آنچه به طور معمول در عملکرد وزرای خارجه کشورها مشاهده میشود، تحقق بخشیدن به دیپلماسی با تکیه بر اصول و آداب دیپلماتیک است بگونهای که از یک سو از دخالت در امور داخلی سایر کشورها خودداری کرده و از سوی دیگر علیه خطوط قرمز کشورها موضع گیری نمیکنند بویژه اینکه اگر قرار باشد مذ اکراتی میان آن کشورها برگزار و توافقاتی اجرایی گردد. این رویه و عرف دیپلماتیک که آقای ظریف در طول ۸ سال تصدیگری بر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، آن را اجرا و حتی در طول مذاکرات اخیر وین نیز به رغم کارشکنیهای مکرر آمریکا و اروپا، از جانب ادب خارج نشده و نسبت به مذاکرات و آینده آن ابراز خوش بینی کرده است، اما از جانب وزرای خارجه برخی کشورها محترم شمرده نشده و خلاف آن رفتار میکنند. نمود عینی این رفتار مواضع بلینکن وزیر امور خارجه آمریکاست که طی روزهای اخیر سخنان قابل تاملی را مطرح کرده است.
نخست آنکه وی درباره پرونده هستهای ایران و برجام گفته روند مذاکرات نمیتواند به طور نامحدود ادامه یابد و ایران باید برای بازگشت به مذاکرات و یا تحریمها تصمیم بگیرد. البته حلقه تکمیلی مواضع وی آن است که روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال هم گزارش داده که دولت جو بایدن قصد دارد به دلیل پیشرفتهای ایران در زمینه پهپادها و موشکهای هدایتشونده، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند.
این مواضع از سوی بلیکن و البته در بعدی دیگر در قالب رسانهای در حالی مطرح شده است که روند رفتاری آمریکاییها نشان میدهند سناریوی آنها از یک سو بر اصل قانع سازی ایران به حداقل امتیاز در ازای دادن امتیازات فراوان به آمریکا استوار است. و از سوی دیگر حفظ بدنه و زیر بنای تحریمها. بر این اساس میتوان گفت که آمریکا با جنگ روانی گسترش دامنه تحریمها به عرصه پهپادی و موشکی و نیز عدم فرصت ایران برای بازگشت به مذاکرات به دنبال اجرای این دو گزینه است که در قالب فشار هوشمند پس از شکست سناریوی فشار حداکثری صورت میگیرد.
دوم آنکه در اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک و مداخله گرانه، بلینکن در گفتوگویی با شبکه الجزیره گفت: «ما در کنار مردمی که تلاش میکنند صدای خود را فریاد بزنند ایستادهایم و از حکومت ایران میخواهیم که به حق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز احترام بگذارد، نه اینکه آن را سرکوب کند.» این ادعا از سوی بلینکن در حالی مطرح میشود که در کنار مردم بودن سران آمریکا قابل توجه است چنانکه در داخل آمریکا در روزهای اخیر پلیس شیلا جکسون قانونگذار سیاهپوست این کشور را حین حضور در تظاهرات علیه وضعیت نژادپرستانه حاکم بر آمریکا بازداشت کرد تا او سومین قانونگذار سیاهپوستی باشد که طی یک ماه گذشته در تظاهرات دستگیر میشود. لازم به ذکر است تظاهرات سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی و خشونت پلیس نیز با سرکوب گسترده همراه شده است در حالی که سالانه یک هزار نفر به دست پلیس آمریکا به جرم رنگ پوستشان به قتل میرسند. ادعای بلینکن در حالی مطرح میشود که آمریکا ۲۰ سال است در افغانستان حضور دارد و هیچ اقدامی برای امنیت مردم صورت نداده چنانکه وزارت دولت افغانستان در امور صلح اعلام کرد که در چهار ماه نخست سال جاری (۱۴۰۰)، دوهزار و ۵۶۶ غیرنظامی در نتیجه حملات گروه طالبان کشته شدهاند. البته نمود این رفتار آمریکا در عراق و لیبی به خوبی میتوان مشاهده کرد. نکته مهم آنکه بلینکن در حالی ادعای در کنار مردم ایران بودن را سر میدهد که آمریکا حتی در شرایط کرونایی حاضر به لغو تحریمها از جمله تحریمهای دارویی علیه ایران نمیباشد و همزمان نیز دست در دست قاتلان ملت ایران دارد و اخیرا نیز سران آمریکا در نشست گروهک تروریستی منافقین که دستشان به خون ۱۷ هزار ایرانی آغشته است شرکت و تروریسم آنها علیه ملت ایران حمایت میکنند.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که وزیر خارجه آمریکا با آدرس غلط دادن، تلاش دارد تا به زغم خود از یک سو دولت سیزدهم را دچار اشتباه محاسباتی دادن امتیازات بسیار در برابر دریافت حداقل امتیازات آن هم به صورت نسیه نماید و از سوی دیگر افکار عمومی ایران را در مسیر مخرب تبدیل مطالبات آرام و به حقشان در جاده انحرافی ناامن سازی کشور هدایت نماید. سناریویی که همدلی دولت سیزدهم و مردم در حل مشکلات کشور، راهکار نهایی مقابله با آن است.
