روابط دیپلماتیک ایران و امریکا درست است که بعد از انقلاب اسلامی به صورت رسمی تیره و تار شده است اما ریشه این رفتار به سالها قبل از انقلاب و رفتارهایی که مسئولان این کشور با مردم ایران داشتهاند بر میگردد. اما روابط دیپلماتیک تهران -واشنگتن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تیره و تار و با تسخیر سفارت امریکا (لانه جاسوسی) توسط دانشجویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به طور کامل قطع میشود. گاهی اینگونه القا میشود که مسئله قطع رابطه با امریکا از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و پس از تسخیر لانه جاسوسی شکل گرفته است، اما ۱۳ آبان حادثهای نبود که در یک روز اتفاق بیفتد، بلکه عکسالعمل طبیعی ملت ایران در مقابل جنایتها و توطئههایی بود که توسط دولت امریکا در حد فاصل دو نقطه بحرانی یعنی آغاز جنگ جهانی دوم و وقوع انقلاب اسلامی پیریزی شده بود، آن روز شاید بغض مردم از همه بدعهدیها و خیانتهای امریکا ترکید. اما همه خیانتهای امریکا نسبت به ملت ایران را با هم مرور میکنیم:
سکانس نخست: اولین حضور نظامیان امریکایی با غارت اموال ایرانیان
اولین گروه نظامیان امریکایی در آذر۱۳۳۱ وارد ایران شد و روزبه روز تعداد آنها افزایش یافت، به طوری که در دی۱۳۳۱ تعداد آنها به سی هزار نفر افزایش یافت. لازم به ذکر است که تا این سال در این زمینه هیچ نوع قرارداد یا حتی مذاکراتی با دولت ایران انجام نشد. در همین سال احمد قوام برای واگذاری اراضی امیرآباد به امریکاییها برای ایجاد اردوگاه نظامی در تهران و استفاده از تاسیسات نظامی تهران موافقت میکند. این نیروها دارای معافیت از تمامی مالیاتهای مربوط به واردات و صادرات و حقوق گمرکی، حق استفاده از تمامی وسایل ارتباطی داخل ایران، اجازه ورود و فعالیت در هر مکانی که لازم و ضروری میدانستند و... را داشتند. ورود این نیروهای نظامی در ایران صرف نظر از اینکه بر روابط خارجی ایران تاثیرگذار بود، اوضاع اقتصادی ایران را بسیار نابسامان کرد، از جمله کمبود ارزاق، شیوع بیماریهای متعدد، تورم شدید، پرداخت هزینههای حمل و نقل سربازان توسط ایران و... . دولت ایران برای جبران این نابسامانی هیئتی ۶۰ نفره مستشار مالی امریکا را به سرپرستی میلسپو برای سامان دهی مالی و اداره اقتصادی و دارایی کشور استخدام میکند و با اختیارات تهیه و تنظیم مقررات مالیاتی، تامین خواربار عمومی،تنظیم بودجه و... شروع به فعالیت میکنند. امریکا برای کسب اطلاع از تمامی تحرکات داخل و خارج ایران سازمانی را با عنوان دفتر خدمات استراتژیک تاسیس میکند که این دفتر در سال ۱۳۲۶ به سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)تبدیل میشود.
نخستین قرارداد نظامی در دولت احمد قوام برای کمکهای تسلیحاتی در سال ۱۳۲۶ به امضا رسید، این قرارداد از لحاظ استراتژیکی بسیار مهم بود زیرا چگونگی عملیات و وظایف نیروهای نظامی امریکا مستقر در ایران را تبیین میکرد؛ برای نمونه، یکی از وظایف آنها بازرسی تمامی ادارات و نهادهای نظامی بدون کسب اجازه بود و هرگونه اسناد، طرح و گزارشی که درخواست میکردن میبایست تحویل آنان داده میشد، این قرارداد تا سال ۱۳۵۷ مرتبا تمدید شد.
سکانس دوم: کودتای سیاه
اما شاید ننگینترین خاطره مردم ایران از دولت امریکا کودتایی است که آنها با کمک انگلیسیها در ایران بعد از ملی شدن صنعت نفت انجام دادند. دولتین امریکا و انگلیس ابتدا یک طرح شبهکودتا را در اسفند ۱۳۳۱ به اجرا گذاشتند که تاثیر چشمگیری در تنشها و درگیریهای سیاسی و تضعیف حکومت مصدق داشت. طرح کودتاى ۲۸ مرداد پس از مطالعات فراوان و بازنگریهاى مکرر توسط طراحان انگلیس به امریکا ارائه میشود و با اعمال تغییراتی، طرح کودتا با نام عملیات آژاکس در تاریخ ۲۱ تیر ماه توسط نخستوزیر انگلیس، رئیس سازمان سیا، وزیر خارجه امریکا و رئیسجمهور امریکا به امضاى نهایى میرسد. برای موفقیت آمیز بودن هرچه بیشتر این طرح اینتلیجنس سرویس، ماموران خود و عناصر ایرانی انگلستان از جمله برادران رشیدیان را با اختصاص بودجهای بالغ بر ۲۱ میلیون دلار در اختیار سازمان سیا میگذارد. و سرانجام کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با مدیریت کرمیت روزولت با موفقیت انجام میپذیرد. در نتیجه این کودتا، مصدق از نخستوزیرى برکنار و حکومت مردمى وى سقوط میکند. شاه، که از بیم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجددا به ایران بازگشت و به این صورت، سلطه همهجانبه امریکا بر این کشور آغاز شد. امریکایىها تا این اواخر، دخالت مستقیم خود در کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را کتمان مىکردند، تا اینکه مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت بیل کلینتون، براى نخستینبار در یکى از سخنرانیهاى رسمى خود، در ۱۷ مارس ۲۰۰۰ بدون هیچگونه عذرخواهى از ملت ایران، از نقش مستقیم و محورى ایالات متحده امریکا در کودتاى ۲۸ مرداد به صراحت پرده برداشت و گفت: در سال ۱۳۳۲ ایالات متحده امریکا نقش مهمى در هماهنگى براى سرنگون کردن رژیم مردمى نخستوزیر محمد مصدق ایفا کرد و دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل به خاطر دلایلى استراتژیک، قابل توجیه است. پس از این اعتراف مهم، دولت امریکا در ۷ ژوئن ۲۰۰۰ اسنادى را که در آن از نقش مهم دولت امریکا در کودتاى ۲۸ مرداد سخن به میان آمده است، منتشر ساخت.
سکانس سوم: حمایت از شاه و کشتار مردم
از بعد از کودتا حمایت دولت امریکا از شاه وارد مرحله جدیدى شد و امریکایىها با تمام توان، از شاه حمایت کردند. شاه از این تاریخ به بعد تمام سیاستهای خود را در جهت ایالات متحده امریکا قرار میدهد. در ۲۴ آبان ۱۳۳۲ اعلام میشود که نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. در مقابل دانشجویان مبارز تصمیم گرفتند که در فضای حکومت نظامی بعد از کودتای سیاه، هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. که با حمله به دانشجویان در داخل دانشگاه سه تن از آنان شهید میشوند. دو روز بعد از واقعه ۱۶ آذر، نیکسون در همان دانشگاه، که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت میکند.
تقریبا یکسال بعد از ملی کردن صنعت نفت کنسرسیومی متشکل از هشت شرکت خارجی شامل پنج شرکت امریکایی، یک شرکت انگلیسی، یک شرکت هلندی و یک شرکت فرانسوی به امضا میرسد، این قرارداد حاصل سه سال و نیم مبارزه مردمی برای ملی شدن صنعت نفت را نادیده گرفت و اصول مطرح شده در ملی شدن صنعت نفت را از بین برد، به عبارت دیگر ایران دیگر مالک منابع و صنایع نفتی خود نبود. سازمان مخوف ساواک، در سال ۱۳۳۵ به منظور حفظ امنیت کشور تاسیس میشود. امریکاییها، ساواک را آمیزهای از سیا و اف.بی.آی و سازمان امنیت ملی تعریف کردند. اختیارات آن بسیار وسیع بود بصورتی که جز شاه همه افراد را میتوانستند بازخواست کنند.
