هنوز چندی از ادعاهای برتریجویانه پسر عارف (تّکرار میکنیم. پسر عارف یعنی هیچکس اسمش را نمیداند و شهره به پسر عارف است) نمیگذرد که تعدادی از فرزندان مسئولان که اتفاقا داعیه خدمتگزاری دارند درباره ژنهای برتر خود و همنسلهای خود صحبت میکنند، از پسر عارف و حجتالاسلام موسویلاری حالا بحث به خانه یادگاران امام خمینی میرسد و اینبار در بازخوانیای که سایت فردا از خاطرات نوه امام (نعیمه اشراقی) دارد او ادعای هوش برتری داشته چرا که پدربزرگش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است!
ماجرا به حدی پیچیده شده که عجیب میشود باور کرد که اظهارات تنها یک اظهارنظر صرف بوده باشد و مقاصد دیگری در پس آن نباشد، مقاصد میتواند متفاوت باشد از تلاش برای ماسکه شدن اخبار تحریم و ناکامی برجام و قرارداد توتال و... تا سادهانگاری و فریب خوردن و ناخواسته اسیر بازی ضد انقلاب شدن! اما هر چه هست باید یکبار برای همیشه تمام شود. برهمین اساس با مروری بر افاضات آقایان و خانمهای برتریجو عاقبت این برتریجویی را از قرآن بیان میکنیم.
صفدر حسینی آغازگر ژن برتر!
هر چند که این روزها کلیپ اظهارات پسر عارف دست به دست میشود اما نخستین برتریجویی را دختر صفدر حسینی به صورت رسمی شروع کرد، او که پدرش به حقوقبگیر نجومی شهره شده بود و خودش در صحن عمومی مجلس دقایقی از وقتی را که هر ثانیهاش میلیونها تومان خرج روی دست مردم میگذارد صرف دفاع از پدرش و حق او از سفره انقلاب کرد! ماجرای سوءاستفاده فرزند صفدر حسینی از تریبون مجلس برای دفاع از خانواده و خودش یکی از نادرترین اتفاقات عجیب مجلس است که تنها از یک آقازاده میتوانست سر بزند. سیده فاطمه حسینی نماینده مردم تهران در مجلس به مباحث مطرح شده درباره خود، همسر و پدرش پیرامون حقوق نجومی و تاسیس صرافی پاسخ داد. حسینی که نطق نمایندگان در واکنش به اظهارات محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات را برای پاسخ انتخاب کرده بود به جای فاطمه ذوالقدر دیگر نماینده تهران پشت تریبون رفت و شروع به خواندن متنی کرد که حدود یک ساعت پیش آن را در اختیار رسانهها قرار داده بود.
نکته قابل تأمل، تذکرات مکرر رئیس جلسه است که متأسفانه خانم حسینی کوچکترین وقعی به قوانین مجلس نمینهند و پس از هر تذکر بار دیگر ادامه بیانیه خانوادگی خود را قرائت میکند که در نهایت میکروفون ایشان قطع میشود. پس از قطع میکروفون وی بار دیگر از رئیس درخواست میکند که یک جمله در موضوع صحبت کند، اما باز هم آخرین درخواست خانوادگیشان را مطرح میکند.
این نحوه سوءاستفاده از خانه ملت برای امورات شخصی، قانونمداری نماینده جوان مجلس را در ابتدای راه «وکالت» - آنگونه که با صدای بلند خود را وکیل مردم معرفی میکند - به خوبی نشان میدهد. درواقع درحالی که پسر عارف از نظریه ژن برتر سخن میگوید، پیش از این دختر صفدر حسینی به خوبی ژن برتر را در صحن علنی خانه ملت به نمایش میگذارد. جالب اینجاست که پس از این ماجرای عجیب کسی هم خردهای به وی نمیگیرد. درواقع ژن برتر در جریان اصلاحات نه تنها به یک نظریه بلکه به یک رویه تبدیل شده است و امروز دیده میشود که کمکم هدایت بخشهای حساس این جریان را این آقازادهها در دست میگیرند.
ژن خوب پسر عارف!
اما ماجرا از پسرعارف قوت گرفت. حمیدرضا عارف که همه هویت خود را از پدرش میگیرد و به طور کل با عنوان «پسر عارف» مشهور است در مصاحبهای که اخیرا در فضای مجاری بازتاب داشته است به آقازادگیاش مباهات کرده و با خودشیفتگی خاصی این موضوع را رمز موفقیت خود قلمداد کرده است. انتشار سخنانی عجیب از حمید رضا عارف موجی از واکنشها را در فضای مجازی ایجاد کرد. حمیدرضا عارف ضمن اینکه معتقد است پیشرفتهایش هیچ ارتباطی با موقعیت پدرش ندارد، از ژن بسیار منحصر به فرد پدر و مادرش گفت که باعث رشد و موفقیتهای حیرتانگیزش شده است.
