?>?>
شما اقتصادی هستید و میتوانیم از سوالات اقتصادی شروع کنیم، از جایی آغاز میکنیم که مردم صبح بیدار شدند و دیدند که سلطان سکه و آقای درمنی معروف به سلطان قیر اعدام شد. این چندمینباری است که این چنین افرادی اعدام میشوند اما این رفتارها تا چه میزان در آرام شدن بازار مؤثر است و کمک به اقتصاد کشور میکند؟
شاید باید بین مفاسد اقتصادی و آرام شدن بازار در یک دوره خیلی کوتاه مانند یک روز یا یک ماه تقاوت قائل شد. به نظر میآید که تا حدودی میتواند در آرام کردن بازار بینقش نباشد البته اگر منظور از تعریف آرام کردن بازار آن باشد که افرادی که میخواهند تخلف کنند اندکی آگاه شوند که احتمال دستگیری و مجازاتشان وجود دارد، آنوقت تخلف کمتر و به تعبیری آرامش بیشتر میشود، اما درباره اینکه این رفتارها برای مبارزه با مفاسد بتواند کارکردی داشته باشد باید بگویم که تاثیر آن بیش از آرام کردن بازار نیست.
اما تعدادی از اسامی مشهورتری مانند آقای عراقچی و آقای سیف را توسط دستگاه قضا به عنوان متخلف اقتصادی معرفی کردهاند، حتی آقای زنجانی که حکم اعدامش از مدتها قبل صادر شده است، اینکه با آن افراد مشهورتر چنین برخوردی صورت نمیگیرد آیا شائبه در ذهن مردم ایجاد نمیکند و لازم نیست که حداقل پاسخی در این زمینه به مردم داده شود؟
قبل از هر چیز باید بگویم من جایگاه پاسخ به این سوال را ندارم چراکه این امر مسئلهای است که در دستگاه قضایی میگذرد و فرض بر این است که باید تحقیقاتش را کامل کرده باشد و بعد افراد را محاکمه کند.
بله اما به عنوان یک فردی که در جامعه زندگی میکنید پرسیدم؟
بله، در شرایطی که ما داریم و انتظاراتی که در میان مردم شکل گرفته به نظرم بیان مراحل پیگیری پروندهها برای مردم میتواند به برخورد بهتر افکار عمومی با این مسائل کمک کند. ولی به هر حال قضاوت کار پیچیدهای است و مراحل فراهم شدن قضاوت و دادن حکم هم ممکن است طولانی باشد. خودم شخصاً میپسندم تا جایی که خدشهای به روند پیگیری پرونده وارد نشود، مراحل طی شدن پروندهها در جریان افکار عمومی قرار گیرد چراکه موجب میشود تا مردم با درک این موضوع که تفاوتی میان افراد بازداشت شده نیست رضایت بیشتری از اجرای احکام پیدا میکند.
بعد از خروج آمریکا از برجام قرار شد که اروپا سازوکار مالی ترسیم کند که با ایران رابطه داشته باشد اما تاکنون برغم خوشبینی در ایران اقدامی از سوی اروپا برای تحقق این مسئله صورت نگرفته است. شما تا چه میزان نسبت به رفتار اروپا خوشبین هستید و در صورت تحقق کانال مالی این روند تا چه میزان میتواند روی اقتصاد کشور تأثیر داشته باشد؟
پاسخ به این پرسش را در سه قسمت میتوان گفت. اول این را بگویم که در مورد ارتباط با کشورهای دیگر بر این عقیدهام که هر چه این ارتباطات بیشتر شود و یا هر آنچه که هست سست تر نشود به نفع اقتصاد کشور است، لذا از به هم زدن روابط با آنهایی که کار میکنیم سود چندانی متوجه کشور نخواهد شد. دوم اینکه خیلی هم امید به این ندارم که کشورهای دیگر بتوانند کمکهای زیاد و درخور شایانی به ما داشته باشند منظورم اروپاییها است. به هر حال اروپا منافع خود را در نظر میگیرد و منافع او در ارتباط با کشورهایی مانند آمریکا بسیار بیشتر است تا منافع با ایران، به همین دلیل به رغم اینکه اعتقاد دارم که نباید ارتباط را قطع کرد و کامل آن را از ریشه بُرید اما اعتقاد ندارم که با ادامه روند وضع موجود هم اتفاق مهمی برای ما به وجود آید.
ولی بریدنش نفعی به حال ما ندارد و دلیلی ندارد که اگر وجود این روابط مالی گشایشی ایجاد کرد کشور از آن استفاده نکند. ولی اگر آن کانال مالی اروپا برقرار شود به نظر من در وضعیت اقتصاد یک کشور ۸۰ میلیونی تأثیر قابل اعتنایی ندارد، چراکه مسئلههای ما خیلی فراتر از چند ده میلیارد دلار ارتباط خارجی است هر چند که اگر کمکهایی به ما صورت گیرد هزینههای تجارت خارجی ما کمتر میشود ولی مسئلههای ما در حد عمیق تری در درون کشور است که باید به آنها پرداخت. بنابراین ضمن اینکه معتقدم نباید ارتباط با اروپا را بُرید و بُریدنش نفعی ندارد، در عین حال میگویم که عملیاتی شدن آن هم اقتصاد کشور را متحول نخواهد ساخت و صرفاً کمی هزینههای تجارت خارجی را کاهش میدهد.
اگر برجام که آن همه مردم برایش شادی کردند، کاملاً اجرایی میشد آیا واقعاً این توان تغییر اقتصادی را داشت که مثلا دلار را با ریال یکی کند تا مشکلات معیشتی مردم را کامل برطرف سازد؟
من همیشه گفتهام که برجام یک اقدامی است که انجام گرفتنش از این جهت خوب بود که اجازه نداد برای یک دورهای اقتصاد ایران بدتر شود. اگر عملیاتی میشد حرکت ما را در اقتصاد اندک، اندک تسهیل میکرد اما آنچه که باید در اقتصاد ایران روی دهد که نجات دهنده باشد این است که باید توسط عوامل و مدیران داخلی اتفاق بیفتد. حتی عوامل تسهیلکننده هم اگر وجود داشته باشد مانند برجام اگر عوامل و مدیران داخلی آمادگی و اراده لازم را نداشته باشند، این قراردادها و عوامل مؤثر، چندان تأثیری در ایجاد تحول اقتصادی نخواهد داشت. البته اگر برجام برایش اتفاقی نمیافتاد وضع ما بهتر بود اما اینکه بگوییم یک تحول مهمی در اقتصاد رقم میزد نه، این طور نیست.
آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ بارها گفت که مشکل اقتصادی در کشور بیشتر براساس سوءمدیریت است نه تحریمها اما به رغم این دیدگاه گفتاری، در عمل میبینیم که در طول این ۵ سالی که از ریاست جمهوری او میگذرد، نگاهش برای حل مشکلات اقتصادی به خارج از کشور بوده است. دلیل این رویکرد برای این است که توان حل مشکلات را ندارند و یا اینکه ارتباط با خارج گرفتن برایشان راحتتر است یا مشاورههای غلط میگیرند و یا دلیل دیگری دارد؟
ببینید صحبت از ضرورت ارتباط با خارج و مفید بودن آن در گفتمان دولت غالب است، ولی تصمیمگیری برای اقتصاد در درون کشور مغلوب آن گفتمان نیست. میخواهم بگویم که هر چند در حرف از فواید ارتباط با خارج صحبت میشود اما آنچه در اقتصاد کار میکند تصمیمگیری دولت، مجلس و سیاستگذاری اقتصادی است که در داخل کشور صورت میگیرد. متأسفانه حدود ۳۰ سال است که ایران در دولتهای مختلف در حالی که از مبارزه با مستکبرین صحبت میکند اما در اقتصاد همان ساز و کارها و مکانیزمهایی را اجرایی میکند که مورد توجه و حتی سفارش همان کسانی است که در رفتارهای سیاسی ما با آنها مخالفت میکنیم.
یعنی ما دچار یک دوگانگی سیاست اسلامی و اقتصاد سرمایهداری هستیم و در