دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ - ۰۱:۴۳
کد مطلب : 92777

بازكردن پيچ و مهره‌هاي هسته‌اي

خبرگزاری آسوشيتدپرس در گزارشی به نقل از منابع ديپلماتيک مدعی شد با توجه به نزديک بودن ضرب‌الاجل مذاکرات هسته‌ای...

خبرگزاری آسوشيتدپرس در گزارشی به نقل از منابع ديپلماتيک مدعی شد با توجه به نزديک بودن ضرب‌الاجل مذاکرات هسته‌ای، مذاکره‌کنندگان بر ايده صادرات و فروش ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران تمرکز کرده‌اند. ایران در حال حاضر بیش از ۸ تن اورانیوم با غنای ۵درصد در اختیار دارد که این میزان برای مؤلفه‌های مورد بيانيه لوزان، باید به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش یابد.
به گفته دو دیپلمات که خواسته‌اند نامشان فاش نشود، با نزدیک شدن به ضرب‌الاجل، یعنی روز سه‌شنبه، طرفین بار دیگر در حال بررسی گزینه‌ها هستند. تبدیل اورانیوم به شکلی که دیگر برای اهداف نظامی قابل استفاده نباشد يا انتقال اورانیوم به یک کشور خارجی، احتمالا روسیه، از دیگر گزینه‌هایی است که آسوشیتدپرس می‌گوید پیش روی طرفین است. به گفته یکی از دیپلمات‌ها، در یکی از سناریوها، ذخایر می‌تواند به روسیه منتقل،‌ آنجا تبدیل شده و نهایتاً به فروش رسد و ایران نیز از درآمد آن بهره‌مند شود.
هر چند که صحت گزارش آسوشيتدپرس مشخص نيست و شايد در قالب افکارسنجي صورت گرفته باشد اما بررسي ريشه‌اي اين طرح نشان مي‌دهد که اصل خروج اورانيوم غني سازي شده، از اصول و خطوط قرمز غرب در روند مذاکرات در طول ۱۲ سال گذشته بوده است و به عناوين مختلف به دنبال آن بوده‌اند که جمهوري اسلامي ايران نيز هرگز آن را نپذيرفته است.
آنچه غرب در مذاکراتي مانند بغداد، مسکو و‌... مطرح مي‌کرد در سه حوزه مطرح بود؛ تعليق‌ غني‌سازي، خروج مواد غني‌سازي شده از كشور و در نهايت تعطيلي غني‌سازي در ايران. به عبارتي غرب به دنبال آن بوده كه ايران صرفاً نيروگاه هسته‌اي با سوخت محتاج به خارج داشته باشد و نه دانش هسته‌اي.
اين مطالبات زياده‌خواهانه را بايد در کنار اين جمله اوباما قرار داد که بارها گفته: اگر مي‌توانست پيچ و مهره‌هاي تاسيسات هسته‌اي ايران را باز مي‌کرد. اکنون مذاکرات در حالي در مراحل حساس قرار گرفته که نوع رفتار غربي‌ها از جمله گزارش آسوشيتدپرس مبني بر طرح خروج مواد هسته‌اي از ايران نشان مي‌دهد که نه اوباما روياي خود را کنار نهاده و نه غرب آن سه اصل تعليق، خروج و تعطيلي را.
آنچه در توافقات ژنو مطرح گرديد آن بود که ايران اورانيوم ۲۰ درصد غني‌سازي شده خود را كاهش داده و ذخيره‌اي نداشته باشد. در همين حال غرب مسئله محدود شدن غني‌سازي ايران را در حد ۵/۳ درصد مطرح نمود. براساس بيانيه لوزان غرب ادعا دارد که محدوديت‌هاي هسته‌اي ايران شامل دوره ۱۰ الي ۱۵ ساله مي‌شود و حتي بازرسي‌ها و بي‌اعتمادي‌ها به ايران هميشگي است.
آنها براين ادعايند که اين غني‌سازي محدود نيز با تعداد ماشين‌هاي محدود ۵ الي ۶ هزار عدد سانتريفيوژ بايد صورت گيرد و ايران حق جايگزيني نيز ندارد. به عبارتي ايران بايد ساختاري محدود که به مرور زمان دچار فرسايش و از رده خارج شدن مي‌گردند، فعاليت داشته باشد.
جمهوري اسلامي در چارچوب اعتماد‌سازي و آزمودن حسن‌نيت طرف مقابل در حالي توافق ژنو و بيانيه لوزان را پذيرفت كه غربي‌ها به زعم خود بر اين گمانند که گام اول يعني تعليق را به ايران تحميل کرده‌اند و حال زمان برداشتن گام دوم و سوم است. طرح ادعايي آسوشيتدپرس را بايد گام دوم غرب براي زياده‌خواهي‌هاي هسته‌اي دانست.
برآيند رفتاري غرب نشان مي‌دهد که آنان با طرح مسائل حاشيه‌اي نظير بازرسي از مراکز نظامي و بازجويي از مقامات و دانشمندان هسته‌اي و اخلال در روند لغو تحريم‌ها برآنند تا ايران را به سمت پذيرش اصل دوم خود يعني خروج مواد غني‌سازي شده از ايران سوق دهند. طرح خروج در حالي از سوي غرب پيگيري مي‌شود که آنان با تحميل پروتکل الحاقي و گنجاندن بند محدوديت هسته‌اي غني‌سازي براي ۱۰ سال و حتي بيشتر، برآنند تا ايران را از هرگونه غني‌سازي پيشرفته بازدارند که حلقه تکميلي آن نيز کاهش سانتريفيوژها به حداقل بدون حق جايگزيني نسل جديد در اين بازه زماني مي‌باشد که عملا غني‌سازي ايران را به يک دکور و ظاهر بدون دستاورد عملي مبدل مي‌سازد.
