در روزهای اخیر منطقه با تحولات قابل توجهی همراه بوده که از محورهای اصلی آن نوع رفتارها و واکنش به رفتارهای منطقهای عربستان است. هنوز چند روزی از حضور ترامپ رئیسجمهور آمریکا در عربستان نگذشته که بسیاری از کشورهای منطقه به موضع گیری در برابر این کشور و انتقاد از سیاستهای آن پرداختهاند.
قطر که از اعتمادکنندگان به سعودی بوده و مواضعی در حمایت از آن داشته ضمن انتقاد از سیاستهای منطقهای سعودی این کشور را به اقدام علیه خود متهم کرد.
جالب توجه آنکه همزمان منابع خبری از جنگ رسانهای عربستان و امارات علیه قطر خبر دادند، برخی خبرها حکایت از آن دارد که سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچون کویت و عمان نیز نگاه منفی به عربستان دارند مصر نیز به عنوان یکی از شرکای اصلی سعودی نیز با نگاه منفی به این رژیم مینگرد چنانکه از یک سو بر همکاری با سوریه در مبارزه با تروریسم تاکید کرده و از سوی دیگر از حضور در جنگ یمن خودداری کرده است.
در اقدام قابل تامل دیگر پاکستان از یک سو راهیل شریف فرمانده سابق خود را که فرمانده ائتلاف سعودی بود فرا میخواند و از سوی دیگر مقامات اسلامآباد تاکید میکنند به دنبال بازنگری در روابط خود با عربستان است. مجموع این رفتارها و البته انتقادهای محافل رسانهای و اندیشمندان جهان به رژیم صهیونیستی در حالی صورت میگیرد که همزمان شاهد توجهات به جمهوری اسلامی ایران هستیم به گونهای که بسیاری از کشورهای منطقه بر توسعه روابط با تهران تاکید کردهاند که در آن جمله نام قطر، کویت و پاکستان نیز مشاهده میشود حال این سوال مطرح میشود که دلیل چنین رویکردهایی چیست و دلیل تفاوت دیدگاهی در قبال ایران و عربستان چه میباشد؟ پاسخ به این پرسش را در تفاوت رفتاری میان دو کشور میتوان جست وجو کرد نخست آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره کشوری آزاد و مستقل بوده که روابط خود را براساس اصل برابری و دولتی تنظیم میکنند. این در حالی است که سعودی همواره یک اصل را دارد و آن اجرای خواستههای آمریکاست. اکنون سعودی در حالی در منطقه به بحرانسازی میپردازد که به اذعان بسیاری از ناظران، این نسخه آمریکاست که پس از سفر ترامپ به منطقه در حال اجرا شدن است. عدم استقلال سعودی مولفهای است که هزینههای بسیاری برای منطقه ایجاد کرده و نتیجه آن دلسردی بسیاری از کشورها از این رژیم است. دوم آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره با صداقت رفتاری در قبال همسایگان اقدام کرده و هرگز رفتاری مغایر با همگرایی و اهداف کل منطقه نداشته است.
جالب توجه آنکه هر زمان اختلافاتی نیز در روابط تهران با همسایگان روی داده، جمهوری اسلامی هرگز، انتقامگیری نداشته و همواره به دنبال احیای روابط بوده است. در نقطه مقابل سعودی در حالی به کشورها دست دوستی میدهد که از پشت خنجر میزند. نمونههای متعددی در این عرصه مشاهده میشود. حمایت از تروریسم علیه سوریه در حالی که عربستان با سفر ملک عبد ا... پادشاه سابق به دمشق بر همگرایی طرفین تاکید کرده بود.
تحرکات عربستان علیه ترکیه و قطر با محوریت اقدام علیه اخوانالمسلمین و طراحی برای تحقیرسازی منطقه این کشورها در کنار حمایت تروریسم در سینا علیه مصر و تشکیل ارتش به اصطلاح اسلامی برای تضعیف جایگاه مصر در ارتشهای عربی و اسلامی نمودی دیگر از این تحرکات است. پاکستان در حالی با اعزام نیرو و فرماندهان نظامیاش برای توسعه روابط با سعودی گام برداشت که پاسخ عربستان نه تنها همگرایی و دولتی بلکه اقدام علیه امنیت ملی این کشور بوده که حمایت از تروریستها در پاکستان و افغانستان و بدنامسازی پاکستان به عنوان شریک سعودی در کشتار یمن و بحرین از آن جمله است.
سوم آنکه سعودی درحالی صدها میلیارد دلار خرید تسلیحاتی از آمریکا داشته که این سلاحها نه برای کمک به ثبات و امنیت منطقه بلکه برای اقدام علیه کشورها به کار گرفته میشود. عربستان که از ارسال یک فشنگ برای ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی خودداری کرده که همزمان از سلاحهای خریداری شده برای کشتار مردم بحرین و یمن، کمک به تروریستها در سوریه و عراق به کار میگیرد. به عبارتی سعودی زنجیرهای از بحران را رقم زده که بیثباتی و تهدید امنیت ملی برای همه کشورها شده است. در نقطه مقابل جمهوری اسلامی ایران همواره توان نظامی و سیاسی و امنیتی خود را برای حمایت از منطقه به کار گرفته است.
حمایت گسترده از ملت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان اولین دشمن منطقه و نیز حضور مستشاری در عراق و سوریه برای مبارزه با تروریسم در حالی که خود با ۱۸ هزار شهید اولین قربانی تروریسم است، نمودی از این اقدامات، ایستادگی ایران در برابر سلطهگری آمریکا در منطقه و تاکید تهران به حل بحران بحرین، سوریه و یمن از طریق راهکار سیاسی را نیز باید به این امر افزود.
در حوزه اقتصادی نیز ایران همواره منافع کشورهای منطقه را در نظر داشته که انتقال گاز به ترکیه با کمترین قیمت و تاکید بر اجرای خط لوله صلح برای انتقال گاز ایران به پاکستان نمودی از این امر است. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان دریافت که چرا کشورهای منطقه در حال دوری از عربستان و رویکرد تعاملی با ایران هستند. به عبارتی صداقت و استقلال جمهوری اسلامی در روابط با همسایگان و برقراری امنیت در منطقه در حالی که سعودی جز بحرانسازی و امنیتزدایی از منطقه هیچ تفکری ندارد. اصل اساسی در چنین رویکردهایی بوده است.
آنچه جهانیان تاکید دارند آن است که جمهوری اسلامی ستون اصلی امنیت و ثبات غرب آسیاست و سعودی تهدیدی برای امنیت منطقه لذا هر کدام از کشورهای منطقه اگر به نحوی در امنیت و ثبات و پیشرفت منطقه نقش داشته باشند باید ضمن همگرایی با ایران به عنوان محور ثبات به مقابله با بحرانسازی سعودی در منطقه بپردازد که حمایت از سوریه در مبارزه با تروریسم و مقابله با رژیم صهیونیستی و سلطهگرایی آمریکا از گامهای مهم در این عرصه است.