۵.۷ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی فقط مدرک دارند.به عبارت دیگر بیش از نیمی از جمعیت فارغالتحصیل یا در حال تحصیل دانشگاهی هیچ نقشی در تولید ندارند و آنها معتقدند که شرایط جامعه فضایی برای اشتغال آنها ندارد.
به گزارش تسنیم، در حال حاضر معضل اصلی کشور در بخش اشتغال و بازار کار، فارغالتحصیلانی هستند که پس از فراغت از تحصیل و آماده شدن برای ورود به عرصه کار و تولید با مشکلات جدی مواجه میشوند.مسائل مربوط به بیکاری تقریباً در رشتههای مهندسی و پزشکی است.
در دهههای گذشته که خانوادهها فرزندان خود را برای ادامه تحصیل در دانشگاههای کشور تشویق میکردند تصور نمیکردند که در آیندهای نه چندان دور، تحصیلات دانشگاهی به معضلی برای ورود جوانانشان به عرصه اجتماع تبدیل خواهد شد.
اما بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از دلایلی که فارغالتحصیلان بیکار هستند نگاه آنها به کار است. آنهافکر میکنند که تنها در ردههای مدیریتی و مشاغل پشت میزنشینی باید وارد شوند و معتقدند اگر قرار بود وارد مشاغل ساده، فنی و مهارتی شوند که دیگر راه دانشگاهها را درپیش نمیگرفتند. در همین راستا این دیدگاه در بین جوانان دانشگاهی پیش رفته و در حال حاضر معضل بیکاری آنها به بزرگترین مسئله داخلی دولت تبدیل شده است.
دانشگاهها سالیان متمادی است که با ایجاد رشتههای گوناگون مرتبط و بدون ارتباط با بازار کار کشور در حال تشویق جوانان به ورود به عرصههای تحصیلی هستند بیآنکه لازم بدانند پژوهشی کاربردی انجام دهند تا مشخص شود آیا واقعا امروز تحصیلات آکادمیک توان رفع نیازهای بازار کار کشور را دارد و یا خیر؟ همچنین این پرسش باید جواب داده شود که تا چه زمانی لازم است دانشگاهها در تمامی رشتهها دانشجو تربیت و به صف بیکاران اضافه کنند، بدون اینکه لحظهای برای کار آنها فکری شده باشد؟
وزارت کار در گزارش خود درباره وضعیت اشتغال و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی و بیکارترین رشتههای دانشگاهی کشور اعلام کرد: منطبق نبودن رشتههای تحصیلی با نیاز بازار کار یکی از مشکلاتی است که گریبان بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی را گرفته است. در یکی دو دهه اخیر جامعه با گرایش روزافزون جوانان برای ورود به دانشگاهها مواجه بوده و این روند همچنان ادامه دارد.
بیتوجهی سیستم آموزش عالی درباره اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی و بیتوجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار، باعث شده تا همواره نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی که انتظار میرود باید در وضعیت مناسبی باشد، بیش از سایر گروهها در کشور باشد.
نگاهی به وضعیت بیکاری فارغالتحصیلان نشان میدهد که دانشآموختگان در چه رشتههایی بیشتر بیکار هستند؟
برخی آمارها حاکی از این است که از حدود ۱۲.۲ میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی و یا در حال تحصیل در کل کشور، متاسفانه ۵.۷ میلیون نفر غیرفعال هستند. به عبارت دیگر بیش از نیمی از جمعیت فارغالتحصیل یا در حال تحصیل دانشگاهی هیچ نقشی در تولید ندارند.
مجتبی شریعتی نیاسر، معاون آموزشی وزارت علوم است که میگوید: متأسفانه آمار میگوید وضعیت اشتغال ما متناسب با فارغالتحصیلان نیست. به طور طبیعی دانشآموختگان دکتری شغل خود را در دانشگاه میبینند در حالی که در بهترین حالت میان ۵ تا ۶ هزار نفر از ۲۰ هزار نفر شرکت کننده دارای مدرک دکتری، جذب دانشگاه میشوند و این موضوع به این معنا است که سالانه ۱۵ هزار فارغالتحصیل دکتری را تحویل جامعه میدهیم در شرایطی که جای مناسبی برای اشتغال آنها نداریم.
آمارهای ارائه شده از معاون آموزشی وزارت علوم به این معنی است که سالانه ۱۵ هزار دکتر بیکار به صف بیکاران فارغالتحصیل افزوده میشود.
بیکارترین رشتهها
از بین جامعه ۵.۷ میلیونی بیکار، بیشترین بیکاران در رشتههای مهندسی کامپیوتر، صنعت و فناوری، معماری و ساختمان، محیطزیست، کشاورزی، جنگلداری و شیلات هستند.
در حالی که بحران بیکاری در حال حاضر گریبانگیر فارغالتحصیلان دانشگاهی است که دولت موفق به ایجاد رونقی در این زمینه نشده است. در حالی بازار کار فارغالتحصیل دانشگاهی گره کور خورده است که بازار مشاغل ساده تقریباً مشکل ندارد و حتی بسیاری از کارشناسان معتقدند در بسیاری از موارد رونق هم دارد. معضل بیکاری در حال حاضر متعلق به جمعیت میلیونی فارغالتحصیلان بیکار است.
شاهد کلام ما اظهارات الله رادمهر، عضو سازمان نظام مهندسی ساختمان است. وی با بیان اینکه حدود ۱۲۲ هزار مهندس عضو سازمان هستند، گفت: از این تعداد حدود ۴۵ هزار نفر از طریق سامانه ارجاع کار مشغول به کار هستند.
