پريسا پناه‌خواهي: دوستي دارم كه اهل يكي از شهرستانهاي شمالي كشور است و حدود پنج سال است كه به تهران مهاجرت كرده. روزي از او علت مهاجرتش را پرسيدم. در پاسخ فقدان شغل و مهيا نبودن حداقل هاي زندگي در آن شهرستان را مطرح كرد و اينكه چنانچه حتي نيمي از شرايط فعلي كه در تهران دارد در زادگاه خود فراهم باشد، حتي يك روز را هم در تهران نمي ماند. در اوايل سال جاري دولت طرحي را مبني بر تمركززدايي از پايتخت آغاز كرد. براساس اين طرح وزارتخانه‌ها از تهران به شهرستان‌ها منتقل مي شوند تا از ميزان جمعيت پايتخت كاسته شود. در اين بين اخباري براي انتقال وزارتخانه‌ها به شهرهاي مختلف مطرح شد از جمله اينكه وزارت راه و ترابري، وزارت نيرو، وزارت صنايع و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به اصفهان منتقل مي‌شوند. حميد بهبهاني وزير راه و ترابري نيز در نشست صبحانه خود با اعضاي بخش خصوصي كه روز يازدهم مرداد گذشته انجام شد، اعلام كرد: « زيرمجموعه هاي وزارت راه ترابري ظرف مدت 30 روز از شهر تهران به ديگر شهرها منتقل مي شود.» گويا با اصرار عليرضا ذاکر اصفهاني استاندار اصفهان، انتقال اين وزارتخانه به اصفهان قطعي شده و به گفته رئیس کارگروه ویژه انتقال زیرمجموعه های وزارت راه و ترابری از تهران به دیگر شهرها تا هفته آينده اين اتفاق رخ خواهد داد. عبدالعلي صاحب محمدي با اعلام اين موضوع اظهار داشته است:« در صورتی که ساختمان های پیشنهادی وزارت راه و ترابری آماده شود از هفته آینده معاونت آموزش و پژوهش وزارت راه و ترابری و آموزشکده های این وزارتخانه به اصفهان منتقل می شوند.» كل طرح كه تمركز زدايي از پايتخت را دنبال مي‌كند في نفسه طرح خوبي است و به نوعي همان طرح آمايش سرزميني را دنبال مي‌كند كه از سال‌ها پيش مد نظر دولت‌ها بوده ولي به دلايل مختلف تاكنون اجرايي نشده است اما تفاوت‌هاي عمده‌اي در اجراي اين طرح و طرح آمايش سرزميني وجود دارد. آمايش سرزمين به معناي بهره‌برداري بهينه از امكانات در راستاي بهبود وضعيت مادي و معنوي و در قلمرو جغرافيايي خاص است. به زبان ساده‌تر اينكه هر منطقه با توجه به ويژگي‌هاي ذاتي و بومي خود تقويت شود تا هم از مهاجرت بي رويه به مراكز استان و پايتخت جلوگيري و هم منطقه دستخوش شكوفايي و توسعه گردد. اين اتفاق با برنامه‌ريزي و تقويت امكانات بالقوه هر استان و هر منطقه ايجاد خواهد شد و اتفاقا تقويت مراكز استانها و شهرستانها در مقابل پايتخت به خروج طبيعي جمعيت از تهران به ساير شهرها بدون هيچ نوع تبعاتي مي‌انجامد نه با اجبار و فشار بر مردم و وادار كردن آنان به مهاجرتي ناخواسته به مكاني نطلبيده! به گفته معاون وزير راه و رئیس کارگروه ویژه انتقال زیرمجموعه های وزارت راه و ترابری از تهران، این فرایندی است که کارکنان، سازمان‌ها و شرکت‌ها، استان‌ها در سه گوشه آن هستند و هماهنگی بین آنها نیاز به صرف وقت دارد. هماهنگي بين اين سه ضلع به طور قطع حائز اهميت است اما اين هماهنگي بايد صورت بگيرد و سپس اين انتقال كامل شود در حاليكه ظاهرا در حال حاضر امر مهم، خروج از تهران است و پس از آن و در آينده هماهنگي نيز صورت خواهد گرفت. به نظر مي‌رسد اجراي اين طرح با چنين