گفتوگوهاي هستهاي حساستر شده است، اما نه به آن خاطر که توافق ميشود يا نه؛ اگر توافق بشود چه ميشود، اگر توافق نشود چه ميشود. اتفاقي نميافتد و دنيا به آخر هم نخواهد رسيد.
حساسيت گفتوگوهاي هستهاي ايران و ۱+۵ و البته آمريکا، از اين خاطر حساستر شده است که اختلافاتي هر چند شايد به ظاهر در دو طرف ديده ميشود.
اختلافات نتانياهو و اوباما بر سر موضوع هستهاي ايران و توافق احتمالي، سرمنشاء اين اختلافات است. سياهبازيهاي نتانياهو هر چند در ظاهر نشان ميدهد که با اوباما بر سر توافق هستهاي با ايران اختلاف دارد، اما در باطن هيچگاه چنين نبوده است. اين به ظاهر اختلافات، به خاطر امتيازگيري بيشتر از ايران است. تصور اين که آمريکا و اسرائيل بر سر ايران اختلاف دارند، يک تصور و خيال بچهگانه و واهي است و اگر کسي در داخل هم چنين اعتقادي دارد، ضعف در تحليل اين رفتار است.
روز دوشنبه خبري منتشر شد مبني بر اين که اوباما به نتانياهو هشدار داده است که اگر جنگندههاي رژيم صهيونيستي به تأسيسات هستهاي ايران حمله کنند، ارتش آمريکا به آنها شليک خواهد کرد. گرچه اين تهديد ادعايي و البته خيالي در سال ۲۰۱۴ ميلادي مطرح شده بود، اما باور آن بسيار مشکل و ناممکن است.
دليل آن هم اين است که اسرائيل بر فرض هم اگر بخواهد حملهاي به ايران داشته باشد، بدون اجازه آمريکا نخواهد بود و اگر هم اجازه نداده باشد، اسرائيل بايد از آن تبعيت کند که خواهد کرد. اما اگر بدون اجازه آمريکا دست به چنين اقدامي هم بزند، آمريکا هيچگاه متحد استراتژيک خود را به خاطر ايران مورد هدف قرار نخواهد داد.
اوباما روز دوشنبه در گفتوگو با رويترز درباره اختلاف با اسرائيل گفت؛ بين دولت آمريکا و اسرائيل اختلافي مهم بر سر نحوه تحقق هدف مشترک وجود دارد.
اين جمله را بايد با فعل «نداد» پايان داد. هدف هر دو رژيم اين است که جمهوري اسلامي ايران را وادار به پذيرش خواستههاي خود کنند. خواسته مشترک آنها تضعيف ايران در منطقه و داخل است. همراهي اوباما با اختلافاتي که نتانياهو مطرح ميکند را نبايد به عنوان اختلاف تعبير کرد. بلکه يک همراهي برنامهريزي شده براي تأثيرگذاري بيشتر بر افکار عمومي داخل و جهان است.
آمريکا سعي ميکند با اين فضاسازي نشان دهد که حتي در مقابل رژيم اسرائيل که اهميت راهبردي براي او دارد، مقابل رفتارهاي او در برابر ايران ايستاده است.
آنهايي که تصور ميکنند آمريکا بر سر موضوع هستهاي ايران با اسرائيل اختلاف شديد و اساسي دارد به اين پرسش پاسخ دهند که، آيا آمريکا اسرائيل را رها ميکند و به سوي ايران گام بر ميدارد؟! آيا آمريکا، اسرائيل را به خاطر ايران ميفروشد و از او دست برميدارد؟!
اما در داخل؛ اختلافاتي که مطرح است، نبايد باعث شود که منافع ملي به خطر بيفتد. اگر اختلافي هم وجود دارد که دارد، نبايد سبب شود که يکديگر را متهم کنيم و عليه هم شمشير را از رو ببنديم.
چنين اتفاقي، بدون شک خواسته اصلي آمريکا و رژيم صهيونيستي است.
چرا متوجه نيستيم که آنها از چنين فضايي استفاده مطلوب خود را ميبرند و از اين اختلافات، در روند گفتوگوهاي هستهاي بهره خواهند برد.
اتهام به مخالفان داخلي بر سر موضوع هستهاي، به همراهي و همنوايي با نتانياهو آيا تعبير درستي است؟!
جناب آقاي هاشميرفسنجاني، از شما به عنوان شخصيتي که در برهههاي گوناگون نظام حضور داشتهايد، بيشتر از اين انتظار ميرود که دلواپسان را چنين خطاب کنيد.
تنها نياز است به سخنان اوباما توجه کنيد و به اين جمله او دقت نماييد که گفت «ايران بايد ۱۰ سال فعاليتهاي هستهاي خود را متوقف کند» اين سخن و موضع رسمي رئيسجمهوري است که اکنون به عنوان طرف اصلي مذاکرات شناخته ميشود.
آيا رواست، خوديها را متهم به همراهي با نتانياهو کنيم، اما نسبت به مواضع، سخنان و اظهارنظر اوباما و نتانياهو عليه ايران سخن نگوييم؟
تا پيش از اين که رهبري معظم انقلاب نسبت به موضوع دو مرحلهاي شدن توافق هستهاي ورود نکرده بودند و اين توطئه را خنثي نکرده بودند، اگر تحليلگر و منتقدي به اين موضوع ورود پيدا ميکرد، متهم به اخلال در روند مذاکرات ميشد، اما خدا را شکر که درايت و هوشياري کامل و بيمثال رهبري معظم انقلاب، اين توطئه دوگانه توافق را خنثي کرد. توطئهاي که ميرفت، تا در ميز مذاکرات به نتيجه برسد.
آيا نشانهاي از به ثمر رسيدن گفتوگوهاي هستهاي و توافق احتمالي ديده ميشود؟ آن هم با توجه به اظهارات طرف آمريکايي و اوباما رئيسجمهور اين کشور که گفته است؛ «من ميگويم که هنوز هم احتمالاً شانس اين که ايرانيها به آري نرسند، بيشتر است.»
موافقان توافق هستهاي، آيا بله گفتن در اين شرايط به آمريکا، به وصل دو کشور ميانجامد يا اين که، باعث ميشود، تهاجم و دشمنيهاي آمريکا عليه ايران اسلامي افزايش يابد؟!
در داخل كشور همه موافق توافق هستهاي هستند، اما توافقي كه در بر گيرنده منافع ملي كشور باشد و دستاوردهاي هستهاي ايران حفظ شود.