مباحثی که درباره صحبتهای آقای رحیمپور ازغدی مطرح شده بود دیدهاید؟ دیدگاه شما دراینباره که حوزه نیاز به تحول دارد چیست؟
اتفاقاً من هم دوست دارم چند نکته را درباره مطالب ایشان بیان کنم. آقای رحیمپور در قم و در مدرسه فیضیه قم که به قول آیتالله مکارمشیرازی کانون حوزه است مطالبی کلی را بیان کرد که اتفاقاً باید نوشت که به نحو موجبه کلیه صحت ندارد.
با کدام قسمت از این مطالب مشکل داشتید؟
ببینید باید بررسی کرد، مثلا مطلبی درباره اینکه گفتهاند ریشه سکولاریسم در حوزههای علمیه است آن هم به نحو مطلق و عام، امر درستی نیست و آیتالله مکارم نیز گفتند که از این حرفها ناراحت شدهام.
توضیح دادند که این سخنان از امام...
ببینید بیایید ریشهیابی کنیم، ریشه سکولاریسم یک اصطلاح غربی است با معنای جدایی دین از دنیا اگر این را بگوییم و یا این کلمه را به معنای جدایی دین از سیاست بگیریم، اینها از مبانی لیبرالیسم غربی است. در حقیقت در فلسفه غرب و برخی مکاتب غربی مطرح شده است. در ایران هم بعد از ورود غربزدگی به کشور در زمان رویکرد ایران به گرفتن فرهنگ غرب، سکولاریسم مطرح شده است. بنابراین اگر بخواهیم کار علمی بکنیم مسئله سکولاریسم در فلسفه اروپاست و تقیزادهها و دانشگاهیانی که در ایران بودند با اندیشههای لیبرالیستی و سکولاریستی آشنا شدند و این اندیشه را به ایران آوردند، لذا این را نسبت دادن به حوزههای علمیه خلاف بین است و اینها را آقای رحیمپور در قم مطرح کردند که موجب ناراحتی برخی مراجع شد و واکنش تندی را نشان دادند. مطلب دیگر اینکه شعارهایی که در آن جلسه مطرح شده و پلاکاردهایی که آنجا بوده تناسبی با موضوع سخنرانی نداشته و او باید اینها قبلا سوال میکردند که جلسه سیاسی است یا اقتصادی است، چراکه موضوع جلسه عدالت اقتصادی و هم دردی روحانیت با مردم در مسائل اقتصادی است اما میبینیم که آنجا تهدید به ترور صورت میگیرد در حالی که محور جلسه سخنران است و مردم آمدهاند که آن سخنان را بشنوند.
خب این طبیعی نیست؟! کم نبودند تهدیدات تک نفرهای که شاید همه مسئولان را یکبار هدف گرفتهاند، اما عجیب برجسته شدن یک حرکت خودسری بود که صورت گرفت؟! این انحراف افکار عمومی به قصد...
اما آنجا شعارهای تهدید آمیز و اشاره به مرگ آیتالله هاشمیرفسنجانی صورت میگیرد. به هر حال آقای رحیمپور باید مراقب این حواشی میبودند حواشیای که از متن پررنگتر شده است.
اما به نظرم سخنران نمیتواند تکتک پلاکاردها را چک کند که به کسی توهین نشده باشد، دیگر با کدام بخش از سخنان او مشکل داشتید؟
به نظرم در عین حال نسبت بی سوادی دادن به برخی فقها و علمای حوزه امر درستی نبوده است و اینکه او میگوید من ۱۰۰ مسئله مطرح میکنم که مجتهدین نمیتوانند جواب دهند این هم حرف درستی نیست به هر حال بسیاری در فضلای حوزهای هستند که ۱۰۰ سوال که هیچ هزار سوال را هم میتوانند جواب دهند. آقای رحیمپور بهتر بود این صحبتها را بویژه در قم مطرح نمیکردند. بیش از آنچه که آقای رحیمپور میگویند در حوزههای علمیه گروههای کارشناسی حضور دارند که به مباحث روز میپردازند. آقای رحیمپور به صورت کلی نباید این مباحث را به حوزه نسبت میدادند.
اما نکته اولی که در مباحث شما وجود داشت مسئله سکولاریسم است. به هر حال سکولاریسم خواسته غرب است و مسلماً مؤلفه مهم در مقابله با این وضعیت نیز عملکردهای روحانیت است. با توجه به آنچه در فضای جامعه مشاهده میشود چه در حوزه اجتماعی و فرهنگی و چه در عرصه اقتصاد کشور که نمودهایی از سکولاریسم و لیبرالیسم در آن دیده میشود روحانیت تا چه میزان توانسته اقدامات مؤثری در مقابله با تروریسم، سکولاریسم و لیبرالیسم در جامعه داشته باشد؟ منکر کاستی و قصو حوزه ...