روش‌هايي متضاد با تمام اهداف مهم دولت نهم و دهم از جمله رفاه عمومي، كاستن از هزينه‌هاي دولتي، حذف مديران پروازي، كوچك كردن حجم دولت و... است. ظاهرا شرکت راه آهن جمهوري اسلامي ايران، شرکت مادر تخصصي ساخت و توسعه زيربناهاي حمل و نقل کشور، شرکت فرودگاه‌هاي کشور و آزمايشگاه فني و مکانيک از جمله شرکت هايي زيرمجموعه وزارت راه و ترابري هستند که بايد تهران را ترک کنند. هرچند براي اين اجبار هنوز هيچ راهكار عملي و دقيقي ديده نشده و سوال‌هاي زيادي براي چگونگي اجراي طرح وجود دارد. هزينه‌هاي سرسام آور و بي سرانجام وزارت راه و ترابري مجموعه عظيمي است كه چندين سازمان و شركت را دل خود جاي داده است. سازمان بنادر و دريانوردي، سازمان هواپيمايي كشوري، سازمان راهداري و حمل و نقل جاده‌اي، سازمان هواشناسي، شركت ساخت و توسعه زيربناهاي حمل و نقل كشور، شركت راه‌آهن جمهوري اسلامي ايران، شركت فرودگاه‌ها، پژوهشكده حمل و نقل و آزمايشگاه فني مكانيك خاك زير مجنوعه‌هاي اين وزارتخانه هستند كه هر كدام در بهترين نقاط شهر تهران ساختمان‌هاي مجهز و گران قيمتي را در اختيار دارند كه به طور قطع با اجراي كامل اين طرح، تمام اين ساختمان ها بلااستفاده خواهند ماند. حال تكليف ساختمان‌هايي از جمله دادمان، راه‌آهن، سازمان بنادرو... چه خواهد شد؟ آيا بناست اين ساختمان‌ها فروخته شوند؟ در اين صورت اگر بنا بر تمركز زدايي از پايتخت است و ساير وزارتخانه‌ها نيز مي‌بايست به مرور از تهران خارج شوند، چنين ساختمان هايي كه كاربردي غير اداري ندارند، آيا خريداري خواهند داشت؟ از سوي ديگر آيا دراصفهان براي تمامي اين مجموعه‌ها جايگاه مناسبي وجود دارد؟ علاوه بر اين، جابه‌جايي و انتقال اين مجموعه‌ها به طور قطع هزينه‌هاي سرسام‌آوري دارد كه مشكلات وزارتخانه‌ايي را كه به تعبير وزيرش تا سر زير بار بدهي است، صد چندان خواهد كرد. كاركنان بلاتكليف انتقال يك وزارتخانه تنها بخش سخت افزاري نيست و به طور قطع نيروي انساني اين وزارتخانه نيز مي‌بايست به شهر اصفهان منتقل شده و درآنجا مستقر شوند. به گفته صاحب محمدي تنها 1700 نفر از كاركنان وزارت راه درخواست انتقال داده‌اند. آيا براي انتقال هزاران نفر از كاركناني كه تمايل قلبي به اين انتقال ندارند، روش‌هاي تشويقي و تسهيلاتي وجود دارد كه انگيزه آنها را براي اين مهاجرت اجباري تقويت كند؟ آيا امكانات در حدي هست كه خانواده‌هاي اين كاركنان علاقه‌مند به همراهي اين شخص را داشته باشند؟ وعده‌هايي از ارائه تسهيلات جهت خريد مسكن و يا خودرو به كارمندان داده مي شود. هرچند مبالغي كه اعلام مي شود چندان چشم گير و منطقي نيست اما در همين ميزان اندك نيز آيا نتيجه چيزي به جز افزايش حجم نقدينگي در جامعه خواهد بود؟ در اين صورت امري كه هميشه مورد انتقاد مسئولين بوده است،‌رخ خواهد داد. مي‌بايست اين مطلب را مد نظر داشت كه هر كدام از اين كاركناني كه با تابلوي وزارت راه و ترابري بايد از تهران خارج شوند، عضو خانواده‌اي هستند كه به تبع خروج آنها مي‌بايست از تهران خارج شوند. اگر يك خانواده چهار نفره را در نظر بگيريم كه مرد و زن خانواده هر دو براي تامين هزينه‌هاي زندگي شاغل و فرزندان نيز محصل و يا دانشجوي يكي از دانشگاه‌هاي تهران هستند، با انتقال مرد يا زني كه كارمند وزارت راه و ترابري است، تكليف كل خانواده چه خواهد بود؟ اگر همسر در جايي به جز وزارت راه مشغول باشد كه امكان انتقال به اضفهان را ندارد، چه بايد بكند؟ اگر امكان انتقال فرزند دانشجو به اصفهان وجود نداشته باشد، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ آيا دولت مي تواند پاسخگوي هزينه‌هاي سربار خانواده‌ها باشد؟ در خوش بينانه‌ترين حالت اين است كه همسر و فرزندان تمام زندگي خود را وقف كسي بكنند كه مي‌بايست به اصفهان مهاجرت كند. ميهمانان ناخوانده براي نصف جهان عليرضا ذاكر اصفهاني استاندار اصفهان كه پيشنهاد دهنده انتقال وزارت راه به اصفهان بوده مدعي است؛ در صورت انتقال این وزارتخانه به استان اصفهان، توسعه زیرساخت‌ها و تحول در صنعت حمل و نقل و تحول را شاهد خواهیم بود. اما نگفته است كه در اين جابه‌جايي محل استقرار چه نكته مثبتي وجود دارد كه چنين تحول عظيمي را منجر شود؟ نكته اينجاست كه آيا مردم ميهمان دوست اصفهان با آداب و رسوم خاص خود مي‌توانند به يكباره پذيراي چندين هزار مهاجري باشند كه بايد اصفهان را شهر خود بدانند؟ آيا اقتصاد اين شهر مي‌تواند پاسخگوي اين تعداد مهاجر باشد؟ آيا تبعات اين امر از نظر آسيب‌هاي مردم شناسي و جامعه شناسي مورد بررسي دقيق قرار گرفته است؟ آيا تنها هدف، مهاجرت از تهران و از آن سو پذيرفتن وزارتخانه پر طمطراق راه وترابري در اصفهان است؟ مديران همچنان در حال پرواز به طور قطع در اين مجال فرصت بررسي عملكرد اين سازمان‌ها و شركت‌ها نيست تا ببينيم پس از اين نقل و انتقال چه ميزان به پويايي آنها افزوده خواهد شد؟ اما قدر مسلم با وجود محل هيات دولت و مجلس شوراي اسلامي و ساير نهادهاي ذيصلاح در تهران كه وزير و معاونينش بايد در تعامل با آنها باشند فكري هم بايد براي محل اسكان و استقرار وزير و معاونان وي داشت. اگر بناست رئوس اين نهادها همچنان در تهران مستقر باشند كه در كل، طرح انتقال زير سوال مي رود و اگر بناست در اصفهان مستقر شوند مي بايست حداقل 4 تا 5 روز هفته براي حضور در جلسات هيات دولت و مجلس و ... به تهران بيايند كه در اين صورت ماجراي قديمي مديران پروازي از نو تكرار خواهد شد. به هر حال وزير راه و ترابري و ساير مسئولين كه داوطلبانه و بااشتياق از خروج يك ماهه از تهران وعده داده‌اند، به طور قطع تك تك اين سوالات و بسياري سوالات ديگر را كه در اين نيم نگاه مجال طرح نداشتيم مي‌دانند و مورد بررسي قرارداده‌اند كه البته بايد براي تنوير افكار عمومي در مورد آنها پاسخ دهند. اميدواريم اجراي اين طرح نه از سر عجله و براي رفع تكليف بلكه با درايت انجام پذيرد تا چند صباح ديگر هزينه‌هاي چندين برابري براي باز گشت به تهران صرف نشود. جهت استحضار مسئولان محترم بايد گفت كه صدها هزار نفر همانند دوستي كه در ابتداي گزارش مورد اشاره قرار گرفت، بدون هيچ نوع هزينه و گرفتاري براي دولت و بدون هيچ تبعات خانوادگي و اجتماعي در نهايت رضايت به زادگاه خويش بازگردند و نيازي به اينگونه طرحهاي پرحاشيه نيست0
https://siasatrooz.ir/vdcdf90o.yt0jk6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی