سه شنبه هفته پیش پس از آنکه دونالد ترامپ رئیس جمهورامریکا با کیم جون اون رهبر کره شمالی دیدار کرد، بدون آنکه به خروج خود از برجام اشاره کند، نسبت به بازگشت ایران به پای میز مذاکره ابراز امیدواری کرد.
حالا شاهد هستیم چند روز بعد از این ادعای ترامپ شماری از اصلاحطلبان تندرو در نامهای مشترک با اپوزیسیون خارج از کشور به مسئولین عالی رتبه نظام خواستار مذاکره مستقیم با رئیسجمهورآمریکا و گرفتن تضمین از او شدند.
این گروه در این نامه تاکید کردهاند که مذاکرات میتواند "با قدرت و از موضع حفظ منافع ملی" باشد و درصورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارایه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است.
در این نامه اسامی شماری از اصلاح طلبان تندرو چون غلامحسین کرباسچی، احمدی منتظری، ابوالفضل بازرگان برادرزاده رئیس دولت موقت و نیز اپوزیسیون خارج از کشور از جمله جمیله کدیور، رضا علیجانی فعال سیاسی اصلاحطلب و پناهنده به فرانسه ، عیسی سحرخیز محکوم امنیتی بهچشم میخورد.
این اولینبار نیست که چنین تحرکاتی از سوی اصلاح طلبان تندرو صورت میگیرد و آنان همسو با دشمنان کشور فعالیت میکنند.
در هر زمانی که کشور در برخورد با غرب دچار مشکل بوده و یا در بحرانی بینالمللی به سر میبرده است، این گروه دست به قلم برده و نامهای با این مضامین خطاب به مقامات عالی نظام نوشتهاند.
نگاهی به لیست کسانی خواستارمذاکره با امریکا شده اند نشان میدهد که این گروه از اصلاحطلبان تندرو در بزنگاههای مهم، اعم از وقایع سال ۷۸، ۸۸ و حوادث دی ۹۶ یا در برهههایی که آمریکا و اروپا برای صدور قطعنامه یا تحریم علیه ایران با یگدیگر همراه بودهاند ، با این جریانات خارجی همسو شده و هیچ نشانهای از اصلاحطلبی بهمعنای واقعی کلمه در آنها دیده نمیشود. هنوز چند روزی نیست که از بدعهدی امریکا با مردم ایران در ماجرای خروج از برجام گذشته است اما این افراد به راحتی در مقابل امریکا سر تسلیم فرود آوردهاند.
در حقیقت می توان گفت این اقدام آنان مرحله جدیدی از خیانت به مردم است.
نمونههای دیگری از اقدام وجود دارد، به عنوان مثال دهه شصت نهضت آزادی برای پایان دادن به جنگ تلاش زیادی داشت، در همان زمان (سال ۶۲) بازرگان رئیس دولت موقت در نامهای به امام خمینی (ره ) خواستار پایان دادن به جنگ شد.
این درحالی بود که ایران بعد از فتح خرمشهر مصمم به ادامه عملیاتها و آزادکردن سایر مناطق بود اما نهضت آزادی با بیانیه دادن و نامهنگاریهای بظاهر دلسوزانه و بدون توجه به خانوادههایی که جوانانشان را برای دفاع از مرزها میفرستادند، خواستار پایان جنگ بودند.
این نامهنگاری ها و بیانیه دادن ها تا اردیبهشت ۶۷ ادامه پیدا کرد. حتی در یکی از این نامهها نهضت آزادی، ایثار شهدای جنگ تحمیلی را «عملیات فداکارانهای به سود اسرائیل و ابرقدرت ها»خواند!
یکی دیگر از این نامهنگاری ها به نفع دشمن به سال ۸۱ برمیگردد که ۱۲۷ نماینده اصلاح طلب مجلس ششم با نگارش نامهای خطاب به رهبر معظم انقلاب خواستار این شدند که "اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود."
منظورآنها از جام زهر مذاکره با آمریکا بود و درست زمانی که انتظار می رفت این نامه محرمانه به دست رهبر انقلاب برسد، ساعتی بعد آن سر از رادیوهای بیگانه درآورد و بی بی سی و صدای آمریکا به تفصیل به آن پرداختند.
برخی از نویسندگان این نامه فاطمه حقیقتجو، موسوی خویی، رجبعلی مزروعی، جمیله کدیور و... بودند که به خارج کشور پناهنده و برخی دیگر از آنها نیز در ماجرای فتنه ۸۸ محکوم شدند.
با این حال تاریخ نشان داد برخلاف آنچه که آنها تصور میکردند نه تنها جام زهری نوشیده نشد بلکه برنامه آمریکا برای تغییر نقشه ژئوپولتیک منطقه به نفع ایران تمام شد.
ایفای نقش دیگر اصلاحطلبان برای دشمنان، به ایام فتنه ۸۸ برمیگردد که موجب شد تا تحریمهایی شدید علیه ایران وضع شود، به نحوی که تهران قادر به فروش عادی نفت نیز نبود. در همین دوران بود که شیمون پرز گفته بود "اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اجتماعی اسرائیل در ایران هستند!" و نتانیاهو گفت "اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند!"
