جلساتی که سازمان جاسوسی آمریکا برای نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا با هدف ارائه گزارش درباره مسائل و عملیاتها بویژه در خصوص ایران ارائه میکند حاکی از آن است که حتی نامزدهای انتخاباتی این کشور ازعملیاتهای پنهان سیا باخبر نمیشدند و به طرح مسائل کلی اطلاعاتی در این جلسات قناعت میشده است.
به گزارش تسنیم، درباره جلسات توجیهی امنیتی سازمان سیا و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا به نامزدهای انتخاباتی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه مشاهده شد که این جلسات باهدف آشنا ساختن نامزدهای انتخاباتی با فضای دنیا و همچنین اقدامات سیا در این کشورها و آخرین وضعیت آمریکا در جهان برگزار میشد اما این جلسات چندان هم که گفته میشود شامل اطلاعات دقیق از عملیاتهای نظامی و اطلاعاتی سیا در اقصی نقاط دنیا نبوده است. «جان ال هلگرسون»، در کتاب خود درباره این جلسات به نام «جلسات سیا برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری» به جزییات این نشستها از زمان آیزنهاور تا دولت جورج بوش دوم پرداخته و تأکید کرده است که نامزدهای انتخاباتی هیچگاه ازعملیاتهای پنهان سیا باخبر نمیشدند و به طرح مسائل کلی اطلاعاتی در این جلسات قناعت میشده است. نکته جالب در مورد این کتاب این است که درآن به مسائلی از ایران نیز که در آن جلسات به آنها اشاره میشده، آمده است؛ ازجمله کودتای آمریکایی علیه مصدق در سال ۱۹۵۲ میلادی و یا تبعات حادثه تسخیر سفارت آمریکا در ایران در زمان کارترورقابتش با ریگان. نکته موردتوجه در این گزارشها این است که در آن زمان در مورد عملیات پنهان آمریکا برای برکناری مصدق به نامزدهای انتخاباتی آمریکا اطلاعاتی داده نمیشود و این نشان میدهد که تنها روسای جمهور و برخی کارکنان ردهبالای سیا از این عملیاتها اطلاع داشتهاند. در ادامه به برخی از بخشهای این کتاب که در مورد ایران بوده است اشارهشده است:
آیزنهاور و استیونسون
بیشتر جلسه بر روی بحث بر سر مسائل ایران گذشت. در طول هرکدام از جلسات توجیهی، آیزنهاور در حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه مطالب یادداشت شده را مطالعه میکرد و در حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه را نیز به بحث در خصوص همین مطالب اختصاص میداد. او سؤالات کمی در خصوص مسائل داشت اما دیدگاههای زیادی درباره موضوعات داشت که آنها را مطرح میکرد. بیشتر این دیدگاهها در مورد شوروی، کره و موضع ایران اختصاص داشت که در آن زمان یعنی سال ۱۹۵۲ و همزمان با کودتای ایران بهشدت موردتوجه دولتمردان آمریکا قرار داشت. هرکدام از بستههای اطلاعاتی که در اختیار آیزنهاور و یا رقیب او در جناح مقابل یعنی استیونسون قرار میگرفت شامل ۲۰ آیتم بود که در مورد هرکدام بین یک یا دو پاراگراف صحبت شده بود در این پاراگرافها موضوعات به ترتیب اولویت در خصوص منافع ملی طبقهبندیشده و توضیح دادهشده بود. اتفاقات در اتحاد جماهیر شوروی، ایران، کره، مصر، یوگسلاوی و ژاپن بیشترین موضوعاتی بود که مورد اهمیت قرار داشت اما در کل در جلسات توجیهی برای آیزنهاور بیشتر از ۵۰ کشور موردبررسی قرار گرفتند. بهعلاوه معمولاً یک کشور بود که بیشتر از بقیه موردتوجه بوده و پاراگرافهای بیشتری به بررسی مسائل آن اختصاص مییافت و آن ایران بود که از اهمیت بالایی نیز برای نامزدهای ریاست جمهوری برخوردار بود. از میان تمام موضوعاتی که در جلسات توجیهی برای آیزنهاور و استیونسون موردبررسی قرار میگرفتند، مسئله ایران برای استیونسون جالبتوجهتر بود.
کارتر
کارتر دوران ریاست جمهوری خود را با درک عمیق از مسائل اطلاعاتی آغاز کرد چراکه در دوران رقابتهای انتخاباتیاش در خصوص مسائل بسیاری مورد مشورت قرارگرفته بود و در زمان ریاست جمهوری نیز گزارشهای PDB یا گزارشهای روزانه اطلاعاتی را بهدقت موردمطالعه و بررسی قرار میداد. مسائلی نظیر گفتوگوهای کمپ دیوید و همچنین حادثه تسخیرسفارت آمریکا در ایران در مرکز این بحثهای اطلاعاتی بود. در تمام طول این بحثها، او اطلاعات امنیتی بسیار جزئی و
بیسابقه ای را دریافت میکرد.
ریگان و بوش
در فاصله ۱۲ ساله بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۲، سیا اطلاعاتی را به دو رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا میداد که درنوع خود دونقطه کاملاً متمایز بودند. دونالد ریگان که اطلاعات بسیار کمی در خصوص مسائل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا داشت و جورج بوش پدر که خود یکی از مقامات عالیرتبه سیا بوده و بهخوبی به تمام فوتوفن کارهای اطلاعاتی وارد بود. در این دوره درباره جنگ ایران و عراق نیز اطلاعات روزانه و عمیقی به روسای جمهور داده میشد.
در این دوره افسر اطلاعات ملی در امور خاورمیانه، «رابرت ایمس» مسائل داخلی عربستان سعودی و ایران را به اطلاع رئیسجمهور میرساند. «ریچارد لحمان»، از شورای اطلاعات ملی نیز تأثیر جنگ ایران و عراق بر منطقه و نقش اتحاد جماهیر شوروی را به اطلاع رئیسجمهور میرساند. یکی دیگر از مباحثی که در دوران رقابتهای بوش و ریگان برای انتخابات ریاست جمهوری و بعدازآن ریاست جمهوری این دو پیشآمده بود، این بود که آیا نامزدهای انتخاباتی باید خبرنگاران را نیز در جریان این جلسات بگذارند یا خیر. خبرنگاران در مورد ریگان میدانستند که او در تاریخ ۴ اکتبر مورد مشورت اطلاعاتی قرار خواهد گرفت. خبرنگاران مشتاقانه در حال انتظار برای شنیدن خبرهای جالب از این جلسه و واکنش نامزد انتخاباتی به این جلسه بودند. ریگان از قبل نیز کارتر را به دلیل شکست در حمایت کافی از شاه ایران موردانتقاد قرار داده بود و با این جلسه اطلاعاتی میتوانست کاری بهمراتب بیشتر از این انجام دهد و انتقادهای مستقیمی را به او وارد کند. درواقع بعد از جلسه، کارتر، بوش را مأمور کرد که این مسئله را با خبرنگاران در میان بگذارد و بوش نیز عنوان کرد که این جلسه بهشدت حساس بوده و نه او و نه ریگان قصد ندارند از این جلسه برای انتقاد کردن به کارتر استفاده کنند. بوش اضافه کرد که اطلاعاتی که به دست آورده او را تحت تأثیر قرار داده است و گفت که نگاه بهتری به دنیای پیرامونش دارد. ریگان اما تنها به این مسئله بسنده کرد که این جلسه برایش «جالب» بوده است. از اواخر ماه نوامبر سال ۱۹۸۰ تا ابتدای ماه ژانویه ۱۹۸۱، ریگان تعدادی از اطلاعات دستهبندیشده درباره بحران گروگانگیری در ایران را خواند. این اوراق شامل عملیاتهای حساس ایالاتمتحده نبود و این در شرایطی بود که ریگان بهعنوان رئیسجمهور منتخب انتخابشده بود و هنوز دفتر ریاست جمهوری را از کارتر تحویل نگرفته بود.
بیل کلینتون
در فاصله مدتزمانی کمی بعد از گردهمایی بزرگ دموکراتها در سال ۱۹۹۲، برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی جورج بوش با ساموئل برگر افسر اطلاعاتی واشنگتن تماس گرفت تا جلسهای توجیهی را برای کلینتون که در آن زمان فرماندار بود برگزار کند. در آن زمان برگر که بعدازآن بهعنوان مشاور معاون امنیت ملی کلینتون انتخاب شد، بهعنوان مشاور امور خارجی در ستاد کلینتون مشغول فعالیت بود. دربعدازظهر چهارم سپتامبر سال ۱۹۹۲ او افسر اطلاعاتیاش بود و این جلسه در فضایی صمیمانه برگزار شد. مسائل اساسی که گزارش سازمانهای اطلاعاتی به آن میپرداخت شامل آشفتگی درروسیه، جنگ در یوگسلاوی سابق، تحولات درعراق، کره شمالی، چین و ایران بود. او بر مشکل گسترش سلاحهای کشتارجمعی در این کشورها تأکید داشت و برخی بحثهای دیگر درزمینه جاسوسی اقتصادی از ایالات متحده نیز مطرح شد.