ماجرایی که رئیس جمهور پیشین باعث آن است، جنبههای گوناگونی دارد اما مهمترین جنبهای که باید به آن پرداخت نه شخص خود رئیس جمهور پیشین، بلکه آنهایی است که به این رفتار دامن میزنند.
جایگاه و پایگاه او در این چند روز گذشته برای همگان روشن شده است، واکنش نشان ندادن به رفتارهای او بهترین گزینهای است که باید پیگیری شود، بیتوجهی و بیاهمیت دانستن رفتارهای او و برخی اطرافیانش او را به حاشیه خواهد برد و دیگر اسمی هم از او برده نخواهد شد. نباید واکنش تند و احساسی به آن داشت.
اما آنچه که اهمیت دارد، رفتاری است که طیف سیاسی خاص به این مقوله از خود نشان داده است، گویی همه مشکلات کشور حل شده و تنها موضوع مهم و اساسی این روزها زنبیل قرمز و سخنان آن شخص است.
دامن زدن به موضوع بیاهمیت و پیش پا افتادهای که ارزش طرح کردن هم ندارد، بیهدف و بیمقصود نیست، طیف سیاسی خاص و رسانههای وابسته به آن سعی دارند از ماجرای آن فرد خاص مراد خود را طلب کنند، و البته احتمال همدستی و همکاری میان آن فرد خاص و آن طیف سیاسی خاص را هم نباید نادیده گرفت.
در دل این جریانسازیهای رسانههای طیف سیاسی اصلاحطلب، با اندکی دقت نظر میتوان به عمق هدفی که آنها در پی آن هستند رسید، مهمترین هدف آنها به فراموشی سپردن جرایمی است که طیف سیاسی اصلاحطلب در جریان فتنه ۸۸ مرتکب شده است.
گزارشها، تحلیلها و اخباری که از آن فرد خاص در رسانههای اصلاحطلب منتشر میشود، چنین بر میآید که نشان دهد و اثبات کند، آن فتنه مسببی جز او نداشته است و آنچه که تاکنون درباره آن فرد خاص ادعا شده به خاطر مواضع اخیر او، درست بوده است، پس آنها بیگناه هستند و مقصر را باید در جای دیگر جست وجو کرد.
او بهانهای شده است تا سخنان تند و گزارشهای انتقادی بسیاری به نهادهای نظام شکل بگیرد، در حالی که او خود متهم است و باید پاسخگو باشد.
طیف سیاسی اصلاحطلب نه دلسوز آن فرد خاص است و نه در اندیشه منافع انقلاب و منافع ملی، آنها در پی دستیابی به اهداف جناحی و سیاسی خود هستند و قصد دارند، طیف سیاسی اصولگرا را شریک اعمال و رفتار آن فرد خاص معرفی کنند، او از اردوگاه اصولگرایی خروج کرده و سعی دارد از ظرفیت اصلاح طلبان برای تخریب این طیف سیاسی بهره ببرد. اصلاحطلبان خود به خوبی میدانند که اصولگرایان در انتقاد از رفتارهای آن فرد خاص در زمان ریاست جمهوری پیشقدم بودند و به خاطر برخی اقدامات او، هشدارهای جدی دادند.
اکنون اگر اصولگرایان درباره رفتارهای ناشایست رئیس دولت پیشین سکوت کردهاند نه از سر ناتوانی، بلکه بیاهمیت دانستن واکنشهای او است. اصلاحطلبان در چند روز گذشته بسیار تلاش کردند تا اصولگرایان را وادار به واکنش کنند، واکنشی که باعث خواهد شد، به این رفتارها دامن بزند و به آن بیفزاید، به گونهای که شاید نتیجه این کنشها و واکنشها باعث تشدید اختلافات و حتی هزینه برای کشور شود.
اکنون همین اصلاحطلبان که به ماجرای آن فرد خاص دامن میزنند، به مذاکره موشکی میپردازند و آن را لازم میدانند، در حالی که مذاکرات هستهای و توافقی که بر سر آن انجام شد، دستاوردی نداشته است، و با توجه به بینتیجه بودن توافق، اصرار بر مذاکره موشکی که به درد هستهای دچار خواهد شد، چه دلیل قانعکنندهای دارد؟!
ماجرای آن فرد خاص، ابزاری برای اصلاحطلبان شده است تا خود را از همه انتقادات به خاطر وادادگیها، سرسپردگیها و آمریکاپرستیها مبرا سازد و آنها را توجیه کند. در حالی که مسائل و مشکلات کشور، نه آن فرد خاص است، بلکه مشکلات اقتصادی به خاطر مدیریتهای اشتباه و برداشتهای شخصی در کشور است، آنها خود را برای سال ۱۴۰۰ آماده میکنند و از اکنون به تخریب رقیب و القای این موضوع که گام بعدی برای حل مشکلات کنار گذاشتن آرمانها و اهداف انقلاب است، تلاش میکنند.
این طیف سیاسی خاص از همه ابزار برای رسیدن به هدف بهره میبرد، نباید به گونهای رفتار کرد که ابزار دست آنها شد. اصولگرایان این جرأت و جسارت را دارند که حتی از تخلف خودی کوتاه نیایند،اما اصلاح طلبان تمام قد از جرایم سران خود همچنان دفاع میکنند. باید مراقب بود، ائتلاف آن فرد خاص با آن جناح خاص به تنشهای سیاسی درون کشور دامن نزند.
نویسنده: محمد صفری