نویسنده:قاسم غفوری
نخست آنکه وی درباره پرونده هستهای ایران و برجام گفته روند مذاکرات نمیتواند به طور نامحدود ادامه یابد و ایران باید برای بازگشت به مذاکرات و یا تحریمها تصمیم بگیرد. البته حلقه تکمیلی مواضع وی آن است که روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال هم گزارش داده که دولت جو بایدن قصد دارد به دلیل پیشرفتهای ایران در زمینه پهپادها و موشکهای هدایتشونده، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند.
این مواضع از سوی بلیکن و البته در بعدی دیگر در قالب رسانهای در حالی مطرح شده است که روند رفتاری آمریکاییها نشان میدهند سناریوی آنها از یک سو بر اصل قانع سازی ایران به حداقل امتیاز در ازای دادن امتیازات فراوان به آمریکا استوار است. و از سوی دیگر حفظ بدنه و زیر بنای تحریمها. بر این اساس میتوان گفت که آمریکا با جنگ روانی گسترش دامنه تحریمها به عرصه پهپادی و موشکی و نیز عدم فرصت ایران برای بازگشت به مذاکرات به دنبال اجرای این دو گزینه است که در قالب فشار هوشمند پس از شکست سناریوی فشار حداکثری صورت میگیرد.
دوم آنکه در اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک و مداخله گرانه، بلینکن در گفتوگویی با شبکه الجزیره گفت: «ما در کنار مردمی که تلاش میکنند صدای خود را فریاد بزنند ایستادهایم و از حکومت ایران میخواهیم که به حق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز احترام بگذارد، نه اینکه آن را سرکوب کند.» این ادعا از سوی بلینکن در حالی مطرح میشود که در کنار مردم بودن سران آمریکا قابل توجه است چنانکه در داخل آمریکا در روزهای اخیر پلیس شیلا جکسون قانونگذار سیاهپوست این کشور را حین حضور در تظاهرات علیه وضعیت نژادپرستانه حاکم بر آمریکا بازداشت کرد تا او سومین قانونگذار سیاهپوستی باشد که طی یک ماه گذشته در تظاهرات دستگیر میشود. لازم به ذکر است تظاهرات سیاه پوستان علیه تبعیض نژادی و خشونت پلیس نیز با سرکوب گسترده همراه شده است در حالی که سالانه یک هزار نفر به دست پلیس آمریکا به جرم رنگ پوستشان به قتل میرسند. ادعای بلینکن در حالی مطرح میشود که آمریکا ۲۰ سال است در افغانستان حضور دارد و هیچ اقدامی برای امنیت مردم صورت نداده چنانکه وزارت دولت افغانستان در امور صلح اعلام کرد که در چهار ماه نخست سال جاری (۱۴۰۰)، دوهزار و ۵۶۶ غیرنظامی در نتیجه حملات گروه طالبان کشته شدهاند. البته نمود این رفتار آمریکا در عراق و لیبی به خوبی میتوان مشاهده کرد. نکته مهم آنکه بلینکن در حالی ادعای در کنار مردم ایران بودن را سر میدهد که آمریکا حتی در شرایط کرونایی حاضر به لغو تحریمها از جمله تحریمهای دارویی علیه ایران نمیباشد و همزمان نیز دست در دست قاتلان ملت ایران دارد و اخیرا نیز سران آمریکا در نشست گروهک تروریستی منافقین که دستشان به خون ۱۷ هزار ایرانی آغشته است شرکت و تروریسم آنها علیه ملت ایران حمایت میکنند.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که وزیر خارجه آمریکا با آدرس غلط دادن، تلاش دارد تا به زغم خود از یک سو دولت سیزدهم را دچار اشتباه محاسباتی دادن امتیازات بسیار در برابر دریافت حداقل امتیازات آن هم به صورت نسیه نماید و از سوی دیگر افکار عمومی ایران را در مسیر مخرب تبدیل مطالبات آرام و به حقشان در جاده انحرافی ناامن سازی کشور هدایت نماید. سناریویی که همدلی دولت سیزدهم و مردم در حل مشکلات کشور، راهکار نهایی مقابله با آن است.
نویسنده:قاسم غفوری