نه اینکه نیروی مستعد انیمیشنساز نداشته باشیم و نه اینکه امکانات نرمافزاریمان آنقدر ناقص و پیشپاافتاده باشد که نتوانیم وارد تولید انیمیشن شویم. اتفاقاً هم استعدادهای علاقهمند به کار در حیطه پویانمایی داریم و هم به دلایل مختلف که شاید یکی از اصلیترین آنها بازهم استعداد و نبوغ ایرانی است خیلی سریعتر از حد تصور بسیاری از نرمافزارهای مدلینگ و تصویرسازی پویانمایی را بومیسازی کرده و از آنها استفاده میکنیم.
مشکل بحث سختافزاری قضیه است و البته فقدان نگاه حرفهای به مقوله انیمیشنسازی در داخل. وقتی برای تولیدات تاریخی خود هم هنوز که هنوز است چشم داریم به یک شهرک سینمایی غزالی و تولیدات جنگی خود را هم باید در شهرک دفاعمقدس بسازیم که سالهاست از عمرش گذشته و کمترین بهبودی در اوضاعش صورت نگرفته صحبت کردن از استودیوهایی که هموغم خود را بر تولید انیمیشن بگذارند شاید کمی خندهدار باشد.
تکیه بر جرقهها، بجای تکیه بر استودیوها
اگر آنسوی دنیا با انیمیشنها کودکان خود را با فرهنگ غربی آشنا کرده و هر آنچه میخواهند در لایه به لایه انیمیشن به خورد مخاطب کودک و نوجوان میدهند ناشی از ساختار استودیو گرا و حضور کمپانیهایی چون دیزنی-پیکسار، مارول و دریم ورکس است که میکوشند بیتعارف و رودربایستی سهم ویژهای از تولیدات خود را بر فانتزیسازی به سبک انیمیشن قرار دهند.
در ایران اما در فقدان این روند استودیوگرایی بیشتر این جرقهها بوده که باعث شده انیمیشن ایران جلو برود. مثلاً یکی مثل بهرام عظیمی پیدا میشود و به همراه گروهش کاری میکند که کاراکتری کارتونی به نام "سیا ساکتی" زمینهای میشود برای آشنایی بیشتر کودکان با قوانین راهنمایی و رانندگی و البته در نهایت بازخورد مثبت همین انیمیشن عاملی میشود برای تولید اولین فیلم انیمیشن بلند تمام حرفهای به نام "تهران ۱۵۰۰".
جوانان عاشقی که از راه میرسند
اگر بخواهیم هادی محمدیان و حامد جعفری کارگردان و تهیهکننده "شاهزاده روم" را هم براساس سوابق بررسی کنیم بیش از هر چیز باید از عشق و علاقه این دو جوان به انیمیشن و البته تلاش برای پیش بردن انیمیشن بهعنوان یک ژانر مستقل یاد کنیم.
این دو جوان به اتکای تواناییهای گروه جوان و پویایی که کنار خویش چیدهاند انیمیشنی به نام "شاهزاده روم" را با حداقل امکانات و وابستگی به بخشهای سینمایی دولتی میسازند و البته که هیچکس از نتیجه کار آنها باخبر نیست(!) تا اینکه فیلمشان را به هیئت انتخاب جشنواره سی و سوم ارائه میدهند و یکی از اعضای هیئت انتخاب یعنی رسول صدرعاملی چنان محو کیفیت اثر میشود که بهصراحت میگوید استاندارد اثر بالاتر از بسیاری از آثار زنده است.
بازخورد نمایش "شاهزاده روم" در جشنواره هم نسبتاً خوب است؛ هرچند برآمده از یک سنت غلط کمترین سانسهای نمایش مردمی به این انیمیشن تعلق میگیرد اما اقبال مخاطبان چنان خوب است که به هنگام نمایش در جشنواره چند شرکت پخشکننده برای کسب رایت پخش وارد مذاکره با تهیهکننده شده و درنهایت نیز فیلم میتواند ازمیانههاي آبان روی پرده برود.
داستانی جذاب از مادر حضرت مهدی(عج)
برای علاقهمندان انیمیشن، "شاهزاده روم" نه فقط یک انیمیشن به لحاظ تصویری استاندارد است که داستانی جذاب و کمترشنیده شده را نیز برای روایت برگزیده است.
داستان یک شاهزاده روم که بعد از عزیمت به بلاد اسلامی به عقد امام یازدهم شیعیان درآمده و مادر حضرت مهدی(عج) ميشود.
خط داستانی کار که تأکید آن بر گفتوگوی فرهنگی میان مسیحیان و مسلمانان است شاید برای آنها که فیلم را ندیدهاند رگههايي از سفارشیسازی را داشته باشد اما هادی محمدیان کارگردان کار اتفاقا کاملا در خلاف مسیر سفارشیسازی پیش رفته و بجای آن که بکوشد روابط علت و معلولی را کناری گذاشته و فیلمی مطلوب مدیران ارگانی تولید کند سعی کرده ابتدا به مخاطبی احترام بگذارد که برای تماشای یک انیمیشن جذاب به سینما ميرود.
رنگ بندی زیبا و متنوع اثر
کافیست دقت کنیم بر رنگبندی بصری زیبا و متنوعی که برای فیلم استفاده شده و از آن طرف دقتی که صرف خلق ظاهری شخصیتها شده است. محمدیان و گروهش سعی کردهاند با دامنه رنگی متنوع و چشمنوازی که برای رنگآمیزی کاراکترها به کار بردهاند شرایطی را فراهم کنند مخاطبی که نه فقط از ابتدا که به ناگاه از میانه فیلم به اثر ميپیوندد هم بتواند به واسطه رنگآمیزی کاراکترها مرز درستی میان شخصیتهای مثبت و منفی فرض کند.
داستانگویی به سبک هزارویک شب
"شاهزاده روم" داستان خود را روان و بيآلایش بیان ميکند و شاید نزدیک ترین تعبیری که بتوان برای نحوه داستانگویی آن به کار برد داستانگویی به سبک قصههاي پریان است که نظیرش را در "هزار و یک شب" دیده ایم. این روش داستانگویی که به اندازه کودکان، بزرگسالان را هم مجذوب خود ميکند خیلی خوب توانسته توجه مخاطبانی از طیفهای مختلف را به خود جلب کند.
سرگرمکنندگی در کنار آشنایی مخاطب با آموزههاي اخلاقی - مذهبی
"شاهزاده روم" جز معدود انیمیشنهایی است که اکران نسبتا خوبی هم دارد و به لطف حوزه هنری تعداد معقولی سینما برای نمایش آن در نظر گرفته شده است و همین باعث شده مخاطبانی از گسترههاي فرهنگی مختلف در نقاط مختلف شهر به تماشای آن بنشینند.
امید که تجربه تولید و البته اکران این انیمیشن جذاب مذهبی بتواند آغازگر مسیری باشد برای تولیدات متنوعتر در این ژانر؛ تولیداتی که به اندازه سرگرمکنندگی بر آشنایی مخاطبان با آموزههاي اخلاقی - مذهبی اسلامی نیز همت گمارند.
نسيم