نفوذ و تاثیر گذاری جمهوری اسلامی در منطقه وعرصه بین الملل در حالی رو به فزونی است که دشمنان ایران از طرق مختلف برای مهار این عزت و اقتدارهمچنان به دنبال سناریوسازی و راه اندازی اجماعی ضد ایرانی هستند.
به گزارش میزان، بحران غرب آسیا که دستساز آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او است، هدف نهایی خود را ایران قرار داده بود.
شاید برنامه ریزی آمریکا و هم پیالگیهای منطقهای او دقیق و حساب شده بود، اما از نوع برخورد و راهبرد جمهوری اسلامی ایران اطلاع دقیقی نداشت و بر اساس گمان برای مقابله با ایران پیش میرفت.
آمریکاییها هیچگاه تصور نمیکردند که ایران در بحران غرب آسیا به ویژه سوریه و عراق ورود مستقیم کند.
این تصور برای آنها برگ برنده تلقی میشد، چون میدانستند اگر ایران به حمایت از دولت و ملت سوریه و عراق نیاید، کار این دو کشور به راحتی پایان مییابد.
اما ایران نه تنها خود از همان آغاز بحران در سوریه و سپس عراق وارد میدان شد، بلکه کشوری مانند روسیه را هم با منطق خود مجاب کرد که در دفاع از دولت و ملت سوریه وارد عمل شود.
البته برای اینکه ایران بتواند روسیه را وارد بحران معادلات کند، کار سادهای نبود، مدتها طول کشید تا روسیه راضی شد تا برای نقش آفرینی در بحران غرب آسیا وظیفه تاریخی خود را ادا کند.
گفتوگوهای زیاد و طولانی با پوتین رئیس جمهور روسیه و دیگر مقامات این کشور سرانجام به نتیجه رسید.
آمریکاییها و همپیمانان او که تصور نمیکردند مسکو خود را درگیر ماجرای سوریه کند، در عین ناباوری ناگهان خبر حملات موشکی و هوایی ارتش روسیه را شنیدند.
فراموش نکنیم روسیه در ماجرای لیبی از آمریکا رکب خورد و تن به موافقت با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل داد تا به این کشور حمله نظامی شود. هر چند خود مشارکت نکرد.
نقش جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز بحران در سوریه که از جنس خیزشهای اسلامی نبود، معادلات کشورهای عربی – غربی را به هم زد. سودای سرنگونی دولت قانونی سوریه آن هم ظرف چند ماه بر باد رفت و اکنون به جایی رسیده است که آمریکا نه اینکه نخواهد، بلکه نمیتواند به این خواسته دست یابد.
اما در این میان نقش انگلیس در بحران غرب آسیا کمرنگ نیست، بلکه موذیانه و مرموزانه وظایف و دسیسههای خود را پیاده میکند.
همسویی لندن با واشنگتن در بحران غرب آسیا نشان دهنده نبود اختلاف میان این دو کشور است. میان این دو کشور بسیار اندک اختلاف دیده شده یا حتی دیده نشده است، تقسیم کار میان انگلیس و آمریکا دقیق و حساب شده است.
اکنون این انگلیس است که باید حضور خود را در خلیج فارس افزایش دهد. به همین خاطر سفر نخست وزیر و وزیر خارجه این کشور آن هم هر کدام جداگانه به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس ثابت میکند که لندن در پی نفوذ بیشتر در منطقه است. نوع سخنان «ترزا می» نخست وزیر انگلیس در جریان سفر به منطقه که حمایت از سیاستهای خصمانه کشورهای مرتجع منطقه علیه ایران بود، با اعلام فروش سلاح به این کشورها برای مقابله با ایران، همچنین احداث پایگاه نظامی از سوی انگلیس در کشورهای حاشیه خلیج فارس، از برنامهریزی برای حضور طولانی مدت در منطقه حکایت دارد.
برنامهریزی انگلیس برای حضور بیشتر درخلیج فارس با استقبال سران مرتجع عربی منطقه روبرو شده است. علیرغم اینکه کشورهای عربی اقدام به خرید سلاح آن هم در حجم بسیار بالا میکنند، اما هیچگاه نتوانستهاند از خود دفاع کنند، آنها تنها خریدار سلاح هستند تا کلکسیونی از سلاحهای مدرن را به نمایش بگذارند، اثبات این ادعا، جنگ آلسعود علیه یمن است، رژیم سعودی نزدیک به دو سال است که مردم مظلوم یمن را زیر آماج حملات خود دارد، اما حتی به یک درصد از هدف خود نرسیده است. ضعف و ترس در نیروهای مسلح کشورهای عربی همواره وجود داشته است، چرا که حکام عرب منطقه با پولهای نفتی کشور خود تنها در اندیشه خوشگذرانی و عیاشی هستند.
اکنون هم که آمریکا خود را شکست خورده در تحولات منطقه میبیند، نقش بیشتری را به انگلیس داده تا بتواند، در زمان نقاحت، منطقه را به طور کامل از دست ندهد.
حضور بیشتر انگلیس در خلیج فارس دنباله همان سیاست مهار جمهوری اسلامی ایران است.
چنین فضایی همواره از سوی سران مرتجع عربی منطقه وجود داشته و برای کشورهای بیگانه مانند آمریکا و انگلیس مهیا بوده است.
انگلیس در صدد گسترش مناسبات نظامی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. از این پس سیل سلاحها و تجهیزات نظامی انگلیسی سرازیر منطقه میشود و یک بازی تسلیحاتی دیگر در خلیج فارس شکل میگیرد.
ضمن اینکه سیاست ایران هراسی از سوی آمریکا و انگلیس دامن زده میشود.
چنین اقدامات و واکنشهایی ایجاب میکند تا جمهوری اسلامی ایران هم دست روی دست نگذارد و همچنان به ارتقای سلاحها و تجهیزات نظامی خود بپردازد.
جمهوری اسلامی ایران همواره با تهدیداتی از سوی آمریکا، رژیم اسرائیل و کشورهای وابسته و سرسپرده منطقه روبرو بوده است.
شرایط منطقه اکنون به گونهای نیست که نسبت به آن بیتفاوت بود و به آن توجهی نکرد.
جمهوری اسلامی ایران در تعیین شرایط حال و آینده غرب آسیا نقش اول را دارد. برای اینکه تصمیمگیری و تصمیمسازی از ایران گرفته شود، دشمنان ایران نقشههای تازهای را پیاده میکنند.
دشمن از ظرفیتهای نظامی خود برای فشار بر ایران بهره میبرد، ابزارهای دیگری هم در دست دارد، مذاکره، توافق و تحریم از همان ابزارها است، اما در چنین دنیایی، برای اینکه بتوان خطرات را دور کرد، وجود یک نیروی قدرتمند نظامی نیاز اساسی برای کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران است. اگر نیروهای مسلح مکتبی و مردمی جمهوری اسلامی ایران نبودند، کار برای دشمنان آسانتر میشد.