شاید به حجتالاسلام روحانی نقدهایی وارد باشد، حتما درباره محقق نشدن وعدههای او نقدهایی داریم و دلمان میخواهد پاسخ نقدها را بشنویم، حتما از بریدن صدایمان در جلسات سخنگویی ناراحت هستیم اما یادمان نمیرود که همه دلخوریها و دلنگرانیهایمان را در چارچوب منافع ملی تعریف کنیم. یادمان میماند که نه دلگیری شخصی داشته باشیم و نه حزبی و به جز منافع ملی به چیزی فکر نکنیم.
برای اینکه این موضوع را بیشتر درک کنیم میخواهیم بنویسیم که با همه نقدهایی که از حجتالاسلام روحانی داریم، با همه دلخوری که درباره مدلی که برای دفاع از منافع ملیمان انتخاب کرده از او داریم و مدلش را صحیح نمیدانیم اما میخواهیم از او در برابر اصلاحات دفاع کنیم.
میخواهیم بنویسیم که جریان اصلاحات این روزها که روحانی نتوانسته موافقیت جدید به دست آورد حق ندارد پشت روحانی را خالی کند تا مثلا مردم را برای انتخابات بعدی برای خودش حفظ کند.
آنهایی که روزی در موفقیتهای روحانی صف میکشیدند و عکس یادگاری میانداختند و تلاش میکردند درباره موفقیتهای او رابطهای با خود و حزبشان بیابند امروز حق ندارند در سال نخست دولت دوازدهم زمانی که او نتوانسته وعدههای انتخاباتیاش را عملی کند پشتش را خالی کنند چراکه خالی کردن پشت روحانی مانند خالی کردن پشت حکومت میماند. با همان قلم که تلاش میکردیم تا اوضاع بهبود یابد امروز مینویسیم، چون همه حرفهایمان در چارچوب منافع ملیمان است، نمیخواهیم دولت تضعیف شود و به تبع آن حکومت در چشم مردم کوچک شود. صحبتهای برخی اصلاحطلبان در این زمینه را مرور کرده و سعی داریم با ریشهیابی علت بیان این سخنان ضرورت حمایت و کمک از روحانی را برای تحقق وعدههایش تبیین کنیم.
در چند روز گذشته شاهد مصاحبههایی از اصلاحطلبانی چون حجاریان، جواد امام، کرباسچی و... بودیم که همگی سعی داشتند اینطور القا کنند که روحانی به دلایلی چون نداشتن ابزارهای کافی و همراهی وزرا و نداشتن مدیریت نتوانسته موفق باشد.
در کنار اینها برخی از اطلاحاتیها تلاش دارند اینطور القا کنند که با روحانی همطیف نبودند، در این زمینه روز گذشته علی تاجرنیا فعال اصلاحطلب حامی روحانی و از نمایندگان مجلس ششم گفته که «در اینکه کشور با مشکل مواجه است شکی نیست، اما کسانی باید منتقد آن باشند، که دستی بر آتش مدیریت در حاکمیت دولت ندارند. در دولت روحانی با وزرایی مواجه هستیم که انگیزه کافی برای انجام مسئولیت خود ندارند و با کمال تعجب رئیسجمهور در تریبونهای عمومی از آنها گله میکند.»
در واقع این کارها نوعی فاصله گرفتن از روحانی و نقد اوست شاید برای گرفتن نظر مساعد مردم در انتخابات مجلس که یک سال دیگر رخ میدهد و انتخابات ریاست جمهوری بعدی!
سناریویی که میتوان برای عقبنشینی این افراد بررسی کرد این است که اصلاحاتیها به دلیل اینکه دیدند مردم نسبت به وعدههای محقق نشده روحانی از دولت دلخور هستند و طرفداران روحانی ریزش پیدا کرده برای اینکه همچنان مردم را حفظ کرده و بتوانند رای آنها را در مجلس و دولت بعدی تکرار کنند، خود دست به انتقاد از روحانی زدهاند در حالی که با توجه به رفتارهای ۵ ساله گذشته آنها خودشان در به وجود آمدن این شرایط ناکامی دولت مقصر اصلی هستند، آنها از ابتدای دولت تدبیر و امید تنها هر جا پیروزی و اقبال مردمی بود با روحانی سهیم میشدند و در موارد کمک به دولت به جای معرفی نیروی خدوم برای گرفتن پستها مسابقه میگذاشتند و حتی به تخریب یکدیگر میپرداختند که باعث درگیری داخلی در دولت و عدم تمرکز روی اولویتها میشد، نمونه آن گرفتن دفتر اطلاعرسانی و یا ریاست دفتر روحانی و یا پستهای مشابه که اصلاحاتیها به خودشان هم رحم نمیکردند و هر روز یکی جای پای دیگری را خالی میکرد، نمونهای که مشابه آن برای انتخاب شهردار نیز دیده شد!
اصلاحاتی ها در دوره اخیر هم شهرداری، هم مجلس و هم ریاست جمهوری را با هم داشتند و در هر سه جبهه به جای تلاش برای محقق کردن خواسته مردم به درگیری داخلی و اختلاف و رانتبازی مشغول بودند و حالا هم در سال نخست دولت تدبیر و امید به دلیل در پیش بودن انتخابات مجلس تلاش دارند خود را از ناکامیهای دولتی جدا کنند.
اما این جدایی اصلاحات از روحانی هر چند شاید تاکتیک موثری برای نگه داشتن مردم و انتخاب مجدد آنها برای مجلس و ریاست جمهوری باشد اما قطعا قیمت آن برای منافع ملی بسیار بسیار گران تمام میشود.
اگر آنها پشت روحانی را خالی کرده و نخواهند او را تا رسیدن به اهدافش حمایت کنند باید بدانند که پشت حکومت را خالی کرده و در بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان موثر بودهاند چراکه همانطور که رهبری فرمودند ناکامی دولتها به گردن حکومت انداخخته می شود و این موضوع جفای بزرگی در قبال انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی است.
نویسنده: مائده شیرپور