سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۹
کد مطلب : 89439
نگاهی به«خانوم» فیلم جدید تینا پاکروان

زنان اسطوره‌ای و مردهای بی‌مسئولیت!

زنان اسطوره‌ای و مردهای بی‌مسئولیت!

در فیلم سینمایی «خانوم» زن نقش محوری دارد و بیشتر شبیه اسطوره است. فیلم با یک فیلم فمینیستی تفاوت چندانی ندارد. در این فیلم، زن است که تمام مشکلات زندگی را به دوش می‏ کشد و مردهای فیلم بیشتر بی ‏مسئولیت و سربار زندگی زن ‏ها هستند.
نقش زنان در سینمای تینا پاکروان که این فیلم نخستین تجربه فیلم بلند سینمایی‏ اش است، بسیار نزدیک به نقش زنان در سینمای بیضایی است. پاکروان با دستیار کارگردانی فیلم سینمایی «سگ ‏کشی» و برنامه ‏ریزی فیلم سینمایی «وقتی همه خوابیم» ساخته بهرام بیضایی، توانسته به یک الگوی واحد برای نزدیک شدن به سینمای بیضایی برسد و نقش زنان فیلمش را بسیار نزدیک به نقش زنان فیلم ‏های بهرام بیضایی ترسیم کند. البته باید گفت که همچون فیلم ‏های بیضایی زنان به عنوان ابزار استفاده نشده ‏اند، بلکه نقش اسطوره ‏ای برای آنان قائل شده است. زن در فیلم تینا پاکروان از زن بودنش شرمنده نیست بلکه به خود می ‏بالد که توانایی ‏های زیادی دارد و می ‏تواند به تنهایی تمام مشکلات خانواده را به دوش بکشد و خم به ابرو نیاورد.
در هر سه اپیزود، زن نقش محوری ایفا می‏ کند و زن است که برای حفظ قوام و دوام زندگی تلاش می‏ کند و مرد داستان بسیار خنثی و ضعیف به تصویر کشیده شده است و فرار از مشکلات را به عنوان مهمترین و تنهاترین راه ‏حل زندگی به حساب می‏ آورد. در مقابل زن است که همچون دژی محکم ایستاده و از هیچ چیز و هیچ کس روزگار شاکی نیست و دست به کارهای بزرگی می ‏زند و به جای مردهای فیلم فکر می ‏کند و کار می ‏کند. زن‏ های فیلم هیچ وقت ناامید نیستند و خود را محدود نمی ‏کنند. زن نقشش بزرگ و والاست و با آگاهی و تمام توانش برای نجات خانواده و قوام زندگی ‏اش تلاش می‏ کند.
پاکروان بسیار با شکوه زن را جلوه می ‏دهد، همان گونه که در فیلم ‏های بیضایی زن بسیار شکوهمند و محوری است. ظاهراً تینا پاکروان همچون بهرام بیضایی به این نتیجه رسیده است که زن نقش اسطوره ‏ای و محوری در زندگی امروز دارد و مرد خیلی نقش خاصی ندارد. فقط مشخص نیست که این زن‏ ها به امید چه چیزی زندگی می‏ کنند؛ از نظر تئوریسین ‏های علم ارتباطات، ارتباط یک جریان دو سویه است، وقتی زن همیشه در تلاش است و مرد به صورت بی ‏مصرف است، چگونه این ارتباط دوام پیدا می ‏کند پرسش مهمی است.
در اپیزود نخست زن بعد از ورشکست شدن همسرش بسیار محکم پشت او می ‏ایستد تا مشکلات را حل کند در حالی که مرد تصمیم می ‏گیرد که بین تمام گزینه‎‏ها فرار را انتخاب کند و به خارج از کشور برود و آن را راه حل منطقی می‏ داند. زن اپیزود نخست (شقایق فراهانی) تلاش می ‏کند همسرش را مجاب کند که بماند و راه درست را انتخاب کند.
زن اپیزود دوم (حدیث فولادوند) با وجود اینکه شوهرش الکلی و دائم ‏الخمر است؛ سعی می‏ کند بماند و همه دغدغه‏ های زندگی را به دوش بکشد تا زندگی دوام داشته باشد، چون همسرش موزیسین است و روحیه لطیفی دارد و در اپیزود سوم؛ زن که به کلی وضعیت به مراتب بدتری از دو اپیزود اول دارد؛ با دو فرزند و همسری که در کارخانه دو دستش را از دست داده زندگی می ‏کند و مرد داستان دو سالی است که این اتفاق برایش رخ داده و هنوز با این موضوع کنار نیامده و حتی تلاش هم نمی‏ کند تا کاری کند تا سربار خانواده نباشد و حداقل کارهایی را که می ‏شود با پا هم انجام داد، او قادر به انجام آن نیست و حتی سیگار کشیدن مرد هم به کمک زن انجام می ‏شود. مرد که این‏قدر توان ندارد، چرا سیگار می ‏کشد و این‏قدر از خود راضی است و تلاشی برای بقا نمی ‏کند و زن به طور شبانه‏ روزی کار می ‏کند؛ یا در خانه در حال تر و خوش کردن بچه ‏ها و همسرش است و غذا در دهان آن ها می ‏گذارد و حتی خودش غذا نمی ‏خورد و شب ‏ها تا صبح در بیمارستان در حال نظافت کردن است و چهره بسیار مغموم و پیری دارد در حالی که هیچ غم و اندوه و پیری در چهره‏ مرد نیست و مرد بعد از دو سال تنها راه حل را خودکشی می ‏بیند، به جای اینکه تلاش کند تا انسانی مثمرثمر باشد، فقط به فکر پاک کردن صورت مسأله است.
فیلم سه اپیزودی «خانوم» که با نقش محوری زن است، نخ تسبیحش مردها هستند و ابزاری به عنوان ماشین آن ها را به هم مرتبط می ‏کند. در اپیزود نخست یکی از طلبکاران که با ماشین در تعقیب مرد بدهکار است به خانه بر می ‏گردد و این طلبکار، همسایه قهرمان اپیزود دوم است و با برگشت به خانه وارد اپیزود دوم فیلم می ‏شویم. در اپیزود دوم مرد پیانوی خود را می ‏فروشد که بردن پیانو توسط مردی با وانت انجام می ‏شود، با برگشت مرد وانتی به خانه وارد اپیزود سوم می‏ شویم که در محله داستان اپیزود سوم زندگی می ‏کند یعنی خانواده‏ای که مرد آن آسیب دیده، مردی که کارگر کارخانه اپیزود نخست است و بدین شکل داستان‏ ها به هم مرتبط می ‏شوند. زنان در فیلم تینا پاکروان بسیار اسطوره ‏ای و قهرمان و خستگی ‏ناپذیر نمایش داده شدند، انگار هیچ مشکلی آن ها را از پای در نمی‏ آورد و آن ها همچون کوه مستحکم و بدون خم آوردن به ابرو ایستادگی می ‏کنند. چنین تصویری، آن را از واقعیت به دور می ‏کند. درست است که در مدیوم سینما می ‏توان همه چیز را سینمایی کرد ولی باید برای مخاطب باورپذیر هم باشد. کارگردان برای اینکه بر اسطوره ‏ای بودن داستان تأکید کند، پا را از این هم فراتر گذاشته است و در تیتراژ فیلم در کنار نام تمام خانم ‏های همکار در فیلم، عنوان «خانوم» با رنگ آبی را اضافه کرده است البته در تیتراژ نخست فیلم هم به نقش اسطوره ‏ای زنان در تاریخ تأکید زیادی شده است. در تیتراژ ابتدای فیلم هم با گذاشتن عکس ‏های تاریخی و قدیمی از زنان به القای الگوی زن اسطوره ‏ای در تاریخ تأکید بسیار شده است. به نظر می ‏رسد که کارگردان به نقش اسطوره‏ ای زنان در طول تاریخ تأکید دارد و آن را به مخاطب القا می‏ کند.
کارگردان کوشیده تصور جامعه را نسبت به زن تغییر دهد و نقش زن را به عنوان اسطوره در جامعه متصور کند و تصور جامعه نسبت به جنسیت زن و نگاه مردسالارانه را تغییر دهد، اینکه تا چه حد موفق بوده است یا خیر، بماند. (منبع: سينما پرس)

https://siasatrooz.ir/vdcco0q4.2bqo18laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی