يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۵
کد مطلب : 98925

احتمال بازگشت اردوگاه غرب به سناریوی «تحریم انتخابات»

بررسی وضعیت رسانه‌های بیگانه حاکی از نوعی آشفتگی در تحلیل رویدادهای منتهی به برگزاری...

یکم: آشفتگی
بررسی وضعیت رسانه‌های بیگانه حاکی از نوعی آشفتگی در تحلیل رویدادهای منتهی به برگزاری انتخابات ۲۹ اردیبهشت است.
تا روزهای پایانی بهمن سال گذشته، «ناوگان تبلیغاتی بیگانگان» در محیط انتخاباتی ایران، خود را در «اقیانوس آرام» می‌دید و هدفگذاری مشخص را با طمأنینه و آرامش و اعتماد به نفس جست وجو می‌کرد و با خونسردی گمان داشت، با «ماندگاری دولت آقای روحانی» منویات خود را تا چهار سال دیگر تضمین شده می‌یابد. اما این آرامش طی دو ضربه سیاسی به هم خورده است.

دوم: تمنای رد صلاحیت
طی هفته پایانی بهمن ماه ورود فعال یکی از جریان‌های کنشگر اجتماعی- سیاسی به صحنه با اعلام داوطلبی آقای «حمید بقائی» و چند روز بعد اعلام همبستگی هواداران آقای «احمدی نژاد» با او، اولین شوک آرامش ستیز را بر «ناوگان رسانه‌ای بیگانه» زد. ورای اینکه آقای بقائی واجد صلاحیت باشد یا نه؛ «تمنای» تلویحی و گاه حتی صریح «رسانه‌های غربی» از شورای نگهبان برای «ردصلاحیت بقائی» شگفت‌انگیز می‌نمود. این تمنا، حتی به دامنه جریان سیاسی رسانه‌ای متأثر از غرب در داخل کشور نیز کشیده شد و آقای «مشائی» در نامه مشهور و صمیمانه خود، از زعمای «اصلاح‌طلب» گلایه کرد که چرا «بزرگراه دموکراسی» را وارونه طی می‌کنند و خواهان حذف رقیب هستند.

سوم: تکرار تقاضای ردصلاحیت!
طی روزهای اخیر، با تقویت احتمال ورود آقای «رئیسی» به صحنه انتخابات، اسباب ضربه دوم و آشفتگی بیشتر این اقیانوس آرام را مهیا ساخت. شاید هنوز «ناوگان رسانه‌ای بیگانه» و نیز مدعیان دموکراسی‌خواهی و جریان اصلاح‌طلب، امیدوارند شورای نگهبان آقای بقائی را «رد صلاحیت» اعلام کند.
اما با آقای «رئیسی» چه کنند؟! البته آنها زمزمه می‌کنند که ایشان سابقه حضور در قوه مجریه نداشته پس «کارنامه اجرائی»(!) ندارد و بنابراین شورای نگهبان نباید او را واجد شرط «مدیر و مدبر» بشناسد! اما دیگر درخواست «رد صلاحیت رئیسی» از شورای نگهبان، آشکارترین پارادوکس و شاهکار دموکراسی ستیزی خواهد بود و بعید است غرب و غرب گرایان، در سطحی وسیع به چنین افتضاحی تن بدهند، هرچند احتمال طرح چنین تقاضایی از سوی عناصر دست چندم آنها بعید نخواهد بود!

چهارم: بن بست
در ساعات اخیر، با تقویت «بیم پایان دولت روحانی» شاهد فراگیری «سندروم وحشت از تغییر دولت ایران» در ناوگان رسانه‌ای غرب هستیم. تقویت این بیم، موجب گردیده است راه جدیدی البته کمرنگ آغاز گردد تا در صورت لزوم تلاش برای «تحریم انتخابات» مجدداً روی «میز» بیاید.
نگارنده به سبب مسئولیت کارشناسی خود در بررسی رسانه‌ها، شاهد است که حداقل از «انتخابات مجلس نهم» (۱۳۹۰) سناریوی «تحریم انتخابات» از روی میز ناوگان رسانه‌ای غرب و غربگرایان، حذف شده بود.
حذف این سناریو، حتی با رأی دادن بحث برانگیز «آقای خاتمی» در یک روستا در حوالی دماوند، دامنه خود را به صفوف اصلاح‌طلبان نیز کشاند. در انتخابات «ریاست جمهوری یازدهم» (۱۳۹۲) و نیز انتخابات «مجلس دهم» و «خبرگان پنجم» (۱۳۹۴) نیز هیچ اثری از سناریوی تحریم انتخابات مشاهده نشد تا جایی که سناریوی «تکرار می‌کنم» کاملاً سناریوی «تحریم» را در محاق برد.
این ناوگان، اما با بروز بیم پایان دولت روحانی، باز این سناریوی کهنه را روی «میز» آورده و بعید نیست که با احتمال پیروزی یکی از رقبای آقای «روحانی» بوق‌های رسانه‌ای بیگانه زمزمه «تحریم» را پر سر و صداتر کنند.

پنجم: فشار بر روحانی
با پیش فرض مطلوبیت تداوم دولت آقای روحانی برای «غرب» و نگرانی از «تغییر دولت»، بعید نیست آنها در انتظار «حذف روحانی» به طریقی غیر از صندوق رأی باشند. از این رو، چه بسا آرزو کنند «شورای نگهبان» آقای روحانی را «فاقد صلاحیت» اعلام کند تا در مقابل ناوگان رسانه‌ای غرب، انتخابات را فاقد معیارهای دموکراتیک بخواند. اما فراتر از این آرزو، بعید نیست «با اعمال فشار» مستقیم به روحانی از وی بخواهند خود به بهانه‌ای، صحنه انتخابات را ترک کند تا اسباب تبلیغات برای «تحریم انتخابات» مهیا گردد. طی همین روزهایی که آشفتگی به ناوگان رسانه‌ای غرب افتاده، شگفت‌انگیز اظهار نظر آقای «نجفی» عضو حزب کارگزاران است که گفته؛ «آقای روحانی هنوز برای داوطلبی اعلام آمادگی نکرده است.» آیا این اظهارنظر آقای نجفی را باید به منزله فشار بر آقای روحانی برای رها کردن صحنه انتخابات دانست؟!

مولف :
https://siasatrooz.ir/vdccpoqo.2bq4i8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

ناشناس
با سلام و خسته نباشید. مقاله خیلی خوبی بود. با تشکر از نویسنده محترم.