امریکاییها با توجه به حوادثی که در جنوب شرق آسیا و امریکای لاتین رخ داده بود و نقشی که دهقانان در جنگهای رهایی بخش در دهه ۵۰ میلادی داشتند، به این نتیجه رسیده بودند که با اجرای اصلاحات ارضی در ایران، میتوان از بروز جنبشهای مردمی جلوگیری کرد. آثار درازمدت اصلاحات برای روستاییان بسیار ناگوار بود، زیرا نیمی از روستاییان به دلیل اینکه با مالکان قرارداد زراعتی و تقسیم محصول نداشتند از دریافت زمین محروم شدند و به نیروی کارگر روستایی تبدیل گردیدند. قریب به نیمی دیگر که زمین گرفتند، اغلب در قطعات کوچک پراکنده و نامناسب برای کشت بود. از طرفی بخش عمده زمینهای حاصلخیز مشمول تقسیم اراضی نشد و در اختیار مالکین که مقیم روستا نبودند، باقی ماند و به کشت مکانیزه اختصاص یافت. از طرف دیگر قراردادهای تجاری زمینه را برای ایجاد بازار انبوه کالاهای مصرفی غربی، خصوصا امریکا فراهم ساخت و با به یغما بردن منابع نفتی کشور و فروش سلاح و کالاهای مصرفی ایران، بیش از پیش به سمت وابستگی حرکت کرد.
سکانس چهارم: نفوذ با کاپیتولاسیون
نفرت مردم از حکومت امریکا با کاپیتولاسیون به اوج رسید. هرچه زمان پیش میرفت دولت ایران دست نشانده تر میشد طوری که پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در اسفند ۱۳۴۰ از سوی سفارت آمریکا به دولت اسدالله علم داده میشود. این پیشنهاد در ۱۳ مهر ۱۳۴۲ در کابینه علم و در مرداد ۱۳۴۳ در مجلس سنا به تصویب میرسد. سپس در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ حسنعلی منصور نخستوزیر وقت این لایحه را به مجلس شورای ملی برد و به تصویب نمایندگان مجلس رساند. درپی این مصوبه کلیه اتباع امریکا به ویژه نظامیان در ایران از هرگونه تعقیب در برابر هر جرمی که مرتکب میشدند، مصون بودند و تنها دادگاههای امریکا حق رسیدگی به جرائم آنان را داشت. در آبان همان سال امام خمینی(ره) در نطقی تاریخی اقدام رژیم در تصویب این لایحه را مورد انتقاد شدید قرار دادند، که به بخشی از آن میپردازیم: عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت.....آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا این قدر عربده مى کشید؟! پس چرا این قدر دم از ترقى مى زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان مى کنید؟!....اینها از هر جنایتى که در ایران بکنند مصون هستند، اگر یک خادم امریکایى، اگر یک آشپز امریکایى، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد، دادگاههاى ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسى کنند، باید برود امریکا، آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند!
با روی کار آمدن نیکسون و انتخاب کسینجر به عنوان مشاور امنیت ملی امریکا شرایط برای ایران تغییر میکند، امریکا برای دفاع و حراست از منافع خود و سیطره بر راههای آبی و محدود کردن ارتش امریکا در جهان و محول ساختن یک رشته از وظایف و تکالیف نیروهای مسلح امریکا به متحدین خود نظریهای ارائه میدهد، این نظریه که به دکترین نیکسون معروف است دربر دارنده یکسری استراتژیهای دفاعی بود.
امریکا در ۳۷ سال سلطنت محمدرضا شاه علاوه بر صدور سرمایه، از شرکتهای تجاری و بانکها، به عنوان پوشش و ابزار مهم توسعه روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران استفاده میکرد. پیوندهای اقتصادی و نظامی میان ایران و امریکا در دهه آخر سلطنت محمدرضاشاه آنچنان مستحکم شده بود که حتی کوچکترین بحران سیاسی -اقتصادی در ایران باعث بروز بحرانهای بسیار جدی مالی و اقتصادی در امریکا میشد. در واقع با اعمال سیاستهای امریکا در ایران، تمام زیرساختهای تجاری، کشاورزی و صنعتی کشور نابود و ایران صرفا به بازاری برای کالاهای غربی مبدل گشت. وابستگی نهادهای حکومتی کشور نیز تا آنجا بود که بالاترین شخص مملکت در تمام امور تنها نظرات امریکاییها را لحاظ میکرد.
در دوران تحولات انقلابی موضعگیری ایالات متحده نسبت به ایران، از جمله مهمترین تحولات روابط خارجی دو کشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میگردد. به طور کلی در دوران تحولات انقلابی ایران، سیاست امریکا حمایت همهجانبه از محمدرضاشاه بود، اما زمانی که امریکا متوجه گردید نمیتواند شاه را بر اریکه قدرت نگه دارد، درپی خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، تمام سعی خود را به کار برد تا به هر نحو ممکن ایران را در اردوگاه غرب نگه دارد و از روی کارآمدن یک رژیم اسلامی - به زعم خود - جلوگیری کند. در نهایت نیز احساس نفرت عمومی از سرسپردگی و تحقیر یکی از سرچشمههای ژرف بیگانگی و بیزاری مردم از رژیم شاه شد و جامعه غرب زده و رژیم دست نشانده شاه توسط نهضتی اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) که از عمق وجود جامعه برخاسته بود، متلاشی شد. بنابراین شعارهای مرگ بر شاه و مرگ بر امریکا از یک نوع رابطه درونی خبر میداد. در واقع در دوران انقلاب و شرایط تاریخی بعد از آن، شعار مرگ بر امریکا پس از شعار الله اکبر به عنوان دومین شعار عمومی مورد حمایت مردم بوده و در مقاطع مختلف نیز مورد استفاده قرار گرفته است
سکانس پنجم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
با سقوط رژیم شاه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و روی کارآمدن دولت موقت، ایالات متحده از اولین کشورهایی بود که اقدام به شناسایی رسمی دولت موقت کرد. بعد از این بود که اسناد جاسوسی امریکا از انقلابیون کشف و رابطه را تیر و تارتر کرد.
تنها ۱۶ روز پس از اعلام قطع رابطه امریکا با جمهوری اسلامی، نخستین اقدام نظامی این کشور علیه ایران در آسمان طبس ناکام ماند. در این عملیات که جهت آزادسازی گروگانهای لانه جاسوسی از سوی نظامیان امریکایی صورت گرفت، در دو مرحله سه هلیکوپتر دچار نقض فنی شد و به ناو نیمتیز برگشت و در مرحله بعد عملیات یکی دیگر از هلیکوپترها دچار نقص فنی شده و با بهم خوردن برنامهها، کارتر رئیسجمهور امریکا دستور توقف این عملیات را که عملیات پنجه عقاب نام گرفته بود صادر کرد، اما هنگامی که نظامیان امریکایی قصد بازگشت داشتند توفان شن برخاست و یک هواپیما و یک هلیکوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفت.
