انقلاب اسلامی ایران در حالی وارد چهل سالگی خود میشود که در این سالها بدون اشکال نبوده است و برهی ایرادات و اشکالات سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب باعث بروز برخی ناهنجاریها شد.
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که با حمایت اکثریت مردم ایران همراه بود و با رفراندوم، جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت، بودند افرادی که با افراطیگریهای عمیق خود باعث شدند تا فضای اجتماعی جامعه ملتهب شود.
مردم ایران پیش از ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ در رژیمی زندگی میکردند که از نظر مسایل فرهنگی و اجتماعی بیبند و بار و ولنگار بود، این ولنگاریها بود که باعث شد تا مردم علاوه بر مسائل دیگر، با انقلابی که امام خمینی(ره) رهبری آن را برعهده داشت، همراه شوند. در میان مردم بودند اقشاری که همچنان در حال و هوای دوران رژیم گذشته سیر میکردند و یا هنوز نتوانسته بودند با آرمانهای انقلاب آشنا شوند.
بداخلاقیهای اجتماعی و فرهنگی در سالهای اول انقلاب از سوی برخی افراد که اکنون در قید حیات هستند و همچنان خود را در صحنه حفظ کردهاند، خاطرات خوبی از آن زمان در ذهن باقی نگذاشته است. از میان چنین افرادی برخی با رفتارهای ضد انقلابی خود از کشور فرار کردند و اکنون در اردوگاه اپوزیسیون به سر میبرند.
مردم آن زمان را از یاد نبردهاند و از آن به تلخی یاد میکنند، اما همانهایی که دست به اقدامات افراطی میزدند، اکنون خود را با چهرهای دیگر معرفی میکنند، چگونه میتوان آن رفتارهایی که ضدانقلابی بود، با رفتارهای اکنون آنها جمع کرد و حاصل آن را به دست آورد؟!
افراطیون آن زمان که خود را انقلابی و حزباللهی معرفی کرده بودند و از همان زمان به ایجاد نارضایتی در میان مردم دامن میزدند، پس از چندی، تغییر ماهیت داده و با ۱۶۰ درجه تغییر، بدون این که اقدامات و رفتارهای سابق خود را به یاد بیاورند و از آن شرم کنند، مدافعان آزادی، اصلاحطلب و مسامحهگر شدند.
انقلابی بودن و حزباللهی رفتار کردن شاخصههایی داشته و دارد که نمونههای ویژه و بارز آن در میان آنهایی دیده میشد که جان عزیز خود را مدافع ایران، انقلاب و مردم کردند و نمیتوان از میان آنها فردی را یافت که واکنشهایی تند و افراطی از خود بروز داده باشد.
آیا در میان افرادی همچون شهید باکری، شهید همت، شهید باقری و صدها عزیز دیگر میتوان سراغ داشت که با اسم انقلابی و حزباللهی بداخلاقیهای فرهنگی و اجتماعی نسبت به ناهنجاریهای رفتاری برخی مردم در جامعه از خود بروز داده باشند؟!
همسر شهید همت خاطرهای از همسرش را اینگونه تعریف کرده است؛ «من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا حتی غریبهها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث میکردم، چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم میگفت؛ باید بنشینیم با همهشان منطقی حرف بزنیم. میگفتم؛ ولی اینها همهاشان آدم را مسخره میکنند. میگفت؛ ما در قبال همه کسانی که راه کج رفتهاند مسئولیم، حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تکتک ما نقشی نداشته باشیم. گفتم؛ تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمیبینم. گفت؛ چه فرقی میکند؟ من نوعی، برخورد نادرستم، سهلانگاریام، کوتاهیام، همه اینها باعث انحراف میشود.»
چنین نگاهی عمیق، آیا اجازه میدهد همچون برخی انقلابی نماهای اول انقلاب به خیابان بیاید و دست به رفتارهایی بزند که دون شأن انقلاب اسلامی است؟ قاموس انقلاب اسلامی ایران، فرهنگی است، ذات فرهنگی انقلاب اسلامی است که توانست بر قلبها تأثیر بگذارد و جز این اگر بود، هیچگاه شاهد تأثیر انقلاب اسلامی بر دیگر مردمان نبودیم.
چنین رویهای در جان و روح انقلاب باید ادامه پیدا کند و بازپروری شود، باید چهرههای انقلابی و حزباللهی واقعی که دلسوز انقلاب و مردم هستند وارد میدان شوند، جای آنها خالی است و این خالی بودن فرصت را به فرصتطلبان میدهد تا خود را جا کنند. سرنوشت انقلاب را نباید به دست نااهلان و نامحرمان سپرد، همانگونه که حضرت امام(ره) نیز در وصیتنامه خود توصیه کردهاند. انقلاب اسلامی مراقبت ویژه میخواهد و در این راه باید انقلابیون حقیقی که دل در گرو آن دارند خود را هم فدا کنند و هم خرج.
نویسنده: محمد صفری