ببینید کاستی وجود دارد، اینکه به طور مطلق و عام مطرح شود درست نیست به هر حال امام خمینی(ره) خود محصول حوزه است بسیاری از مراجع از کسانی هستند که در مسائل جزئی سیاسی و اجتماعی ورود میکنند در مباحث اقتصادی آیتالله شهید محمدباقر صدر در نجف کتاب اقتصادی را نوشتهاند که من آن را تدریس میکنم. در حوزهها هستند افرادی که در مباحث اقتصادی کار کردهاند که از آن جمله آقای مصباحیمقدم هستند. آقای موسویان از حوزه که در این عرصهها کار کردهاند. نباید گفت که اصلا پرداخته نمیشود چنانکه امام خمینی(ره) نمونه بارز افرادی است که به همه این مسائل توجه ویژه داشتهاند. بر این اساس باید بگوییم شاید تاکنون آنطور که باید و شاید در باب مباحث روز از جمله در مقابله با لیبرالیسم و سکولاریسم پردازش صورت نگرفته است یعنی کاستی قابل قبول است اما نفی مطلق از نظر من جفای به
حوزه است.
چنانکه شما گفتید حوزهها در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی کارکردهای بسیاری داشتهاند اما نکتهای که وجود دارد این است که در عرصه جامعه این مسئله نمود چندانی نداشته است. وضعیت سود بانکی، اختلاسها و رانت هایی که وجود دارد و نشأت گرفته از فرهنگ لیبرالیستی است این امر مسئله را در میان مردم ایجاد کرده که حوزه نتوانسته است آن کارکرد خود را مبنی بر ترویج اقتصاد و فرهنگ اسلامی در میان مسئولان و ساختار اجرایی کشور ایجاد کند با توجه به اینکه کم نیستند روحانیونی که در مقام مسئول در این شرایط لیبرالی فعالیت دارند، چقدر با این دیدگاه موافق هستید و راهکار پایان این وضعیت را در چه میدانید؟
بله من قبول دارم من در مصاحبههای مکرر انتقاد به متون درسی و بحثهای خارج فقه و اصول حوزه داشته و دارم اما به هر حال نباید به نحو مطلق بگوییم که مباحث علوم انسانی جدید در حوزهها نیست. به نظر من آقای رحیمپور کمی بیاحتیاطی کردند در بیان این مباحث و احتمالاً خودشان هم متوجه شدهاند که نباید با این شیوه این مباحث را مطرح میکردند که واکنشها را به دنبال داشته باشد.
پس کلیت را قبول دارید، با نحوه بیان مشکل دارید؟
به هر حال این خطایی است که صورت گرفته اما باید توجه داشت که در حوزهها کاستیهایی وجود دارد و باید انتقادها نیز مطرح شود اما چنانکه آیتالله مکارمشیرازی فرمودند میشد انتقادها را با بیانی دیگر مطرح کرد. به هر حال نقد و گفتوگوی عالمانه در حوزه همچنان هست و بنده هم قبول دارم که کاستیهایی هست و درصدد رفع این کاستیها باید بود و باید درسهای جدید و نوین در علوم انسانی در حوزهها بیشتر شود.
یکی از مباحثی که حضرت امام(ره) تاکید داشتند حضور روحانیت در کنار مردم بوده است چنانکه در اوایل انقلاب به خوبی این پیوند را شاهد بودیم، در آن دوران روحانیت نقش مهمی در حضور مردم در عرصه انقلاب و دفاعمقدس داشت ولی اکنون در مواقعی شاهد کمرنگتر بودن این همراهیها هستیم دلیل این وضعیت را چه میدانید آیا ساختار اجتماعی کشور تغییر کرده و یا این رفتار نشأت گرفته از کمکاری روحانیت در نزدیکی با اقشار جامعه است؟
ببینید اینکه گفته میشود مردم از روحانیت فاصله گرفته به طور نسبی درست است، به هر حال پست و مقام و عناوین و مناسب و قدرتها در روحانیت نیز اثر منفی گذاشته است. بالاخره ماشینهای آنچنانی سوار شدن و حقوقهای آنچنانی و سمتهای بالا گرفتن میتواند هر کسی را تحت تأثیر قرار دهد و از پا در آورد. به هر حال روحانیون فرشته و معصوم که نیستند و اینها هم تحت تأثیر قرار میگیرند، این حقیقت وجود دارد و ما نباید این حقیقتها را زیر پا بگذاریم به هر حال این ریاستطلبیها و قدرتطلبیها بیعدالتیها حتی در خود روحانیون نسبت به روحانیون وجود دارد.
جالب است میگویید روحانیت با خودش هم یکدست نیست؟
به هر حال شورای نگهبان در انتخابات مجلس و یا خبرگان آن عدالت و انصاف را رعایت نکرده و اینها دست به دست هم داده که یک نوع بیاعتمادی به روحانیت در ذهن مردم ایجاد شده است، این را انکار نمیکنم ولی به هر حال همه رانتخواریها را به حساب حوزهها گذاشتن درست نیست به هر حال غیرروحانیون بسیاری از مسئولین بودهاند