?>?>
شاید بهتر باشد از مسایل روز شروع کنیم و نارضایتی که برخی از مردم از برخی مسئولان دارند، آنچه در هفتههای اخیر از نارضایتی و اعتراضات مردمی میبینیم، چگونه تحلیل میکنید به نظر شما این رخدادها برگرفته از نارضایتی مردم از عملکرد دولت و برآورده نشدن وعدههاست و یا اینکه ریشه در عوامل خارجی دارد؟
اگر بخواهیم از مشکلات کشور بررسی علمی داشته باشیم باید زمینههای گوناگون آن را بررسی کنیم مثلا یک عنوانی به نام نارضایتی داریم که دلایل این نارضایتی بسیار متعدد است اینکه بگوییم در کشور نارضایتی نیست، غلط است اما اینکه بگوییم نارضایتی به خاطر کمبود است این هم غلط است، اگر بگوییم نارضایتی صرفاً از تبعیض است این هم غلط است اما وقتی اینها را کنار هم قرار میدهیم خیلی از مسائل حل میشود.
بیشتر توضیح دهید؟
ببینید شواهد و قرائن نشان میدهد ما الان همه شرایط یک کشور مطلوب را داریم. چرا؟ برای بررسی وضعیت یک کشور باید دید که تولید ناخالص ملی آن چقدر است، رشد علمی آن چه میزان است، منابع ملی و خدادادی آن چقدر است، سرمایههای مالی و انسانی یک کشور چه میزان است. وقتی با این شاخصهها نگاه میکنیم میبینیم که کشور ما جزء ۱۷ کشور برخوردار دنیا است یعنی از ۲۰۰ کشور عضو سازمان ملل جزء ۱۷ کشور بودن حرف بسیار بزرگی است. رشد علمی کشور ۱۳ برابر استاندارد جهانی است، تولید و ذخایر نفت ایران در رتبههای بالای اوپک و جهان است، از نظر منابع نیز ایران در جمع کشورهای اول جهان است. اینها را کنار هم قرار دهیم میبینیم که مؤلفههای اقتصاد خوب را داریم پس باید دید این چه بخشی از اقتصاد است که مردم را رنج میدهد؟ بررسیها نشان میدهد مشکلات اقتصادی کشور ما بر خلاف بسیاری از کشورها از روی کمبود نیست این مسئله مهمی است به نظر من آنچه بیش از هر چیز به چشم میآید و من در روزنامه خودم هم تیتر زدهام ناکارآمدی در مدیریت است. به نظر من مشکل امروز ما مهمترین مسئلهاش مدیریت در اقتصاد است.
خب چطور میشود که همه قبل از نشستن بر صندلی ریاست جمهوری این سوءمدیریت را قبول دارند اما وقتی پست میگیرند طور دیگری رفتار میکنند؟
ببینید البته این را هم بگویم که این مدیریت جنبههای مختلف دارد. بخشی از آن قانون است، بخشی مدیریت افراد است، یک بخش آن نگاه به مسائل است. این نگاه اقتصادی اگر صرفاً غربی باشد میبینید که کلاً ضرر خواهیم کرد. مثل امروز. همین صنعت عقبمانده نگاه داشته شده خودرو را باید پرسید که آیا فقط یک کشور میتواند به ایران کمک کند؟ آن هم فقط کشور فرانسهای که تا شب امضای برجام نیز خیانت میکرد و یا در دوران جنگ سلاحها و جنگندههای متعدد در اختیار صدام قرار میداد؟ چه میشود که فردای برجام دوباره قراردادهای خودروسازهای فرانسه مانند رنو و سیتروئن بسته میشود؟ معلوم است که در این بخش مدیریت اقتصاد کشور مشکل وجود دارد. نمیخواهم بگویم که فساد است، اما واقعیت این است که دستهای بسیاری پشت پرده است. مردم کلاننگر هستند و همیشه فکر میکنند که این وزیر است که مشکل دارد در حالی که این بدنه ساختار مدیریت اقتصادی کشور است که وابستگی به تفکرات غرب دارد. این باعث میشود که شما همیشه وابسته به آنها باشید. مگر به آقای وزیر نفت اعلام نکردند که شرکت توتال یکبار خیانت کرده است، بعد دوباره میآیند با آن قرارداد میبندند. پس معلوم میشود که در قرارداد با توتال ملاحظاتی دارد. یا مثلاً گفته شده بود که ما ۶۳ میلیون لیتر مصرف بنزین داریم. با کارت سوخت که یک مدیریت صحیح بود این میزان سهمیهبندی شده بود و به واسطه آن نیز از میزان قاچاق سوخت کاسته میشد. اکنون مصرف بنزین به ۸۳ میلیون لیتر رسیده در کمتر از ۶ سال و اگر همه تولیدات خود را نیز مصرف کنیم احتمالا در آینده با مشکل مواجه خواهیم بود. جالب است دوباره وزارت نفت اعلام کرده که کارتهای سوخت را احیا میکند! این نوع رفتارها به دلیل مدیریت نادرست است. این مدیریت نادرست میتواند از روی نادانی باشد یا بلد نبودن است ولی به نظر من هر دوی این عوامل است. از نظر من مشکل اصلی تفکر حاکم بر اقتصاد کشور است که یک تفکر وابسته و غلط است.
