قضاوت و قاضی بودن کلمهای است که هر روز بارها و بارها بر زبان جاری میکنیم از قضاوت کردن درباره اعمال خودمان گرفته تا عملکردهای دیگران به کرات در زندگی هر کدام از ما روی میدهد. در ضرب المثلها و عباراتی که به تکیه کلام نیز مبدل شده از قضاوت و قاضی بودن بسیار داریم.
در سیر تاریخی نیز از همان ابتدای خلقت بشر مسئله قضاوت مطرح بوده تا به امروز و فقط در هر دورهای بر اساس شرایط زمان نوع فعالیت و نحوه و مرجع قضاوت متفاوت بوده اما در نهایت یک اصل در همه آنها مطرح شده و آن تلاش برای رساندن حق به حقدار و تحقق قصد و عدل بوده است.
در فرهنگ اسلامی نیز همواره این امر مورد تاکید بوده و قسط و داد از ارکان زندگی فردی و اجتماعی بوده است. در فرهنگ اسلامی نیز بر اساس آموزههای دینی و اعتقادی نیز اصل قضاوت اصلی مهم و ریشهای است چرا که برگرفته از اصل حق الناس بوده و باید به هر طریقی که شده به بهترین نحوه و عدالت محورانه اجرایی شود.
بر همین اساس است که در هر ساختار اجتماعی از نظام اسلامی گرفته تا نظامهای لیبرالی و غیر اسلامی اصل قضاوت و قاضی بودن از ارکان مهم جامعه است و حتی چنان عنوان میشود که وجود ساختار قضایی ضامن بقای یک نظام و اجتماع است. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به شدت بر اصل قضاوت و قضات تاکید شده و آن را به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام عنوان کردهاند. شاید بتوان گفت که قضاوت در نظام اسلامی به عنوان یک شغل قلمداد نمیشود که برای امرار معاش و کسب روزی باشد بلکه شغلی بس خطیر است که هر کس وارد آن میشود باید بداند سنگینترین مسئولیت یعنی قضاوت را بر عهده گرفته است که گاه کوچکترین خطا و قصوری در آن میتوان خسارتی جبران ناپذیر به افراد و حتی جامعه وارد خواهد ساخت. گاه یک قضاوت میتواند بازتابهای بینالمللی داشته و حتی به تقویت یا تخریب جایگاه جهانی کشوری منجر شود.
با توجه به این حقایق انقلابی بودن از ویژگیهای یک قاضی میتوان برشمرده شود. اکنون این سوال مطرح میشود که انقلابی بودن قاضی به چه معناست و چگونه یک قاضی میتواند انقلابی باشد؟ پاسخ به این پرسش را در یک جمله میتوان یافت و آن اینکه همه در پیشگاه قانون و دستگاه قضا برابر هستند و هیچ تفاوتی میان افراد وجود ندارد. از فقیرترین افراد تا ثروتمندترین، از صاحب منصبان تا افراد عامی، از دارندگان قدرت و ثروت تا تهی دستان و حاشیه نشینان، از شهرنشین گرفته تا روستا نشین و.... همه در محضر قاضی انقلابی به یک چشم نگریسته میشوند و هیچ تفاوتی در رسیدگی به پرونده آنها وجود ندارد. قاضی انقلابی عدالت را محور کارکرد خود دارد و به هیچ چیز دیگری جای آن را نمیگیرد. بر این اساس است که میگوییم قضاوت شغل نیست چرا که وقتی پای شغل و منصب به میان میآید زمینههای مادی محور رفتارها میشود و این امر با اصل قضاوت کاملا در منافات است. انقلاب شاخصهها و الگوهای بسیاری در عرصه قضاوت به خود دیده که نمونه آن شهید بهشتی است که حتی در قبال مخالفان و دشمنانش حد انصاف و عدالت را حفظ کرده و حاضر به کنار نهادن این اصل که همگان در محضر قاضی به یک چشم دیده میشوند نگردید.
نویسنده: مهدیس پارسا