ایالات متحده در دومین واکنش رسمی پس از اعلام قطع رابطه با ایران، سیاست تحریمهای همهجانبه علیه جمهوری اسلامی را در پیش گرفت. امریکا ابتدا ۱۲ میلیارد دلار از داراییهای دولت ایران را مصادره کرد. در جریان آغاز جنگ تحمیلی نیز نقش مهمی در توانمندسازی نیروهای نظامی عراق جهت تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایفا نمود. از مهمترین سیاستهای تحریمی دولت ریگان میتوان به ممنوع نمودن ورود هرگونه کالای ایرانی به امریکا، ممنوع کردن فروش تکنولوژیهای دومنظوره، بینالمللی کردن تحریم فروش فناوریهای پیشرفته و... و در زمان بیل کلینتون، به تحریم خرید نفت و هرگونه معامله مالی و پولی، ممنوعیت انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ممنوعیت نقل و انتقال هر نوع دارایی متعلق به ایران و ایرانیان، محرومیت از سرمایهگذاری در امور مربوط به توسعه و بازسازی صنایع نفتی ایران توسط شرکتهای امریکایی سرمایه گذار یا شرکتهایی که بخشی از سهام آنها امریکایی است و... اشاره داشت که شاخصترین این تحریمها نیز در سال ۱۹۹۵ میلادی اتفاق افتاد.
اقدام بعدی نظامی ایالات متحده پس از اعلام قطع رابطه جمهوری اسلامی کودتای نوژه بود. سازمان سیا به موازات حمله نظامی طبس و با همکاری شاپور بختیار (آخرین نخستوزیر پهلوی) کودتای نوژه را طراحی کرد تا براندازی نظام جمهوری اسلامی را تحقق بخشد. براساس اسناد منتشر شده در این زمینه، به فاصله ۲ روز مانده به آغاز کودتا یکی از خلبانان به سروان حمید نعمتی از انتخاب وی برای بمباران هوایی بیت امام خبر میدهد، نعمتی با شنیدن این خبر غافلگیر میشود اما در نهایت با مراجعه به آیتالله خامنهای و افشای این ماجرا، مسئولین جمهوری اسلامی را نسبت به انجام این توطئه آگاه میکند. همزمان نیز یکی از درجه داران تیپ ۲۳ نوهد به ستاد مشترک ارتش مراجعه و اطلاعاتی را که در این زمینه در اختیار داشته افشا میکند. در نخستین لحظات پس از کسب خبر، ستاد خنثیسازی کودتا تشکیل و عملیات مقابله در دو محور پارک لاله و پایگاه شهید نوژه طرحریزی میشود.
علاوه بر ترغیب صدام برای حمله و علاوه بر حمایتهای همهجانبه مالی و نظامی امریکا از عراق آنچه که جالب توجه به نظر میرسد عملیاتهای نظامی امریکا علیه جمهوری اسلامی در قالب جنگ عراق علیه ایران بود که از جمله آنها باید به عملیاتهای "یخچال شکننده" توسط نیروی هوایی امریکا و عملیاتهای "کمانگیر چابک"، "فرصت برجسته"، "آخوندک" و "اراده جدی" توسط نیروی دریایی امریکا علیه ایران اشاره داشت.
یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷، هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران با۲۹۰ نفر مسافر و خدمه، فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترک کرد. این هواپیما مورد اصابت ۲ فروند موشک زمین به هوای ناو وینسنس امریکا قرار گرفت و در نزدیکی تنگه ی هرمز بین شارجه و بندرعباس منفجر و سقوط کرد. در این فاجعه تمامی سرنشینان هواپیما به شهادت رسیدند. ۶۶ کودک زیر ۱۲ سال و ۵۲ زن در میان قربانیان بودند و۳۶ تن تبعه ی کشورهای یوگسلاوی، هندوستان، پاکستان، ایتالیا، شارجه و دوبی از جمله وابسته ی نظامی پاکستان در ایران و خانوادهاش، در میان کشته شدگان بودند. پس از این اتفاق مقامات رسمی امریکا در موضعگیریهای جداگانه این حرکت را یک اشتباه خواندند و فرمانده ناو وینسنس نیز پس از اتمام دوره ماموریت خود از سوی مقامات امریکا یی مدال افتخار دریافت نمود.
