ایالات متحده آمریکا از درون با تحولات قابل توجهی همراه است که بر سیاست خارجی و آینده جهانی این کشور به عنوان کشوری که ادعای قدرت مطلق جهان را دارد، تاثیرگذار خواهد بود. دو تحول مهم در این عرصه مشاهده میشود نخست استمرار اعتراضهای گسترده مردمی است که در قالب اعتراض به سیاستهای ترامپ، نژادپرستی و بحرانهای اقتصادی و سیاسی صورت میگیرد و دیگری سیل استعفاها و برکناریها در کاخ سفید و نزدیکان ترامپ است به گونهای که میتوان اکثر حلقه کاری ترامپ را صحنه ترک کرده و او هر روز تنهاتر از گذشته میشود بگونهای که برخی حتی استعفای وی را نیز مطرح کردهاند. حال این سوال مطرح میشود که آیا ارتباطی میان اعتراضهای مردمی با استعفاها و برکناریها وجود دارد و مجموع این تحولات چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت.
آنچه در صحنه میدانی آمریکا در جریان است اعتراضهای مردمی به ساختار آمریکاست و نه شخص ترامپ. واقعیت این است که مردم دیگر ساختار سرمایهداری را ناجی خود نمیدانند و خواستار تغییر آن هستند چنانکه رای مردم به ترامپ براساس همین خواسته بوده است. ترامپ فردی است بدون سابقه دموکراتی و یا جمهوریخواهی بلکه فردی است که صرفا با ثروت و نبوغ خود توانسته به ریاست جمهوری دست یابد.
این مهم زمانی بیشتر نمود مییابد که در مبارزات انتخاباتی تمام ساختار جمهوریخواه و دموکرات و رسانهها در کنار هیلاری کلینتون بودند اما رای مردم به ترامپ شد تا مخالفت خود با ساختار را نشان دهند. اکنون نیز این اعتراضهای خیابانی استمرار راه فاصله گرفتن مردم از ساختار حاکم است که در برخی مناطق همچون کالیفورنیا و تگزاس به سمت تجزیه طلبی نیز پیش رفته است.
با توجه به این اوصاف استعفاها و عدم تمکین مقامات آمریکایی در ردههای مختلف مدیریتی با خواستههای ترامپ میتواند برگرفته از همین اعتراضهای مردمی به ساختار باشد. در میان استعفاها و یا برکناریها به دلیل عدم همراهی با ترامپ دو گزینه را میتوان در نظر داشت. نخست عدهای که مخالفت مردم را تهدیدی برای آینده خود دانسته و ترجیح میدهند که میدان را ترک کنند تا در جمع متهمان و تردشدگان از سوی مردم نباشند. میتوان گفت این عده فروپاشی ساختار را احساس کرده و به دنبال فرار از آن هستند. دسته دوم که از هر دو طیف جمهوریخواه و دموکرات بوده که بعضا به دلیل ساختار سیستماتیک حاکم بر آمریکا با رفتن ترامپ نیز در مسند خود ماندهاند به دنبال حفظ نظام سرمایهداری هستند و این را در نشان دادن ناکارآمدی ترامپ جستوجو میکنند.
شکست ترامپ در اجرای تعهداتش به مردم به عنوان فردی که در خارج از چارچوب جمهوریخواه و دموکرات قدرت را در دست گرفته مولفهای برای نشان دادن ناکارآمدی ساختاری ورای این دو حزب است. این امر برای جمهوریخواه و دموکراتی که میخواهند خود را تنها جریانهای حاکم در آمریکا نشان دهند بسیار اهمیت دارد لذا به شکست کشاندن دولت ترامپ را در اولویت داشته که استعفاهای صورت گرفته و البته عدم همراهی با ترامپ که برکناری اجباری آنان را رقم میزند نمودی از این رفتار است.
نویسنده: علی تتماج