پسر محمدرضا عارف درباره موفقیتهایش میگوید: «آن کسی که توانایی دارد، به جایی رسیده، حتما استعدادهایی داشته، این استعداد، بحث ژن و وراثتی وجود دارد، پدر و مادرم هر دو جزو شاگرد اولهای کنکور ایران بودند. ما سه تا برادر درسمان خوب بود....../۱۵-۱۴ ساله بودم، در سوپرمارکت بودم، بعد در تراشکاری کار کردم... اعتقاد دارم کسی که کار سیاسی میکند، حق کار اقتصادی ندارد.»
حمیدرضا عارف یکی از سه پسر محمدرضا عارف و حمیده مروج (متخصص پوست و مو و استاد دانشگاه بهشتی) است، که بیش از دو پسر دیگر آنها در فضای رسانهای، سیاسی و خبری حضور دارد. او در کنار همراهی پدر خود فعالیت اقتصادی و هنری مخصوصا در حوزه سینما دارد. البته جنجالها پیرامون پسر عارف منحصر و منوط به این سخنان نامتعارف نمیشود بلکه پیش از این یکی از کانالهای شبکه اجتماعی مطرح کرده بود که حمیدرضا عارف در لیستبندی جنجالبرانگیز شورای شهر تهران دخالت کرده است که این موضوع از سوی عارف تکذیب شد. در این رابطه، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات بیان داشت: «هیچکس در بستن این لیست نقش نداشت چه برسد به پسر بنده که اصلا درگیر انتخابات نبود!»
نوه امام خمینی(ره): به خاطر پدربزرگم ضریب هوشی بالایی دارم
اما در پس این حوادث سایت فردانیوز خاطرهای از نعیمه اشراقی را منتشر کرد تا با ابعاد پنهانی و اعتقادات قبلی برخی آشنایی بیشتری پیدا کنیم.
نعیمه اشراقی معاون اسبق مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش و نوه امام خمینی (ره) در خاطرات خود میگوید: «زمان دانشجویی یکی از هم دانشگاهیانم به من میگفت که شما با سهمیه به دانشگاه آمدهاید. یک روز که دوباره این حرف را زد، از او پرسیدم پدر شما چه کاره است؟ ناراحت شد و گفت شما به پدر من چه کار دارید؟ گفتم فقط سوال کردم. فکر کنم گفت پدرش خشکشویی دارد. یادم نیست دقیقا شغلش چه بود، شغلی در همین زمینهها بود. به او گفتم پدر شما خیلی هم محترم و شغل قابل احترام، اما احتمالا از نظر هوشی باید متوسط باشند ولی پدربزرگ من تاریخ را تغییر داده و توانسته یک حکومت شاهنشاهی را به یک نظام جمهوری تبدیل کند. چنین انسانی به لحاظ ضریب هوشی قاعدتا باید در بالاترین سطح باشد.»
در باره نعیمه اشراقی تنها نکتهای که باید گفت این است که او اگر واقعا خود را نوه حقیقی امام میداند باید برای خودش یادآوری کند که امام خمینی هیچگاه به برتریجویی شهره نشد و حتی محمد غرضی در اینباره به سیاستروز میگوید که امام خمینی(ره) تا جایی خشوع داشتند که اجازه نمیدادند ایشان را رهبر بنامیم و خود را طلبه و خادم مردم میدانستند.
عاقبت برتریجویی تفسیر نور
فقط میتوان آخرین پاسخ را به برتریجویان از قرآن گرفت آن هم در سوره مبارکه القصص، آیه ۸۳ که خداوند میفرمایند:« تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ به این معنی که: (آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که اراده برتریجویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!»
در کتاب تفسیر نور از محسن قرائتی در باب این آیه آمده که اين آيه به منزله قطعنامه داستان قارون است كه هر گونه ثروتاندوزى و برترىجويى، مايه هلاكت در دنيا و شقاوت در آخرت مىشود. براساس روايات، حضرت على(ع)، اين آيه را براى تاجران بازار تلاوت مىفرمود. امام خمينى قدس سره بنيانگذار جمهورى اسلامى نيز در پايان درس اخلاقشان براى طلّاب و فضلاى حوزه علميّه قم به آن عنايت داشتند.
در حديث مىخوانيم كه اگر كسى به واسطه بهتر بودن بند كفشش بر ديگرى خود را برتر ببيند، جزو كسانى است كه ارادهى علوّ در زمين دارند.
چه بسيارند كسانى كه در تهيه مسكن، مركب، لباس، كلام، ازدواج و نامگذارى فرزند، كارى مىكنند كه در جامعه نمودى داشته باشند و مردم متوجّه آنان شوند كه به فرموده روايت، اين افراد اراده برترى در زمين دارند و از بهشت محرومند.