سکانس ششم: خیانتهای جهانی آمریکا
خیانتهای امریکا تنها به مردم ایران منحصر نمیشود و این کشور ید طولایی در ظلم و ستم به مردم مظلوم جهان دارد. تاریخ نشان داده است كه آمریكا گرچه بارها با کشورهای مختلف بر سر مسائل گوناگون متحد میشد اما بلافاصله پس از اینكه به نتیجه مطلوب خود میرسد پیمانشكنی كرده و خیانت میکند لذا درواقع میتوان گفت سیاست این كشور بر پایه زیادهخواهی بنا شده است.
در طول تاریخ موارد متعددی از پیمانشكنی آمریكا علیه بریتانیا كه تا سالیان دراز متحد اصلی ایالت متحده در صحنه سیاست بینالمللی بود دیده میشود. مورد اول از این بدعهدیها را میتوان در جریان جنگ جهانی دوم مشاهده كرد. در ماجرای فتح نورماندی، انگلستان از آمریكا خواست تا سریعا وارد عمل شده و با اعزام نیرو و تسلیحات نظامی، بریتانیا را در فتح نورماندی یاری كند. اما آمریكا علیرغم درخواست انگلستان، در ورود به جنگ تعلل كرد تا جایی كه انگلستان در ساحل نورماندی بسیاری از نیروهای خود را از دست داد. آنگاه آمریكا وارد جریان شده و نقش فاتحان را بازی كرد.
همچنین بعد از وقوع انقلاب بلشویکی در سال ۱۹۱۷، دولت آمریکا نسبت به «روسیه شوروی» خصومت داشت، از این رو، تحریمهایی را بر ضد این کشور اعمال کرد. واشنگتن به همین حد بسنده نکرد و به اقدامات مخفیانه علیه شوروی نیز روی آورد و حمایت مالی از دشمنان آن را در دستورکار خود قرار داد. آمریکا در سال ۱۹۱۸ نیز نیروهای نظامی خود را عازم صربستان کرد تا از منافع خود در مقابل قزاقها دفاع کند. علاوه بر این، آمریکاییها به خاطر نگرانی از گسترش قلمرو ژاپن تا مرزهای روسیه، تعدادی نیرو به شمال روسیه و صربستان اعزام کردند. این موضوع خود نمونه بارز تجاوز به خاک شوروی محسوب میشد.
همچنین در سال ۱۹۶۶ میلادی سازمان سیا با برقراری ارتباط با برخی مخالفان دوگل، توطئهای را برای به قتل رساندن رئیسجمهور فرانسه پیریزی کرد. براساس مذاکرات میان افراد سازمان سیا و فرانسویان مخالف دوگل، قرار بر این شد که روزی که دوگل میهمان سربازان قدیمی فرانسه است قاتلی مزدور با انگشتری زهرآلود در صف سربازان یاد شده قرار گیرد و هنگام دست دادن با دوگل خار موجود در انگشتر زهرآگین را در دستان رئیسجمهور فرو کند. گرچه به دلایل متعدد این طرح به انجام نرسید اما مدارک و شواهدی در دست است که نشان میدهد آمریکا به دنبال طرح به قتل رساندن رئیسجمهور فرانسه بوده است.
خیانت به لیبی، عراق، سوریه هم که از مشهورترین اقدامات و خیانتهای امریکا در تاریخ اخیر ماندگار شده است.
سکانس هفتم:
در نهایت اینطور میتوان نتیجه گرفت که آن کشوری که برای امنیت جهان خطرآفرین است، تا رویه و روش خود را با کشورها در نظام بینالملل تغییر ندهد همین رویه وجود دارد؛ بنابراین سازمان ملل باید پرونده این خونخوار و خیانتکار بینالمللی را به شورای امنیت فرستاده و بررسی کند نه امثال ایران و لیبی.
نگاهی به این پیشینه نشان میدهد که اعتماد به این همه بیاعتمادی خارج از عقل و انسانیت به نظر میرسد.
نویسنده: مائده شیرپور