شما میگویید بخشی از سوءمدیریتها بر اثر نادانی است اما چطور این موضوع را بپذیریم وقتی این ندانستن در حالی رخ میدهد که با نگاه به سابقه افراد میبینیم آنها سابقه طولاتی مدیریتی و وزارتی دارند؟
من میگویم این ندانستن حداقل رفتار است. ببینید وزیری که میگوید من دو هزار میلیارد تومان سرمایه دارم این مبلغ در طول ۴ دهه که سالهایی از آن نیز دوران دفاعمقدس بوده و این فرد در شغل دولتی بوده از کجا آمده است؟ زمانی که خبرنگار بودم آقای ایکس وزیر بود تازه وزیر هم نبود و بعد از آن وزیر شده است و شغل دولتی داشته این مبالغ را از کجا آورده است؟ که مثلا هزار میلیارد تومان فروشگاه رفاه را خریداری میکند. در عرصه مدیریت این اصل وجود دارد که چاقو هرگز دسته خود را نمیبرد. امروز چنین وزیرانی نمیآیند قوانینی وضع کنند که رانتشان از بین برود. فساد در درون سیستم است. نه اینکه کار بلد نیستند کاملا هم بلد هستند اما برای منافع خودشان.
وقتی گفته میشود ۴ هزار خودرو از گمرک وارد و وزارت صنعت میگوید سایت هک شده و از این دست حرفها! که هرگز قابل پذیرش نیست مگر قوطی کبریت است که به راحتی از گمرک وارد شود میدانید این میزان خودرو چقدر تریلر نیاز دارد؟ این امر نشان میدهد درون سیستم، بیماری وجود دارد. این امر آسیبهای بسیاری ایجاد میکند و مردم نسبت به این آسیبها حساس میشوند. مردم میگویند اگر نیست برای همه نباید باشد اگر هست برای همه باشد. مهمترین عاملی که در جامعه نارضایتی ایجاد میکند تبعیض است. چنانکه حضرت علی(ع) میفرمایند تبعیض بزرگترین عامل ضربه زننده به حکومتها است.
تحریم کجای این شرایط بد اقتصادی قرار دارد؟
تحریم هم بخشی از این روند است. من فکر میکنم مشکلات اقتصادی جامعه صرفا از روی کمبود و یا تحریم نیست ما دوره جنگ نفت کمتر از ۸ دلار میفروختیم اما مشکلات امروز را نداشتیم. کوپن داشتیم ولی این همه مشکل نداشتیم این همه خائن به بیتالمال نداشتیم و یا بسیار کم بود. ما به مدیریت منطقی نیاز داریم اگر کمبودی هست باید به مردم بگویند اما امروز بیشترین واردات کالاهای لوکس در آمار جهانی را داریم. این بر میگردد به سبک زندگی که برگرفته از رفتارهای همین دولت است که به آن دامن زده شده است. در نهایت میشود گفت ۵۰ تا ۶۰ درصد مشکلات کشور برگرفته از مدیریت ضعیف دولت است.
بحث مسائلی مانند از کجا آوردهاید و مباحثی برای شفافسازی جای خود، اما سوال ما اینجاست که فردی مانند آقای نوباوه یا آقای توکلی که برای اصلاح امور صادقانه تلاش میکنند و حتی اگر لازم باشد بر سر جناح خود فریاد میزنند چگونه میشود که بیرون از سیستم میمانند؟ چرا مردم اقناع نشدهاند که به آنها رأی دهند و راهی مجلس شوند؟
ببینید، مردم خیلی خوب میدانند. من دو دوره نماینده مجلس بودم و در هر دو دوره نیز در مجموع ششم یا هفتم بودهام. حداقل هزینه را نیز کردهام که به ۴ الی ۵ میلیون نرسیده است. مردم خوب میفهمند اگر به آنها اجاره فکر کردن داده شود و با پروپاگاندای تبلیغاتی آنها را به حاشیهها منحرف نسازند. ما اکنون با یک حماقت مدرن مواجه هستیم. اینکه برگههایی را دست مردم دهند و مانع از فکر کردن آنها شوند. چیزی که در ۱۰۰ سال ۲۰۰ سال اخیر در اروپا هم صورت نگرفته است. چرا باید چنین باشد که افراد بگویند من کسی را نمیشناسم که رأی دهم پس