عاقبت برتریجویی تفسیر نمونه
در تفسیر نمونه نوشته آیتالله مکارمشیرازی در ذیل آیه مذکور آمده است: بعد از ذکر ماجراى تکاندهنده ثروتمند جنایتکار و مستکبر، یعنى «قارون»، در نخستین آیه مورد بحث بیانى آمده است که در حقیقت، یک نتیجهگیرى کلى از این ماجرا است، مىفرماید: «سراىِ آخرت را براى کسانى قرار مىدهیم که، اراده برترىجوئى در زمین و فساد را ندارند» (تِلْکَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً).
نه تنها برترىجوى و مفسد نیستند، که «اراده» آن را نیز نمىکنند، قلبشان از این امور پاک، و روحشان از این آلودگیها منزه است.
آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سراى آخرت مىشود، در حقیقت همین دو است، «برترىجویى» (استکبار) و «فساد در زمین» که همه گناهان در آن جمع است؛ چرا که هر چه خدا از آن نهى کرده، حتماً بر خلاف نظام آفرینش انسان و تکامل وجود بوده، بنابراین ارتکاب آن، نظام زندگى او را بر هم میزند، لذا مایه فساد در زمین است.
حتى مسأله «استعلاء» و برترىجویى، خود یکى از مصادیق «فساد در ارض» است، ولى اهمیت فوقالعاده آن، سبب شده است که بالخصوص مطرح گردد. در روایاتِ اسلامى، مخصوصاً روى این مسأله بسیار تکیه شده است، تا آنجا که در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) میخوانیم: «گاه مىشود که انسان از این لذت مىبرد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین داخل تحت این آیه مىشود، (چرا که این هم شاخه کوچکى از برترىجوئى است!)».
جالب اینکه: «فخر رازى» مىنویسد: صاحب تفسیر «کشّاف» بعد از ذکر این حدیث، جملهاى مىگوید که: «بعضى از طمعکاران علوّ را در آیه مورد بحث به «فرعون» مىزنند به مقتضى: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ»و فساد را به «قارون» به مقتضاى: «وَ لاتَبْغِ الْفَسادَ فِی اْلأَرْضِ» و مىگویند کسى که مثل «فرعون» و «قارون» نباشد، بهشت و سراى جاویدان از آن او است، و به این ترتیب تنها «فرعون» و «قارون» و امثال این دو را از بهشت بیرون مىفرستند، و بقیه را از آن خود مىدانند! اینها جمله «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» که در ذیل این آیه آمده است، مورد دقت قرار ندادهاند، آن گونه که على(ع) در آن دقت فرموده».
در حدیثِ دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) چنین آمده که به هنگام خلافتِ ظاهرى، شخصاً در بازارها قدم مىزد، گم شدهها را راهنمائى مىکرد، ضعیفان را کمک مىنمود، و از کنار فروشندگان و کسبه رد مىشد و این آیه را براى آنها مىخواند: «تِلْکَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً»، سپس میفرمود: نُزِلَتْ هذِهِ الآیَةُ فِى أَهْلِ الْعَدْلِ وَ التَّواضُعِ مِنَ الْوُلاةَ، وَ أَهْلِ الْقُدْرَةِ مِنْ سائِرِ النّاسِ: «این آیه درباره زمامداران عادل و متواضع، و همچنین سایر قدرتمندان از تودههاى مردم نازل شده است».
یعنى، همانگونه که من حکومت را وسیله برترىجویى خودم قرار ندادهام، شما نیز نباید قدرت مالى خود را وسیله سلطه بر دیگران قرار دهید، که سرانجام و عاقبت نیک، از آنِ گروهى است که نمىخواهند برترىجوئى و فساد کنند.
همانگونه که قرآن در پایان آیه مورد بحث مىفرماید: «و عاقبت از آن پرهیزکاران است» (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).
«عاقبت»، به مفهوم وسیع کلمه، سرانجامِ نیک، پیروزى در این جهان، و بهشت و نعمتهایش در جهان دیگر است، دیدیم که قارونها و فرعونها چه عاقبتى پیدا کردند؟ با اینکه: قدرت آنها بىنظیر بود، چون تقوا نداشتند، به دردناکترین سرنوشت مبتلا شدند.
سخن را درباره این آیه، با حدیثى که از امام صادق(ع) نقل شده، پایان مىدهیم: هنگامى که امام(ع) این آیه را تلاوت نمود، شروع به گریه کرد فرمود: ذَهَبَتْ وَ اللّه الاَمانِىُّ عِنْدَ هذِهِ الآیَةِ: «با وجود این آیه، همه آرزوها بر باد رفته است»! و دسترسى به سراى آخرت مشکل است!
نویسنده: مائده شیرپور