به دنبال سخنان رئیس جمهور امریکا مبنی بر خروج این کشور از برجام، حالا این روزها سخنان دیگری از سوی مقامات امریکایی مبنی بر تغییر ساختار قدرت در ایران و جنگ شنیده میشود سخنانی که نشان میدهد که برجام نیز سایه تهدید جنگ را از سر ایران بر نداشت.
شماری از سناتورهای آمریکا، از جمله تام کاتن، نیز یگانه راه مقابله با ایران استفاده از همین روش عنوان کردهاند.
البته این نخستین بار نیست که از زمان روی کار آمدن ترامپ چنین موضوعاتی مطرح میشود. ماه گذشته بود که رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، در حمایت از تغییر مسالمت آمیز قدرت در ایران سخن به میان آورد و گفت آمریکا بر آن است تا از نیروهای مخالف حمایت کرده واز این طریق مسئولان جمهوری اسلامی ایران را وادار کند دست از سیاستهای خود در منطقه بردارند.
نباید فراموش کرد که سابقه تغییر ساختارهای حکومتی از سوی دولت امریکا امری مسبوق به سابقه است و تغییر حکومتهای لیبی، عراق و تلاش برای تغییر حکومت در سوریه از اقدامات اخیر این کشور در این زمینه بشمار میرود.
این درحالی است که مردم ایران نیز با این شگرد دولتمردان امریکایی آشنا هستند چرا که آنها از نزدیک نقش آمریکا را در طراحی و اجرای نقشه سقوط دولت محمد مصدق دیده اند و سازمان جاسوسی امریکا نیز بر این نکته اذعان داشته است. اگرچه دولت امریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان در این زمینه تلاشهای متعددی انجام داد که همگی با شکست روبرو شد که ازجمله آنها واقعه طبس و کودتای نوژه و تلاش برای ایجاد انقلابهای مخملی از جمله تلاش فتنه گران در سال ۸۸ است.
طرح سیاست براندازی
در حال حاضر به نظر میرسد که دونالد ترامپ به دنبال جنگ نیست بلکه طرح سیاست براندازی را در کشورمان دنبال میکند.
از همان روزهای نخست پس از آغاز رسمی کار ترامپ، مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی "بنیاد دفاع از دموکراسی" و یکی از کارشناسان اصلی آمریکا در زمینه تحریمهای اقتصادی ایران چکیده نظریات خود پیرامون سیاستهای امریکا در قبال ایران را در اختیار کاخ سفید قرار داد.
محور اصلی نظریات وی دامن زدن به ناآرامیها با هدف تغییر در ساختار سیاسی ایران بود. با این حال باید توجه داشت که این سیاست روش تازهای نیست و از مدتها پیش در کشورمان دنبال میشد.
موافقان این سیاستها در امریکا در دوره زمامداری ریگان نیز تحرکات زیادی در این باره انجام دادند و معتقد هستند که تکرار آنها میتواند منجر به تضعیف ایران شود.
آنها بر این باور بودند که امریکا با بهره برداری از چند پارگی قومی، مذهبی و فرهنگی در ایران، میتواند با حمایت از گروههای متخاصم و معاندان دولت ایران را به چالش بکشد.
در حال حاضر نیز مقامات امریکایی، تغییر نظام، را پیگیری جنگ نرم به جای جنگ سخت میداند. این استراتژی که دلتا نام دارد سه محور اصلی آن استفاده از تاکتیکهای دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی میباشد. استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکههای متعدد رادیو - تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون، تسهیل فعالیت
ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک استفاده از سفارتخانههای کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستونهای حمایتی نظام از جمله راهکارهای اجرای استراتژی دلتا به شمار میآید.
سیاستی شکست خورده
آمريكاييها در این دوره باید بدانند که در برابر ارتشي كه معتقد است «بكشد پيروز است و كشته شود پيروزتر» حرفي براي گفتن و حمله نظامی ندارند و نمیتوانند نقشه يك حمله نظامي درازمدت یا محدود را طراحی کنند.
امریکاییها از قدرت نظامی ایران در منطقه با خبرند و میدانند که بايد هزينه جنگ افروزي احتمالی خود رابپردازد. از این رو آنها سیاست نفوذ و جنگ نرم را در منطقه دنبال میکنند.
با این حال باید گفت که تجربه نشان میدهد که چنین سیاستی در قبال کشورمان سیاستی شکست خورده است.