حال اين سوال مطرح است که طرح غرب براي فاز سوم يعني تعطيلي غني‌سازي و حتي تاسيسات هسته‌اي ايران چگونه پيگيري مي‌گردد؟
محور اوليه‌اي که غرب بر آن تاکيد دارد اصل بازطراحي راکتور آب سنگين اراک است. غرب که مي‌داند جمهوري اسلامي حاضر به کنار نهادن اين دستاورد بومي وملي نمي‌باشد مسئله بازطراحي راکتور آب سنگين اراک در قالب کنسرسيومي جهاني را مطرح کرده و ادعا دارد که پس از برداشتن قلب راکتور آب سنگين اراک و طي مراحل اجرايي که البته هرگز چارچوبي براي زمان و نحوه اجراي آن اعلام نکرده، حاضر به کمک به تشکيل کنسرسيومي براي بازطراحي و به روز رساني اين مرکز مي‌باشد.
اين وعده آمريکايي‌ها در حالي با ابهامات بسيار در حالي مطرح مي‌گردد که برخي محافل رسانه‌اي غربي عنوان کرده‌اند طرح آمريکا آن است که در ازاي کنار نهادن آب سنگين اراک، در تهيه فن‌آوري آب سبک به ايران کمک نمايند.
مجموع طراحي آمريکايي‌ها يک اصل را نشان مي‌دهد که آنها با سياست وعده‌هاي ابهام‌برانگيز و اميد دادن به آينده بهتر هسته‌اي به دنبال سوق دادن ايران به حذف راکتور آب سنگين اراک هستند. در كلام آمريکايي‌ها دو کليد واژه مشاهده مي‌شود نخست ضرورت راستي‌آزمايي با محوريت آژانس است. البته آژانسي که در رفتار خود نه استقلال دارد و نه عدالت. دوم استفاده از ابزار تحريم در قالب تعليق تحريم‌ها و برگشت‌پذير بودن آن، در صورت انجام هر اقدامي از سوي ايران که مغاير با خواست ۱+۵ باشد.
آمريکايي ها به گمان خود با اين دو ابزار برآنند تا محدوديت‌هاي هسته‌اي ايران در حوزه غني‌سازي و توسعه و تحقيق هسته‌اي را براي زمان طولاني حفظ نمايند به گونه‌اي غني‌سازي نطنز صرفا يک دکور و ساختار ظاهري گردد.
نکته بسيار مهم آنکه اخيرا آژانس بين‌المللي انرژي اتمي طرح تشکيل بانک سوخت هسته‌اي در قزاقستان را تصويب کرده است. براساس اين طرح کشورهايي که غني‌سازي نداشته باشند با مراجعه به اين بانک، سوخت هسته‌اي خود را تامين مي‌کنند. طراحي غرب در ايجاد اين بانک چنان است که هيچ کشوري جز آنها داراي حق غني‌سازي نباشد تا انحصار غني‌سازي خود را حفظ و از اين طريق به کسب درآمد بپردازد. منظور غرب از حق کشورها در داشتن انرژي هسته‌اي صرفا داشتن نيروگاه هسته‌اي براي توليد برق است و جز براي خود براي هيچ کشوري حق دانش هسته‌اي قائل نمي‌باشند.
اين سناريو مطرح است که غرب با ادعاي اينکه ايران داراي چرخه سوخت هسته‌اي پيشرفته و ذخاير اورانيوم غني‌سازي شده نمي‌باشد ديگر حق داشتن چرخه سوخت ندارد و بايد از بانک هسته‌اي سوخت خود را تامين نمايد در آينده ابعاد ديگر زياده‌خواهي خود را مطرح سازد. هدف نهايي غرب وادار ساختن ايران به تعطيلي تمام فعاليت‌هاي غني‌سازي از جمله نطنز است.
کلام آخر آنکه غرب بر اين گمان است كه با حذف چرخه‌هاي اصلي هسته‌اي كشور، در نهايت با ادعاي اينکه ايران کشوري بدون فعاليت عملي هسته‌اي است، تعطيلي و انهدام فوردو را در دستور کار قرار دهد در حالي که در طي اين مراحل دو ابزار فشار بازگشت‌پذيري تحريم‌ها و لزوم راستي‌آزمايي را حفظ مي‌نمايند.
براين اساس ادعاي آسوشيتدپرس مبني بر طرح خروج اورانيوم از ايران را بايد گام غرب براي رسيدن به سه اصل قديمي تعليق، خروج و تعطيلي حقوق هسته‌اي ايران دانست تا در نهايت به يک اصل يعني خواست اوباما مبني بر باز کردن تمام پيچ و مهره‌هاي هسته‌اي ايران دست يابند.
آمريكايي‌ها در طراحي خود برآنند تا در نهايت خواست نهايي خود يعني باز کردن همه پيچ و مهره‌هاي هسته‌اي ايران و حذف توان دفاعي كشور و پايان دادن به موقعيت منطقه‌اي جمهوري اسلامي را محقق سازند.
بر اين اساس در روزهاي باقي مانده مذاکرات، بايد توجه داشت که نبايد گرفتار معادله چند ضلعي آمريکايي‌ها در قالب پيشنهادها و تهديدات آنان شد بلکه بايد صرفاً براساس خطوط قرمز از پيش تعيين شده به مذاکرات پرداخت؛ چنانکه دكتر ظريف وزير امور خارجه کشورمان بارها به درستي تأکيد کرده‌ است، شکست مذاکرات آخر دنيا نيست و ايران هرگز نيازمند توافق به هر قيمتي نمي‌باشد.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcbzzb9.rhb5zpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی