سالهاست که منطقه کاتالونیا در اسپانیا خواهان جدایی از این کشور و به دست آوردن استقلال است اما هر بار با مخالفت دولت مرکزی روبرو شده است.
بحث بر سر این موضوع نیست که آیا این حق مردم هر منطقه از یک کشور است تا با برگزاری همه پرسی، خود را از دولت مرکزی جدا کرده و به عنوان یک کشور مستقل تشکیل شود، که البته این موضوع خود از هر نظر مهم و حساس است.بحث بر سر نوع رفتار و برخوردی است که دولت مرکزی یک کشور با اقدام بخشی از خاک خود که قصد دارد جدا شود، میباشد.
ایران یکبار طعم تلخ برگزاری همه پرسی را بر سر بحرین چشیده است، پیش از انقلاب اسلامی و در زمان رژیم پهلوی، بر اساس یک فریبکاری، بدون برگزاری همه پرسی در بحرین که بخشی از خاک ایران بود، این جزیره از ایران جدا شد و به یک کشور تبدیل گشت. در آن زمان اعلام شد که همه پرسی برگزار شد اما چنین چیزی اتفاق نیفتاد.
آنطور که اتاق خبر ۲۴نوشته، اما همزمان با هم، دو همه پرسی در دو قاره گوناگون برگزار شد که نوع برخورد دولت مرکزی با آنها بسیار متفاوت بود.
زمانی که مسئولین کردستان عراق تصمیم به برگزاری همه پرسی استقلال گرفتند، دولتهای غربی تأکید میکردند که دولت مرکزی عراق خویشتندار باشد و موضوع را با مذاکره و گفتوگو حل کند. هر چند دولت مرکزی عراق با سعه صدر و شکیبایی با اقدام مسعود بارزانی برخورد کرد و حتی این حق را داشت با اعزام نیروی نظامی از برگزاری چنین رفراندومی که باعث به خطر انداختن امنیت عراق و حتی امنیت منطقه میشود، جلوگیری کند، اما خویشتنداری دولت عراق از بروز یک درگیری در منطقه جلوگیری کرد.
البته این سعه صدر و شکیبایی دولت عراق هم بستگی به نوع رفتار مسئولین اقلیم کردستان عراق دارد، اگر آنها همچنان اصرار به استقلال و تبدیل شدن به یک کشور مستقل را دارند، آنگاه شرایط تفاوت خواهد کرد.
بر اساس قانون اساسی عراق که پس از سرنگونی صدام تدوین شد، به اقلیم کردستان عراق اختیاراتی داده شد که بر اساس آن این اقلیم خودمختار گشت، اما همچنان باید به عنوان بخشی از خاک عراق محسوب شود و بر اساس قانون اساسی عراق اداره شود.
مسئولین کردستان عراق این امتیازات گسترده را پس از گذشت ۲۰ سال از سرنگونی صدام، کافی نمیدانند و تشکیل کشور مستقل کُرد را خواهان هستند و اعتقاد دارند که با چنین اتفاقی، رفاه و امنیت بیشتری برای منطقه کردستان عراق و مردم آن به وجود خواهد آمد.
کردهای عراق هیچگاه نباید دوران حکومت صدام را از یاد ببرند، چرا که در آن دوران رژیم صدام ظلم و ستم بسیاری علیه کردستان عراق اعمال میکرد.
مسعود بارزانی از زمانی که برنامه خود را برای برگزاری رفراندوم اعلام کرد با مخالفت دولت مرکزی، کشورهای همسایه اقلیم کردستان عراق و دیگر کشورهای دنیا و مجامع بینالمللی روبرو شد، همه این مخالفتها کار را برای اقلیم کردستان عراق بسیار دشوار میکند، به ویژه مخالفت کشورهای همسایه این بخش از خاک عراق، چرا که ایران و ترکیه اکنون سرسخت ترین مخالفان اقدام مسعود بارزانی هستند و اگر هم او اعلام استقلال کند، با چالشهای بسیاری روبرو خواهد بود که حتی رفاه و امنیت کنونی خود را هم از دست خواهد داد.
در هر حال دولت مرکزی عراق با برگزاری رفراندوم با قوه قهریه برخورد نکرد و تاکنون از راه دیپلماسی و قانونی ورود کرده است، مردم کردستان عراق هم جزوی از عراق یکپارچه هستند و شهروندان این کشور محسوب میشوند، قرار نیست تاوان کار غلطی که مسئولین این اقلیم انجام داده اند، مردم آن پس بدهند.
مردم کردستان عراق که مسلمان هستند، باید متوجه این موضوع باشند که حامی اصلی برگزاری رفراندوم و تشکیل کشور مستقل کردستان، رژیم صهیونیستی است که کشور فلسطین را اشغال کرده و همچنان در رویای نیل تا فرات مانده است. کاتالونیا بخشی خود مختار در شمال شرقی کشور اسپانیا است. مساحت آن ۳۲،۱۰۸ کیلومتر مربع و بارسلون پایتخت این منطقه است، جمعیتی بالغ بر ۷،۵۲۳ میلیون نفر دارد.
از وضعیت اقتصادی منطقه کاتالونیا اسپانیا اطلاعات زیادی در دست نیست و بیشترین اطلاعات اقتصادی از کشور اسپانیا در دسترس است.
همگان میدانند که اسپانیا در اتحادیه اروپا یکی از کشورهای درجه سوم این اتحادیه از نظر اقتصادی است، بحرانهای اقتصادی که در اروپا شکل گرفت نخستین کشورهایی را که درگیر خود کرد کشورهایی همچون اسپانیا، یونان، پرتغال و... بود که باعث بروز بحران شدید در آنها شد که تبعات آن همچنان ادامه دارد.
با وجود چنین شرایطی، استقلال بخش کوچکی از اسپانیا هم بر پیکر اقتصادی و سیاسی این کشور ضربه وارد میکند و هم یک کشور ضعیف و بی خاصیت را با نام کاتالونیا در گوشهای از قاره سبز به وجود میآورد.
حال آیا اتحادیه اروپایی، این کشور تازه تأسیس را به عنوان عضو تازه خود خواهد پذیرفت یا نه بحث دیگری است.
اما دولت مرکزی اسپانیا از هر ابزاری برای جلوگیری از برگزاری رفراندوم بهره برد، مراجع قانونی این کشور از جمله دولت، مجلس، دادگاه عالی و دیگر نهادهای قانونی با اقدام خودسرانه مسئولین بخش خودمختار کاتالونیا مخالفت کردند و نیروهای پلیس اسپانیا برای جلوگیری از برگزاری رفراندم با مردم این منطقه درگیر شده و تاکنون صدها نفر مجروح و دهها نفر دیگر هم بازداشت شده اند.
چنین واکنش تند و خشنی در اتحادیه و کشوری اتفاق افتاده است که خود را حامی حقوق بشر، خواسته مردم و آزادی بیان معرفی میکند و سعی دارد الگوی دموکراسی خود را به دیگر کشورهای دنیا هم سرایت دهد.
اما خشونتهایی که دولت مرکزی با مردم منطقه کاتالونیا انجام داد، از چشم همسایگان این کشور دور ماند. سکوت اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه اسپانیا با نوع برخوردی که با مردم منطقه خودمختار کاتالونیا شد، اگر در دیگر کشورها صورت گرفته بود با واکنش تند و صدور بیانیههای تهدید آمیز همراه میگشت.
محتوای این واکنشها و بیانیههای سیاسی هم رعایت دموکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی و از این دست حقوقها میبود که اکنون برای کاتالونیا دیده نمیشود.
همین کشورهای اروپایی در زمان فتنه ۸۸ کیلومترها آنسوی مرزهای کشور، برای جمهوری اسلامی ایران نسخه میپیچیدند و نظام اسلامی را محکوم میکردند که حقوق بشررا زیر پا گذاشته است. فراخوان سفرای خود و قطع ارتباط با ایران بخشی از اقداماتی بود که علیه کشورمان انجام دادند و به تحریمهای اقتصادی ایران افزودند.
تصور کنید اگر دولت مرکزی عراق برخورد و واکنش تندی با اقلیم کردستان عراق میکرد و دست به خشونت میزد، نوع برخورد کشورهای اتحادیه اروپایی چگونه میبود؟ محکومیت بود که علیه دولت مرکزی عراق ردیف میشد و حتی کار به فراخوان سفرای عراق هم میکشید و چه بسا به قطع روابط هم میانجامید.
دموکراسی در کشورهای غربی و اروپایی تا آنجا پیش میرود که حاکمیت آنها به خطر نیفتد یا تضعیف نشود، چند سال پیش بود که اسکاتلند یکی از کشورهای بریتانیا برای استقلال خود
همه پرسی برگزار کرد، اما پیش از برگزاری این همه پرسی، دولت بریتانیا یک سلسله اقداماتی را انجام داد تا مردم این کشور از رأی مثبت به استقلال خود پشیمان شوند، تهدید، تطمیع، هشدار به ایجاد شرایط بد اقتصادی در این کشور و هر آنچه که باعث شود تا رأی مردم مثبت نباشد، انجام شد تا انگلیس به هدف خود برسد. کسی هم نتوانست خوردهای به این رفراندوم وارد کند. یکی همچون انگلیس اینگونه رفراندوم برگزار میکند، دیگری همچون اسپانیا.
برخوردهای دوگانه غرب با موضوعاتی همچون حقوق بشر، باعث شده است تا دموکراسی در این کشورها به تمسخر گرفته شود، اگر اروپاییها و غربیها اعتقاد به دموکراسی و خواست مردم دارند، پس این حق مردم کاتالونیا یا هر منطقه دیگری از اروپا است که برای خود تصمیم بگیرد.
اروپاییها فروپاشی یوگسلاوی را آماده کردند و حتی برای تجزیه این کشور، جنگ و خونریزی به راه انداختند و دست آخر ناتو وارد عمل شد و حملات گسترده این سازمان نظامی با مشارکت آمریکا، به اهداف خود رسید و یوگسلاوی تکه تکه شد.
اکنون اروپا و آمریکا به ظاهر با رفراندوم عراق مخالف هستند، مخالفت آنها مصلحتی و ظاهری است، تجزیه کشورهای غرب آسیا بخش مهمی از برنامههای آمریکا و غرب است.
تنها کافی است که دولت مرکزی عراق به اقدام مسعود بارزانی واکنش تندی نشان دهد آنگاه ماهیت کشورهای غربی به خوبی دیده خواهد شد.