يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۳:۵۷
کد مطلب : 104235

باید پذیرفت که ...

باید پذیرفت که هیچ‌یک از برنامه‌های توسعه در کشور، دارای گفتمان اجتماعی متناسب با اهداف خود نبوده است. اصولا برنامه‌های توسعه در ایران از

یکم: باید پذیرفت که هیچ‌یک از برنامه‌های توسعه در کشور، دارای گفتمان اجتماعی متناسب با اهداف خود نبوده است. اصولا برنامه‌های توسعه در ایران از نظر گفتگو با جامعه، عقب‌ماندگی تاریخی دارند.
دوم: باید پذیرفت که وجود مشکلات عدیده در زندگی مردم، نشانه وجود ناکارآمدی در برنامه‌ریزی‌های کلان و خرد کشور است. کشور با برنامه اداره می‌شود و برنامه را مسئولان تدوین، تصویب و اجرا می‌کنند و مردم در آن نقشی ندارند.
سوم: باید پذیرفت که پس از اجرای ۱۲ برنامه توسعه، هنوز در تبیین مفهوم برنامه‌ و برنامه‌ریزی در کشور اجماع نظر وجود ندارد. علم برنامه‌ریزی در سطح توسعه متناسب با عمر ۷۰ ساله آن در ایران، توسعه چندانی نیافته است.
چهارم: باید پذیرفت که در خصوص برنامه‌های توسعه‌ای کشور، گردش علمی نخبگان، نهادینه نشده است. نخبگان در تدوین برنامه‌های توسعه کشور دارای نقش جدی و مهمی نیستند.
پنجم: باید پذیرفت که تدوین برنامه‌های توسعه در ایران، در واقع برنامه‌ریزی برای توسعه نیستند بلکه برنامه‌ای پنج ساله برای تقسیم پول نفت و مالیات بین وزارتخانه‌ها و استان‌ها برای ساماندهی امور کشورند.
ششم: باید پذیرفت که روش تصویب شکلی و نه محتوایی برنامه‌های توسعه در مجلس شورای اسلامی و روش تایید آنها در شورای نگهبان، در شکل‌گیری مشکلات در زندگی مردم بی‌تاثیر نبوده است.
هفتم: باید پذیرفت که روش اجرای برنامه‌های توسعه در کشور توسط دولت‌ها، بدون ارزیابی اثربخشی اقدامات و فقط بسنده کردن به گزارش عملکرد بودجه، بخش عمده ای از علل تاخیر تحقق اهداف از پیش تعیین شده توسعه در ایران است.
هشتم: باید پذیرفت که روش نظارت شکلی و نه محتوایی دستگاه‌های نظارتی بر برنامه‌های توسعه، در دور شدن کشور از توسعه‌یافتگی نقش دارد. تفریغ بودجه‌های سالانه تاکنون دردی از دردهای مردم را دوا نکرده است.
نهم: باید پذیرفت که در خصوص هدف‌گذاری‌های کلان در برنامه‌های توسعه، دچار نوعی ساده‌اندیشی شده‌ایم. اصولا اهداف دست نیافتنی‌اند و برنامه‌ها نیز قابلیت تحقق اهداف را ندارند. دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
دهم: باید پذیرفت که مجموعه اهداف، خط‌مشی‌های کلی و سیاست‌های مندرج در برنامه‌های توسعه به لحاظ روشی، مبتنی بر یکدیگر نبوده و بیشتر به بازی‌های زبانی و زبان‌بازی‌های برنامه‌ای شبیه است.
یازدهم: باید پذیرفت که برای گسترش مشکلات در زندگی مردم ناشی از جناح‌بازی‌ها، گروه‌گرایی‌ها، قبیله‌گرایی‌ها، خویشاوندگرایی‌ها، باندبازی‌ها و فامیل‌بازی‌های سیاسی جایی باقی نمانده است! سرنوشت ملت ایران و آینده انقلاب اسلامی و حراست از خون هزاران شهید گلگون کفن، مهم‌تر از هر اولویت سیاسی و حزبی است.
دوازدهم: باید پذیرفت که زمان آن فرا رسیده است که نادانان و ناتوانان (نه به معنای اخلاقی آن) از این پس بدانند و بتوانند کاری را که آن را نمی‌دانند و نمی‌توانند در اختیار نگیرند که حافظه تاریخی این ملت و کشور پر است از تشنگان قدرتی که با شعار شیفتگی خدمت آمدند و باری شدند بر دوش مردم ایران. مشکلاتی چند بر مشکلات قبلی افزودند و رفتند.
راه‌تان مستدام باد 

دکتر محمدرضا ناری ابیانه - رییس مرکز مطالعات راه بردی سیاست روز

https://siasatrooz.ir/vdcc10qsp2bqxi8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی