۳- اصولي: تقليد ابتدايي از ميت را حرام میداند و میگويد اجتهاد او با مرگش زايل شده ولي اخباري تقليد ابتدايي از ميت را جايز دانسته و میگويد حق با موت و حيات تغيير نميکند.
۴- اصولي: اجتهاد را واجب عيني يا کفايي میداند ولي اخباري آن را حرام میداند.
۵- اخباري مدعي است که اخبار کتب چهارگانه يعني کتابهاي، اصول کافي، تهذيب، استبصار و من لايحضره الفقيه قطعي الصدور است يعني همه آنها بدون استثناء از معصوم صادر شده است. بنابراين احتياج به علم رجال نداريم ولي اصولي احتياج به علم رجال را جايز میداند و میگويد همه اخبار اين کتب قطعي الصدور نيست.
۶- اصولي: میگويد براي رسيدن به واقع در جايي که دسترسي به علم نيست بايد از ظن مجتهد پيروي کرد و ظن مجتهد چون متکي به ادلهً علمي و آيات و اخبار است به منزله علم است ولي اخباري میگويد ظن حجت نيست و بايد در تمام موارد علم قطعي پيدا کرد.
۷- اصل اِباحه در نزد اصولي حجت است ولي اخباري حجت نميداند.
۸- اخباري خبر واحد را به علت اين که مفيد قطع و يقين نيست حجت نمیداند.
۹- اخباري میگويد که شخص مکلف به مجرد استماع آيهای يا حديثي به ادعاي اين که منظور را فهميدهام، میتواند به آن عمل کند.
از وحید بهبهانی نقل شده است که: جمود اخباریها به حدی است که اگر فرضاً مریضی رفته باشد پیش یکی از ائمه و آن امام به او فرموده باشد آب سرد بخور، اخباریها به همه مریضهای دنیا خواهند گفت هر وقت مریض شدید و هر مرضی پیدا کردید علاجش آب سرد است، فکر نمیکنند که این دستور مخصوص حال آن مریض بوده نه همه مریضها.
همچنین معروف است که بعضی اخباریها دستور میدادند که به کفن میت شهادتین بنویسند و به این صورت بنویسند اسماعیل یشهد انلاالهالاالله یعنی اسماعیل شهادت میدهد به وحدانیت خدا حال چرا شهادت را به نام اسماعیل بنویسند، زیرا در حدیث وارد شده که حضرت صادق(ع) در کفن فرزندشان اسماعیل این عبارت را نوشته بودند. اخباریین فکر نمی کردند که در کفن اسماعیل که این طور مینوشتند چون اسم میت اسماعیل بود. حالا چرا اسم خود مرده را ننویسیم و اسم اسماعیل را بنویسیم؟!
اخباریین میگفتند اینها دیگر اجتهاد و اعمال نظر و اتکاء به عقل است. ما اهل تعبد و تسلیم و قالالباقر(ع) و قالالصادق(ع) میباشیم، از پیش خود دخالت نمیکنیم.
رواج اخباریگری در سدههای ۱۱ تا ۱۳ ق بیشتر در شهرهای مذهبی ایران، عراق و نیز در بحرین و هندوستان بوده است. از جمله شهرهایی که در ایران پایگاه مهمی برای پیروان این مکتب به شمار میرفت، قزوین بود، زیرا در عصر رواج اخباریگری بیشتر بخش غربی این شهر، جایگاه اخباریان بود که از شاگردان و مریدان ملاخلیل قزوینی به شمار میآمدند. اما پس از مبارزات اصولیان با اخباریان و ضعف روزافزون اخباریگری، دامنۀ نفوذ این مکتب نیز بسیار محدود گردید. شيخ يوسف بحراني (متوفاي ۱۱۸۶ هـ) از بزرگان مكتب اخباريگري از كساني است كه با تعديل آرا خود به افول جريان اخباريگري كمك كرد.
زوال اخباريگري با درخشيدن انديشمند بزرگي به نام محمد باقر بهبهاني (متوفاي ۱۲۰۵ هـ) معروف به وحيد بهبهاني و شاگردان او آغاز ميشود. وحيد با استعداد وافر خود از طرفي به ردّ شبهات و تشكيكهاي مكتب اخباريگري پرداخت و از طرف ديگر به گونهاي منطقي و مستدل پايههاي مكتب اجتهاد را استوار ساخت. كتاب معروف او در رد مكتب حديث، الفوائدالحائرية نام دارد. که درنقد الفوائد المدنية تأليف سردمدار نهضت اخباريگري، محمد امين استرآبادي تالیف شده است. نبوغ او در رد افكار افراطي اخباريان چنان بود كه كمكم طلايهداران دفاع ازاخباريگري را نيز به ترديد واداشت و آنان را به تعديل مواضع فكري خود متمايل ساخت. بدين ترتيب اخباريگري به تدريج از ميان حوزههاي فقهي رخت بر بست و اجتهاد واستنباط فقهي دوباره روند حاكم و مسلط در آن مراكز علمي گرديد.
اين سيطره علمي تاكنون نيز ادامه دارد. امروزه تنها جایی که آثار اخباریگری به شکل آشکار در آنجا دیده میشود، برخی از مناطق خوزستان (به ویژه خرمشهر و آبادان) است. دربارۀ ارتباط مسلک شیخیان با اخباریان نظرات گوناگونی وجود دارد. گر چه بزرگان شیخیه خود منکر هرگونه ارتباط با اخباریان هستند، اما مخالفان ایشان قائل به نوعی ارتباط ریشهای میان شیخیه و اخباریهاند و معتقدند که پیدایی مسلک شیخیه متأثر از اندیشۀ اخباریگری بوده است همچنین برخی معتقدند که شیخیان نه کاملاً پیرو اصولیان بودهاند و نه کاملاً پیرو اخباریان، بلکه مسلک آنان راهی میان اصولی و اخباری بوده است درباره فرقه شیخیه میگویند: پیروان این جماعت که معتقد به تأویل هستند، در حقیقت از بسیاری از غُلات تندتر رفتهاند... به ایشان پشتِ سَریّه نیز میگویند و این کلمه از لغات فارسی است که آنرا به شیخ أحمد بنزین الدّین احسائی منسوب داشتهاند. و علّت آن این ست که ایشان نماز جماعت را در پائین پای حرم حسینی میخوانند. به خلاف دیگر شیعیان که در بالای سر نماز میخوانند و به بالاسری مشهورند. شیخیه همانند مسیحیان که دربارة عیسی غُلوّ کرده و به تثلیث قائل شدهاند، نیابت خاصّه حضرت حجّة عجّل اللهُ تعالی فرجَه را برای خود قائل هستند. میرزا علی محمّد باب و رقیب او محمّد کریم خان کرمانی که هنوز ریاست شیخیّه در اعقاب اوست، هر دو از این فرقه یعنی شیخیّه بودند. بنابراین، اصل و ریشة طریقة بابیّه رانیز باید در بین معتقدات و طریقة شیخیّه جستوجو نمود.
نویسنده: حمید رشادیان - تورج گیوری