دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۲۰
کد مطلب : 92010

سينماي تاريكي در گيشه كاهاني

سينماي تاريكي در گيشه كاهاني

سينما را اگر قصه تصويري بدانيم و قصه را براي آن يك شرط لازم بدانيم، برخي از كارگردانان ايراني چندان سينما نمي‌گويند. برخي فيلمسازان ايراني علاقمند هستند كه انديشه‌اي را در سر بپرورانند و دنبال زباني براي بيان آن در سينما باشند.
در اين ميان عبدالرضا كاهاني در مقايسه با كارگردانان ايراني، درست از آن جنس فيلمسازاني است كه بيش از همه و حتي سينما، خود را به انديشه و باور خويش مقيد مي‌داند و از تمام ظرفيت‌هاي سينما بهره مي‌برد تا آنچه را در انديشه دارد، بيان كند. نگاهي به سير فيلمسازي او نيز مبين همين ماجراست.
اين كارگردان ۴۲ساله كه هنوز هم مي‌توان او را از نسل جوان سينماي ايران دانست، پس از ساختن تعدادي فيلم كوتاه و البته يك فيلم ناتمام، براي نخستين تجربه فيلمسازي در سال ۱۳۸۵به سراغ «آدم» رفت. آدم مضموني فلسفي داشت و در همان آغاز كار اين فيلمساز، ادبيات تصويري به كار برده شده در فيلم، توقيف را براي اين فيلم به همراه آورد.
بسياري از تهيه‌كنندگان كه دلنگران بازگشت سرمايه‌شان در عرصه فيلمسازي هستند، چندان رغبتي به كار كردن با كارگرداني كه فيلم توقيفي در پرونده دارد، ندارند، از سوي ديگر براي كسي كه بخواهد فيلمي بسازد كه واهمه توقيف دارد، حضور تهيه‌كننده‌اي كه دغدغه مالي داشته باشد، توام با التهاب است. شايد همين دو دليل براي كاهاني اكتفا نمود تا خود از فيلم بعدي علاوه بر نويسندگي و كارگرداني، تهيه‌كنندگي فيلم‌هاي خود را نيز عهده‌دار شود. با همين فضاي كاري و فكري، دو سال بعد «آن‌جا» به نويسندگي، كارگرداني و تهيه‌كنندگي عبدالرضا كاهاني ساخته شد و به محاق توقيف رفت. اما كاهاني در ادامه فيلم «بيست» را در همان سال ساخت.
بيست نيز همانند فيلم‌هاي قبلي كاهاني همراه با تلخي و غمبارگي و سياهي، تلاش داشت تا نقدي اجتماعي و البته با تنه بر سياست را پيش ببرد. اما بيست اكران شد و توانست با استقبال خوبي نيز مواجه شود. دیپلم افتخار بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۷، جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم شهر ۱۳۸۷ و جایزه فیلم منتخب دانشگاه‌هاي ایران ۱۳۸۷ از جمله جوايزي بود كه نشان مي‌داد كاهاني جوان را نمي‌توان و نبايد در سينماي ايران ساده گرفت و از كنارش بي‌خيال رد شد. او ظرفيتي خوب و فهمي موثر از سينما را با خود داشت كه مي‌توانست فيلم‌هايي بسازد كه مخاطبان خاص و البته پرتعدادي داشته باشد.
عبدالرضا كاهاني در سال بعد «هيچ» را ساخت. هيچ هم كماكان در فضايي تلخ و تاريك روايت مي‌شد و طعنه و تنه سنگيني به دولتمردان و سياست‌ورزان مي‌زد. ديگر مي‌شد به راحتي دانست كه جنس فيلم‌هاي كاهاني، روايتي سينمايي از تلخي‌ها و تاريكي‌هاي اجتماعي در مديوم سينماست و او تلاش دارد با بيان و تصوير خود پرده از اين سياهي‌ها بردارد. او از شكم‌بارگي مردي در هيچ مي‌گفت كه اعضاي خانواه‌ نيازمندش هيچگاه از شكم‌بارگي او امان نيافتند و هر يك به ناچار مسيري را به خطا طي نمودند.
سال ۱۳۸۹ براي كاهاني سال اسب بود. «اسب حيوان نجيبي است» فيلم جديد كاهاني در همان ابتداي كار با اعتراض نيروي انتظامي مواجه شد و پس از مدتي با گذر از برخي مقاومت‌ها و مخالفت‌ها بالاخره توانست با وعده‌هاي برخي مسئولان و سياست‌ورزي كاهاني به جشنواره فيلم فجر راه يابد و اگر چه براي اكراني بسيار محدود، اما پرده سينما را به خود ببيند و در جشن منتقدان، جایزه ویژه هیئت داوران جشن منتقدان سینمای ایران ۱۳۸۹ را از آن خود كند. اين فيلم نيز در مقطعي مرده مجال اكران يافت و با اقبال نسبي به اكران درآمد.