حتی بسیاری از کارشناسان اطلاعاتی دولت امریکا و سازمان سیا نیز تاکید کرده اند که دنباله روی از چنین سیاستی برای امریکا خطای فاحشی است که نتایج زیانباری برای این کشور خواهد داشت و در قبال آن تنها نظام ایران قدرتمند تر و اتحاد مردم آن بیشتر خواهد شد.
در واقع مردم ایران در این زمان دریافته اند که برجام اولين و آخرين مذاكره با آمريكاييهاست و امریکاییها نیز در این دوره باید بدانند که آنها آرزوی مذاكره جديد براي تكرار زياده خواهيهاي خود را به گور میبرند.
توصیههای رهبر انقلاب
علیرغم این تلاشها رهبر معظم انقلاب چنین رویکردی را از سوی دولت ترامپ از قبل پیش بینی کردند و توصیههای لازم را در این باره فرمودند.
ایشان در دیدار اخیر خود با نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی با تاکید بر این نکته که هر ملتی دشمنانش را نشناسد در معرض خطر قرار خواهد گرفت فرمودند: " نباید بلاهت نشان دادن رئیس جمهور امریکا، موجب شود که از مکر و توطئه دشمن غافل شویم و آن را حقیر بشماریم، بلکه باید همه با تدبیر و هوشیاری و آمادگی کامل در صحنه باشیم."
حضرت آیت الله خامنهای افزودند: " البته جنگ نظامی اتفاق نمیافتد اما مسائلی هست که اهمیتش از جنگ کمتر نیست، بنابراین باید پیش بینی کنیم و مراقب باشیم. "
ایشان همچنین با اشاره به اینکه اقتصاد از عناصر قدرت ایران است در این باره تاکید کردند: "به کاهش وابستگی و افزایش قدرت درون زای اقتصادی اهتمام جدی کرد. بارها گفته ایم که با سرمایه گذاری خارجی از جمله غربیها مشکلی نداریم اما نباید اقتصاد کشور به ستونی متکی باشد که با نعره شخصی مثل ترامپ بلرزد."
ایشان افزودند: " اقتصاد ایران باید به «ستونِ توان و ظرفیت داخلی» تکیه کند و سیاستهای اعلام شده اقتصاد مقاومتی، پیگیری و اجرا شود."
«بی اعتنایی به القائات دشمن»، چهارمین توصیه مهم رهبر انقلاب درباره این موضوع است که ایشان در این باره خاطر نشان کردند: " در برجام دشمن القا میکرد اگر توافق حاصل شود دشمنیها برطرف میشود، توافق کردیم اما دشمنیها بیشتر هم شد."
ایشان تأکید کردند: امروز هم نباید مطالبی مطرح شود که اگر مثلاً در فلان قضیه توافق نکردیم چنین و چنان میشود، این از القائات مورد نظر دشمن است و ما باید بی اعتنا به این القائات، مصالح خودمان را خودمان بفهمیم و آن را از دشمن نشنویم."
از جمله توصیههای دیگر رهبر انقلاب اسلامی در این باره "افزایش قدرت دفاعی بر تجربه دفاع مقدس " بود. ایشان خاطرنشان کردند: " اکنون نیز باید توان دفاعی کشورمان را افزایش دهیم تا دشمنان گستاخ و جَری نشوند و به حمله و دست از پا خطا کردن، تشویق نگردند."
در نهایت
در نهایت باید گفت که اساساً بدون بالا بردن ظرفیت مسئولیتپذیری تمام دستگاههای دولتی نمیتوان با تهدیدات جنگ نرم مقابله کرد. در عرصه بینالمللی نیز باید با طراحی سیاست خارجی منطقی و تهاجمی از دخالت سایر کشورها در امور داخلی کشور جلوگیری کرد.
در این زمینه تقویت توانمندیهای کنترلی سازمانهای امنیتی ضروری است. همچنین پیشبرد طرحهای توسعهای در مناطق محروم و مرزی در ابعاد مختلف جهت از بین بردن ظرفیتهای واگرایی و زمینههای اعتراض اجتماعی مانند فقر، ناامنی، تورم، بیکاری، ترافیک و … از جمله روشهای ممانعت از نفوذ غرب است.
همچنین تقویت زیرساختهای فرهنگی – آموزشی، کنترل و نظارت بر نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد نیز در جمله راهکارهای این برنامه قرار دارد. باید در نظر داشت افزایش کارآمدی نظام اداری و اجرایی کشور، فراهم آوردن زمینه عضویت نخبگان در نهادهای دولتی و سیاسی نیز میتواند در این زمینه کارایی داشته باشد