همچنین علاءالدین ازوجی، مدیرکل توسعه اشتغال وزارت کار با بیان اینکه نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در جامعه بالای ۱۸ درصد است گفت: معمولاً دولت یک درصد تولید ناخالص ملی را در راه اشتغال هزینه میکند اما در کشورهای توسعه یافته این میزان بیش از ۲ تا ۳ درصد است.
ریشههای بحران بیکاری
شاخصهای نگرانکننده اشتغال در یک دهه گذشته، به خوبی روایت کننده علل بروز پدیده بحران بیکاری و اضافه شدن ۸ میلیون نفر به متقاضیان شغل است. بررسی شاخصهای جمعیت در جستوجوی شغل، جمعیت شاغل و بیکار نیروی جوان، نرخ مشارکت و جمعیت بیکار تحصیلکرده در ۱۰ سال گذشته حاکی از آن است که طی این مدت مجموع آنچه که باید در نهایت منجر به ایجاد اشتغال شود، ناکام بوده است.
خبرگزاری مهر در گزارشی آورده است؛ آمارهای رسمی نشان میدهد طی یک دهه اخیر یعنی بازه زمانی ۸۴ تا ۹۴، حدود ۹.۴ میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده و از این تعداد، نزدیک ۸ میلیون نفر نیز به جمعیت در سن کار (جمعیت ۱۰ سال و بیشتر) اضافه شده است.
در عین حال، تحولات یک دهه اخیر منجر شده تا نرخ مشارکت از ۴۱ درصد در سال ۸۴ به ۳۸.۲ درصد در سال ۹۴ برسد؛ بنابراین به تناسب افزایش جمعیت و عدم ایجاد اشتغال در این دوره، نرخ بیکاری افزایش چندانی نداشته است و نرخ مشارکت نیز روند نزولی نشان میدهد.
علاوه بر این، براساس جداولی که در گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شده، با توجه به تعریف فرد شاغل مبنی بر ۴۴ ساعت کار در هفته، بخش مهمی از جمعیت شاغل کشور دارای اشتغال ناقص هستند؛ به این معنا که زیر ۴۴ ساعت در هفته کار میکنند و مایلند کار بیشتری انجام دهند. در این زمینه نیز بررسیها و آمارهای رسمی حاکی از آن است که شاغلان ناقص عموما در شغلهای ناپایدار اشتغال دارند و هر لحظه امکان بیکار شدن آنها وجود دارد که از آن میتوان به عنوان بیکاری پنهان نام برد.
مقایسه سهم افراد دارای تحصیلات عالی در بین بیکاران و شاغلان نیز نشان میدهد که سهم تحصیلکردگان آموزش عالی در بین بیکاران به صورت معناداری از این سهم در بین شاغلان بیشتر است.
در دهه ۸۴ تا ۹۴ جمعیت شاغل نیروی جوان کشور در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال کاهش پیدا کرده است؛ به طوریکه این نرخ از ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیروی شاغل در سال ۸۴ به ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در سال ۹۴ کاهش پیدا کرده است.
اما برخلاف ثبات نسبی تعداد بیکاران طی دهه گذشته، ترکیب تحصیلی جمعیت بیکار تغییرات قابل توجهی داشته؛ به طوری که درصد جمعیت بیکار دارای تحصیلات دانشگاهی از ۲۰ درصد در سال ۸۴ به نزدیک ۴۰ درصد در سال ۹۳ رسیده است. پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس پیش بینی کرده بود که به زودی نیمی از بیکاران را افراد دارای تحصیلات عالی تشکیل میدهند.
در بخش نرخ مشارکت بانوان نیز آمار حکایت از آن دارد که ایران یکی از پایینترین نرخهای مشارکت در دنیا را دارد به طوری که نرخ مشارکت زنان در ایران تنها بالاتر از ۶ کشور فلسطین، اردن، عراق، سوریه، الجزایر و افغانستان است. بر این اساس طی یک دهه اخیر نرخ مشارکت مردان از ۶۵ درصد به ۶۳ درصد و نرخ مشارکت زنان نیز از ۲۰ درصد به ۱۳.۳ درصد رسیده است. به استناد گزارشات مرکز آمار ایران، در مقایسه نرخ بیکاری روستایی که معادل با ۸.۱ درصد در پایان سال ۹۴ بود، نرخ بیکاری زنان شهری برابر ۲۳.۸ درصد است که نشان میدهد زنان شهری بسیار بیشتر از اقشار دیگر در معرض بیکاری هستند.
همچنین بررسی گزارشات مرکز آمار ایران طی یک دهه اخیر حکایت میکند که طی این مدت، میان نرخ بیکاری شهری و روستایی همواره شکاف وجود دارد. در دوره ۸۴ تا ۹۴ متوسط نرخ بیکاری در مناطق شهری حدود ۱۳ درصد و در مناطق روستایی نیز ۷.۸ درصد بوده است.
با این وجود پیش بینی میشود بخش زیادی از بالا بودن نرخ بیکاری مناطق شهری از مناطق روستایی به دلیل مهاجرت روستائیان به دلایل مختلف به ویژه نبود اشتغال باشد.
بر اساس این گزارش، اگر امروز کشور با پدیده بحران بیکاری مواجه شده، معلول همین شاخصها و عدم برنامه مدون و غیرقابل پیشبینی است.
پدیده بیکاری تا حدی با بحران مواجه شده که سران سه قوه از تریبونهای رسمی کشور از آن به عنوان مهمترین مشکل و مسئله کشور یاد میکنند. پدیده بیکاری نه فقط در بُعد اقتصادی؛ بلکه پیامدها و آسیبهای اجتماعی را میتواند درپی داشته باشد.