سال ۱۳۹۰ و گذر از سال‌هاي فتنه ۱۳۸۸ گويا انديشه كاهاني را بيش از پيش سياسي نمود تا او حالا و در فيلمي عجيب و غريب حكايت اسباب‌كشي دوخانواده و مشكلات پيش روي آنها را در «بي‌خود و بي‌جهت» وارد سينماي خود كند. براي بسياري كه سينما را قصه و روايت مي‌دانند، فيلم كاهاني جاذبه‌اي نيافت، اما فراواني المان‌هاي موجود در اين فيلم به خوبي نشان داد كه عبدالرضا كاهاني، هرسال بيش از قبل، به بهانه نقد اجتماعي، سياست را مورد انتقاد قرار مي‌دهد و در اين مسير از گذر از برخي خط قرمزها نيز اِبا ندارد. اصلي‌ترين تفاوت او با سال‌هاي قبل هم در افزايش تسلط او بر نمادسازي بود. او حالا در روايت قصه فيلم در مسير منويات شخصي خود تبحر قابل اعتنايي يافته بود.
شايد بيش از همه چيز حواشي و نمادهاي فيلم بي‌خود و بي‌جهت در سينماي ايران ناديده ماند. فيلمي كه علي‌رغم نام آن، و حتي ادعاي برخي منتقدان مدعي و صاحب‌نام، اصلا بي‌خود و بي‌جهت نوشته و كارگرداني نشده بود و شايد بتوان با قدري احتمال خطا، آن را سياسي‌ترين و ملتهب‌ترين فيلم كاهاني دانست. کاهانی که فیلم «بی خود و بی جهت» را با انجام چندین مورد ممیزی به جشنواره فجر رسانده بود،پس از آن برای اکران این فیلم نیز با مشکلات و موانع فراوانی مواجه شد.
اگر چه اين فيلم پس از ممیزی اداره نظارت و ارزشیابی و جلب نظر اين اداره، مجوز اكران يافت و علیرضا سجادپور مدیر کل البته ناكارآمد اين اداره، مدعي شد كه «تمام اصلاحات مورد نظر شورای پروانه نمایش روی فیلم سینمایی "بی‌خود و بی‌جهت" توسط کارگردان اعمال شده است و به زودی مشکل نمایش فیلم حل خواهد شد»، اما به نظر مي‌رسد چندان فهم دقيقي از اين فيلم براي اداره نظارت و ارزشيابي به وجود نيامد و كارگردان فيلم به خوبي منويات خود را در اين فيلم به اكران درآورد.
او اگر چه پيش از ساخت «اسب حیوان نجیبی است» گفته بود كه «دیگر تن به اعمال ممیزی در فیلمهایش نخواهد داد» اما در ادامه فعاليت سينمايي و حرفه‌اي با گذر از برخي اصلاحات و مميزي‌ها مسير خود را ادامه داد.
پس از بي‌خود و بي‌جهت، شايد براي تمدد روح و روان و اعصاب و دور بودن از فشارهاي داخلي متاثر از فيلم‌ها و انديشه خاص او، قصد فرانسه نمود و در سكوت خبري فيلم جديد خود را با عنوان «وقت داريم حالا» در سال ۱۳۹۲ كارگرداني نمود.
كاهاني پس از بازگشت به ايران و در آغازين سال وزارت ارشاد دولت تدبير و اميد، مجوز ساخت آخرين تجربه فيلمسازي خود يعني فيلم «استراحت مطلق» را كه هم اينك در حال اكران است، اخذ كرد و ساخت. استراحت مطلق هم براي آنها كه علاوه بر سينما در آثار كاهاني در پي كشف منويات فيلم‌ساز هستند سرشار از اشارات و كنايات متعدد است.
كاهاني پس از ساخت هشت فيلم كامل، هنوز هم درگير مسائل و مباحث اجتماعي با طعنه‌هاي سياسي است. براي او ثروت‌اندوزي، فقر فكري و فرهنگي، ستم و مواردي از اين دست همواره مسئله بوده و او را در تنگاي برهوتي، سرد، تاريك و نااميدي رها نموده است.
او شايد از اينكه جامعه ثروتمند جامعه را متخصص در شغل ساخت و ساز كاسه توالت نشان دهد و طبقه كارگر جامعه را درگير و دار توليد تولید کرم و کود ورمی کمپوست ببيند و دست زن و جامعه ايراني را كوتاه از دستيابي به حق و اراده خويش نشان دهد، لذتي مي‌برد كه در نشان دادن همين مشكلات در كنار ما به ازاءهاي مثبت و اميدواركننده، براي او چنين توفيق و نشاطي ايجاد نمي‌شود. عبدالرضا كاهاني كه خود دست‌پرورده خانواده‌اي سنتي و مذهبي است و آخوندزاده است، هيچگاه نتوانسته است سينماي اميد را در آثار خود نشان دهد و همواره در مسير نااميدي ره نورديده است كه به عنوان يك مصلح، زشتي‌ها و كژي‌ها را نشان دهد و همواره به عنوان منتقد و مصلحي غر زننده، تنها سياهي‌هاي شيشه را نشان داده و هرگز از منظره زيباي آن سوي پنجره با مخاطب سخن نگفته است.

مولف : ايرج فتح الهي
https://siasatrooz.ir/vdcbggb9.rhb58piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی