هرگاه در کشور اتفاقی رخ میدهد مثلاً ماجرای کارتنخوابها یا گورخوابها، به جای آن که به اصل ماجرا پرداخته شود، میشود بهانهای برای زدن یکدیگر آن هم چه زدنی!
اکنون که ماجرای گورخوابها بر سر زبانها است و علاوه بر رسانههای رسمی از مکتوب گرفته تا رسانههای اینترنتی، شبکههای مجازی هم آن را برای خود به عنوان سرخط اخبار قرار دادهاند و مدام درباره آن مینویسند و این و آن را متهم به کمکاری و وظیفهنشناسی میکنند.
البته در شبکههای مجازی گروههایی تشکیل میشود تا به صورت هدفدار به تخریب گروه یا چهرهای از طرف مقابل بپردازد، اما در این میان آنچه فدا میشود همانهایی هستند که به خاطر آنها توپخانه شروع به شلیک کرده و به گلولهباران طرف مقابل مشغول است. به خصوص این که به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هم نزدیک میشویم چنین فضاهای تخریبی افزایش هم مییابد.
اخلاق و وجدان کنار گذاشته میشود و جای آن را منافع حزبی و سیاسی پر میکند، تا جایی که حتی وظیفهای که برعهده تخریب شده است براساس قانون نیست، با فضاسازی و دروغپردازی برعهده او نهاده میشود تا القا گردد، آن فرد یا آن جناح یا هر شخصی، کمکار است، به وظایف خود عمل نمیکند، مدیریتش مشکل دارد و قسعلیهذا.
پروندههایی ساخته میشود و اتهاماتی به آن گروه سیاسی یا فرد زده میشود که در هیچ عطاری یافت نمیشود، مانند نمک سولفاته دو ممیزی!
این همه اتهام و دروغ تنها برای کسب قدرت است و بس، این قدرت چهها که نمیکند، شاید با پیروزی چند صباحی را بر اریکه قدرت تکیه بزند اما با چنان اقداماتی غیراخلاقی، نزد مردم و البته خداوند چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟!
اما آنچه که در این میان همچنان با بیمهری روبهرو است، همان فقرا، کارتنخوابها و گورخوابها هستند که دستشان هم به جایی بند نیست.
حتی خبرنگاران برخی روزنامهها و رسانهها هم که برای تهیه گزارش سراغ آنها میروند، نگاه سیاسی به آنها دارند و به جای این که از متن گزارش آنها بوی همدردی و گرهگشایی به مشام برسد، بوی بازی سیاسی است که در فضا پخش میشود.
در این میان، نامزد احتمالی طیف سیاسی اصولگرا که البته هنوز هم قطع به یقین روشن نگشته است، از منظر اصلاحطلبان محمدباقر قالیباف است؛ شهردار تهران. همین باعث شده تا او به خاطر وجود کارتنخوابها و گورخوابها زیر تیغ انتقادات تند طرف مقابل برود.
اما جالب اینجاست که نه تنها موضوع کارتنخوابها، گورخوابها و فقرای شهر به شهرداری تهران مرتبط نیست، بلکه ماجرای گورخوابها اصلاً در تهران اتفاق نیفتاده که شهرداری تهران بخواهد پاسخگو باشد! وظیفه جمعآوری و سروسامان دادن به متکدیان، کارتنخواب و یا گورخواب برعهده دولت است و در هر شهری هم استاندار و فرماندار این وظیفه را با وجود سازمانهای مربوطه مانند سازمان بهزیستی برعهده دارند.
زمانی که شهرداری تهران برای یاری به کارتن خوابها در فصل زمستان اقدام به برپایی گرمخانهها کرد، دولت با آن مخالف بود، اما دولت اقدام به کاری هم نکرد و رفته رفته این کار شهرداری تهران به عنوان یک اقدام قابل توجه با استقبال روبهرو شد، درحالیکه وظیفه سازمانهای دولتی است تا در اینباره اقدام کنند.
منصفانه بنویسیم و بگوییم، در چنین اتفاقات ناگواری که باعث خدشه و ضربه به چهره انقلاب و نظام اسلامی میشود، نباید سوءاستفادههای سیاسی جای خدمترسانی بیمنت را به جمعی از مردم که شهروندان این کشور هستند بگیرد. حقوق شهروندی آنها چه میشود؟ از هر گروه و طیف سیاسی که میخواهد باشد، تفاوتی نمیکند، اصل شرایطی است که به وجود آمده و باعث شده تا رسانههای خارجی از آن بهرهبرداری سیاسی کنند تا بتوانند بهانهای برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بیابند. تنها کافی است به نوع خبرپراکنیهای رسانههای خارجی فارسی و غیرفارسی توجه شود، آنگاه پی به نوع برخورد آنها خواهیم برد. قطعاً در کشورهای اروپایی و آمریکا وضعیت وخیمتری از داستان گورخوابهای ما وجود دارد، اما هیچگاه به این شدت بزرگنمایی نشده و نمیشود.
البته زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست که افرادی در چنان شرایطی زندگی کنند، باید به وضعیت آنها رسیدگی شود، بدون حب و بغض سیاسی و تنها از سر خدمت.