچون صدامها، پینوشهها، تزارها، بوشها، چرچیلها و... میتوان شاهد بود.
اما بسیاری دیگر هستند که دستاوردهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این پاسخگو را اصل اساسی میدانند. یک مهم در نظام مردم سالاری دینی مطرح است که از چارچوبهای اصلی انقلاب اسلامی ملت ایران نیز بوده و آن اینکه مردم ولینعمتان نظامند و مسئولان موظف به اجرای مطالبات مردمی هستند. بزرگان دین و انقلاب اسلامی همواره به مئسولان هشدار دادهاند که مبادا از مردم فاصله بگیرند که این فاصله اول بیراهه و نابودی است. بر این اساس پاسخگو بودن مسئولان در اصل اجرای همان اصل مردم سالاری دینی و از اصول انقلابی، اسلامی و ایرانی است که باید در میان مسئولان نهادینه شود.
نکته بسیار مهم دیگر که باید مورد توجه باشد دستاوردهای این پاسخگویی در تحقق توسعه و پیشرفت کشور است. وقتی فردی مسئولیتی بزرگ همچون ریاست جمهوری، وزارت ، نمایندگی مجلس و.. را عهده دار میشود بر این کلام است که به دنبال حل مشکلات کشور و تحقق پیشرفت و سربلندی میهن است. این صحبتها صرفا زمانی محقق میشود که مسئولان در مرحله نخست به سخنان و مطالبات مردمی گوش فرا داده و در مرحله دوم برای رفع آنها گام بردارند. نمیشود که ادعای حل مشکلات کشور را داشت و این دو اصل را اجرا نکرد. مسئولی که پاسخگوی مطالبات مردم و اعمال خود نباشد قطعا نمیتواند مسئولی دلسوز و خیر خواه مردم و جامعه باشد و در نهایت نیز از سوی ملت ترد خواهند شد چنانکه افرادی همچون بنیصدرها به این سرنوشت دچار شدند. مسئله مهم آن است که این پاسخگویی موجب اعتماد و دوستی بیشتر مردم با مسئولان میشود که مسئله از یک سو پشتوانهای قوی برای عملکردهای مسئولان خواهد بود و از سوی دیگر ظرفیتهای مردمی را در کنار دولتها برای حل چالشها
به همراه دارد.
وقتی ملتی ببیند که مسئولانشان در برابر رفتارهایشان چه مثبت چه منفی پاسخگو هستند و ابایی از عذرخواهی به خاطر اشتباهاتشان نیز ندارند، قطعا در کنار مسئولان قرار گرفته و با تحمل سختیها برای تحقق توسعه و پیشرفت کشور اقدام میکنند. آنچه در سطور بالا گفته شد تنها بخش کوچکی از فواید و کارکردهای پاسخگویی مسئولان به مردم است چرا که این پاسخگویی ابعاد گستردهای با دستاوردها و کارکردهای گستردهتری دارد که ایجاد فرهنگ آن در میان تک تک افراد جامعه امری ضروری است و میتواند به عنوان یکی از اصلیترین مولفههای ایجاد یک فضای سیاسی آرام و ساختار اجتماعی و اقتصادی اسلامی – ایرانی در کشور باشد.