در اغتشاشات دی ماه ۹۶ نیز، هرچند اصلاحطلبان در صف محکوم کنندگان بودند اما بعد از فروکش کردن اغتشاش، ۱۶ اصلاحطلب در نامهای فورا مواضعی صد در صد خلاف روزهای اول گرفتند و با موج سواری روی مطالبات مردم سعی در سیاسی کردن آن داشتند. آنها در نامهای نوشتند، اگر اقدام اساسی در جهت برطرف کردن زمینههای این اعتراضات به عمل نیاید این گونه حوادث میتواند در آینده تکرار شود.
واکنش های اصلاح طلبان در کشور
اقدام این عده به قدری ناپخته است که حتی از سوی اصلاح طلبان کشور نیز پذیرفته نمیشود و آنها چنین رویکردی را غیر قابل قبول میدانند. از جمله افرادی که به این موضوع واکنش نشان داده است، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات حمید رضا آصفی است. وی نامه مشترک برخی اصلاحطلبان با اپوزیسیون خارج کشور به مسئولان عالی نظام برای مذاکره مستقیم با ترامپ را غیرقابل قبول خواند.
آصفی در این باره افزود: بین امضاء کنندگان این نامه، فردی با عنوان آصفی نیز وجود دارد که بنده ایشان را اصلاً نمیشناسم و به هیچ عنوان چنین نامهای را ندیده و امضا نکردهام. آصفی درخواست مذاکره مستقیم با ترامپ را غیر قابل قبول دانست و تصریح کرد: تجربیات ما میگوید که دولت آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و این شرایط برای ترامپ مضاعف است.
وی با انتقاد از کسانی که تصور میکنند مذاکره مستقیم با آمریکا راهگشاست، تأکید کرد: امریکاییها با خروج از برجام ثابت کردند که به هیچ توافقی پایبند نیستند؛ در همین توافقی که با کره شمالی داشتند نیز میبینیم که هنوز جوهر این توافق خشک نشده اما آمریکاییها قید "اما" و "اگر" برای این توافق آوردهاند.
از سوی دیگر اسماعیل دوستی عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی گفت: تا زمانی که دولت آمریکا با زبان تهدید و تحریم با ملت ایران صحبت میکند، مذاکره با این کشور نتیجهای نخواهد داشت.
وی با اشاره به نامه مشترک برخی اصلاحطلبان و اپوزیسیون خارج کشور به مسئولان عالی نظام درباره مذاکره مستقیم با آمریکا اظهار داشت: کسانی که این نامه را نوشتند توجه داشته باشند که مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی با صرفنظر کردن از توانمندی هستهای یا قدرت موشکی ایران حل نمیشود؛ زیرا حاکمان آمریکا به طور کلی جمهوری ایران را به رسمیت نمیشناسند. دوستی خاطرنشان کرد: ما باید توجه داشته باشیم که اگر از اصول حتمی جمهوری اسلامی یعنی عزت، حکمت و مصلحت عدول کنیم، قطعا به خون شهدا و آرمانهای امامخمینی(ره) خیانت کردیم.
وی با اشاره به مذاکرات هستهای که منجر به برجام شد، گفت: وقتی رئیسجمهور کنونی آمریکا به این برجام که مورد تایید تمامی مجامع بینالمللی قرار گرفته پاییند نبوده است و این توافقنامه را پاره میکند، چطور یک عده انتظار دارند با مذاکره مستقیم با ترامپ مشکلات کشور حل شود؟
همراهی با امریکا
از سوی دیگر این نامه در حالی منتشر شده شواهد نشان میدهد که امریکا قصد عملیاتی کردن برنامه خود علیه ایران را دارد و مقابله با توان دفاعی ایران با استفاده از ابزارهای اقتصادی و تحریمها بخشی از برنامههای پیش روی این کشور برای مقابله با ایران است.
تلاش آمریکا در این زمینه با خروج واشنگتن از برجام، علنی شد؛ چیزی که علیاکبر ولایتی مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب آن از به عنوان "تقسیم کار" آمریکاییها با برخی کشورهای اروپایی برای فشار بیشتر بر ایران یاد کرد.
از سوی دیگر فشار به ایران برای پیوستن به طرحهایی چون اف. ای. تی. اف از جمله بخشی از این برنامه های تقسیم کار است.
آنچه مسلم است این است که امریکا برای مقابله با ایران نیاز به همراهی عوامل داخلی و وابسته دارد و حمایت امریکا از برخی از گروه های سیاسی داخلی نیز نشان دهنده همین امر است.
ضلع سوم
در این در این تقسیم کار ضلع سومی هم وجود دارد که نقش کاتالیزور را برای امریکا ایفا میکند که تحرکات برخی از عوامل داخلی از این جمله است.
در این زمینه میتوان به این ارسال این نامه اشاره کرد. این نامه نشان میدهد که امریکا تلاش دارد تا فشار خود را با فشار عوامل داخلی گره زده و فشارها علیه ایران را تشدید کند.
این درحالی است که کارشناسان سیاسی معتقدند که همواره نقش کاتالیزورها در بزنگاهها مؤثر و تعیین کننده بوده است.
جالب آنجاست که کرباسچی که امضاکننده این نامه گفته است "در صورتی که آمریکا و ترامپ تصمین دهند که دیگر بدعهدی رخ ندهد و اعتماد ایران را بازسازی کند، ایران حاضر به گفتوگو خواهد بود." و معلوم نیست او از سوی چه کسی به این صراحت به امریکاییها وعده میدهد.
فشار به مخالفان مذاکره
در همین حال در بخش دیگری از این برنامه تلاش براین است که منتقدان برجام و ادامه مذاکره با امریکا به عنوان عامل اصلی مشکلات کشور و منافع ملی معرفی شوند.
مصاحبههای متعددی از فعالان اصلاح طلب منتشر میشود که بر این نکته تاکید دارند که شکست برجام و به نتیجه نرسیدن آن حاصل تلاشهای مخالفان و منتقدین است.
از جمله غلامرضا انصاری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران در این باره اظهار داشت: امروز در جامعه بحث دلواپسی و رادیکالیسم مهمترین آفتی است که درعرصه بینالمللی و داخلی میتواند تاثیرگذار باشد. به نظر میرسد این جریانات درکی از منافع ملی ندارند و فقط به منافع حزبی و جریانی خود اهمیت میدهند.
وی در ادعایی عجیب مدعی شده است که دلواپسان با حرکت های خشن خود نگذاشتند که برجام ثمر بدهد و باید این افراد کنترل کرد.
انصاری اظهار داشت نباید اجازه دهیم که هیچ فرد یا جریانی بدون داشتن کوچکترین اطلاعات فنی و علمی در ارتباط با مسائل بینالمللی اظهار نظر و تصمیمگیری کند. به گفته این فعال سیاسی اصلاح طلب باید دست دستگاه دیپلماسی را ذیل شورای عالی امنیت ملی باز گذاشته و اجازه دهیم تا در شرایط موجود با عنایت و توجه به اصل اساسی و سازنده گفتوگو در جامعه بینالمللی شرایط خود را تثبیت کند.
وی با اشاره به اینکه پس از برجام ظرفیت بسیار بالقوهای برای جلب و جذب سرمایههای بینالمللی و اعتماد سازی در عرصه روابط بینالمللی بهوجود آمده اضافه کرد : متاسفانه با حرکتهای خشن و غیر اصولی دلواپسان این فرصتها برای جامعه تبدیل به تهدید شد.
در نهایت
در نهایت باید از این گروه پرسید که چطور ميشود پاره شدن برجام را از سوي امريكا ديد و باز هم از ايران خواست براي مذاكره با امريكا آماده شود؟! از سوی دیگر اين پنج سال مذاكره چه دستاوردي برای ایران داشت كه باز تكرار شود؟!
آیا نويسندگان اين نامه نتوانستند بفهمند که امريكا به تازگي از توافقنامه چند جانبه و مهم برجام خارج شده و همه تعهداتش در قبال ايران را بعد از چند سال مذاكره زير پا گذاشته است و اینک زمان مذاکره با یک پیمان شکن نیست ؟
سوال اینجاست که آیا این اصلاح طلبان تندرو با نوشتن این نامه به منافع ملی فکر میکنند یا ترفندی تازه برای رسیدن به قدرت و پیشبرد اهداف انتخاباتی خود دارند ؟
گروهی از کارشناسان بر این باورند اصلاح طلبان برای پیشبرد اهداف خود امید بسیاری به دمکراتها در امریکا بسته بودند اما با برنده شدن ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بدنه تشکیلاتی آنها انفعال کشیده شد و حالا مجددا ً برای ارتباط گیری با تشکیلات جدید امریکا تلاش میکنند با این قبیل نامهنگاریها توجه دولت آمریکا را جلب کنند.
در حقیقت آنها با نگارش این نامه به دنبال ایجاد تفرقه هستند، تفرقه ای که خود از میان آن به اهدافشان دست یابند.
با این حال مردم تفاوت این گروه از مدعیان دروغین اصلاحطلبی با اصلاح طلبان واقعی میشناسند و میدانند که اگرچه اختلاف نظر میان گروههای سیاسی در ایران وجود دارد، اما همگان بر دفاع از منافع ملی نظری واحد دارند .
درعین حال اصلاح طلبان نیز باید تلاش کنند که هزینه هر کس و هر حرفی را متحمل نشود، اگر این گروه مرزهای اصلاحات را مشخص کند ، هر فردی اجازه پیدا نمیکند تا به اسم اصلاحات از حد و مرز نظام از آن عبور کند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت اگر امضای برجام در ایران با اعتراضها و مخالفتهایی همراه بود در نیز آمریکا با مخالفتها و بیاعتمادیهایی همراه بود و این مخالفتها را نمی توان عامل شکست برجام معرفی کرد.
شکست برجام دلایل متعددی داشت که یکی از آنها توجه نکردن به توصیههای مقام معظم رهبری در مورد اعتمادنکردن به امریکا و تکیه بر توان داخلی بود.