شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶ - ۲۳:۴۷
کد مطلب : 101716
احمد بابایی:

شأن امام خط قرمز شعر آیینی است

شعر هیات و شعر آیینی یکی از موضوعات پرمناقشه طی سال‌های اخیر میان اهالی این حوزه بوده است. صاحب‌نظران در این عرصه، نظرات متفاوتی در مورد این نوع از شعر آیینی ابراز داشته‌اند و بر سر این موضوع اختلاف نظر بسیاری بوده است. به همین خاطر سراغ احمد بابایی از شعرای صاحب‌نام این عرصه رفتیم و نظرات او را جویا شدیم. بهترین نوع شعر هیات از نظر این شاعر آن است که هم از موضع مکتبی در یک موضوع مکتبی حرف زده باشد. او معتقد است که بزرگترهای شعر آیینی برای نسل جوان آنطور که باید بزرگتری نکردند هرچند معتقد است جوان‌ها هم شاگردی نکرده‌اند. این شاعر آیینی بر این باور است که شعر آیینی اصلی‌ترین ژانر ادبیات معاصر است و آینده خوبی برای شعر آیینی پیش‌بینی می‌کند. او در پاسخ به این سوال که خط قرمز شعر آیینی چیست، گفت که شأن امام خط قرمز شعر آیینی است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.
شأن امام خط قرمز شعر آیینی است

در میان شعرا اغلب دسته‌بندی میان شعر هیات و شعر آیینی مرسوم است. شما به این دسته‌بندی قائل هستید؟
من شعر آیینی را شرح و مدح فضائل و صاحبان فضائل می‌دانم و از این حیث یک دایره بزرگ و وسیعی است. شعر آیینی را اعم از شعر هیات می‌دانم و شعر هیات را داخل در شعر آیینی می‌بینم. یکی از انواع شعرهای آیینی، شعر هیات است.
برای شعر هیات چه ویژگی‌های قائل هستید؟
مخاطب‌گرایی برای شعر هیات فرض است، وقتی شاعر در حال خلق اثر ادبی لاجرم به مخاطبی در ذهن فکر می‌کند حالا شاید این مخاطب یک جمعی باشد یا این مخاطب حتی خودش باشد، اما به صورت طبیعی در شعر هیات با توجه به دو موضوع، شاعر به مخاطب فکر می‌کند. گاهی اوقات اثری خلق می‌شود که این اثر را هرکسی با هر ظرفیتی با آن روبه‌رو شود، مطالبی دریافت می‌کند ولی در شعر هیات ما سطحی از مخاطب را در نظر داریم به همین خاطر مخاطب‌گرایی فرض است.
قدم بعد نگاه کارکردگرایانه در شعر هیات است که در انواع شعرهای آیینی شاید چنین نباشد. نقطه مقابل نظر هنر برای هنر، شاید بتوان گفت شعر هیات است یعنی اثر خلق می‌کند برای ارزش‌های آن مکتب و شاعر خود را سرباز آن مکتب می‌داند و هیچ ارزشی بالاتر از مکتب برای هنر خود قائل نیستیم. کسی که سرباز دین است و سلاح سربازی‌اش شعر است از شعر برای سربازی‌ کردن استفاده می‌کند. شعر هیات دو فضا را با هم دارد. معمول بر این است که در شعر آیینی یا از موضع دینی حرف زده می‌شود یا از موضوعی دینی حرف می‌زند. اما بهترین حالت برای شعر هیات، شعری است که در موضعی مکتبی از موضوعی مکتبی می‌گوید.
معمولا شعر آیینی با مدح و منقبت اهل‌بیت(ع) عجین است، اما در شعر آیینی ما کمتر گفتمان اهل‌بیت(ع) مانند مبارزه با ظلم و عدالت‌خواهی دیده می‌شود. این آسیب شعر آیینی است یا اقتضای شعر آیینی؟
در مرام و شیوه اهل‌بیت(ع) و شاعرانی که اهل‌بیت(ع) شعر آنها را امضا کرده‌اند وقتی دقت می‌کنیم چیزهایی توجه برانگیز است. وقتی شعرِ خوانده شده در محضر امام صادق(ع) را می‌بینیم که مرثیه است آن هم مرثیه‌ای که امروز ما آن را نقد می‌کنیم و می‌بینیم که حضرت به شاعر صله داده و با آن گریسته‌اند و بیش از آن که شاگردان را تحویل بگیرند شعرا را تحویل گرفته‌اند که عجیب است، ولی هیچگاه دیده نمی‌شود که حضرت به شاعر بفرمایند که شعرت خوب بود ولی ظلم‌ستیز نبود.
اهل‌بیت(ع) به یک چیز قائل هستند و آن هم این است که مرثیه سیدالشهدا فی‌نفسه ظلم‌ستیز است، مرثیه برای مظلوم، ظلم‌ستیز است. همین که شاخک‌های جامعه را روشن کنید که نسبت به مظلومیت حساس باشند این برای ظالم کُشنده است و در مرثیه سیدالشهدا و اهل‌بیت این اتفاق می‌افتد و مرثیه اهل‌بیت(ع) ذاتا ظلم‌ستیز است.
اما نکته دیگری که وجود دارد این است که ما گاهی با شعرهایی روبه‌رو هستیم که مرثیه است و برای مظلوم می‌گریاند ولی با ظلم‌های روزگار خود کاری ندارد و آدم احساس بی‌تفاوتی و بی‌غیرتی نسبت به ظلم می‌کند.
سال‌های سال داشتن تبرا و ظلم‌ستیزی از تابوهای جامعه ما بود و جلوی گفته شدن خیلی از ظلم‌ها که در حق صاحبان فضایل شده بود، گرفته شد. امروز قتل اهل‌بیت(ع) برای شاگردان مکتب به عنوان افرادی نفرت‌برانگیزی شناخته نمی‌شوند و نسل امروز حتی گاهی معکوس سوال می‌کنند و از خدمات قتل اهل‌بیت(ع) سخن می‌گویند زیرا چهل سال است به دلایل سیاسی و اجتماعی که این نگاه حق هم بوده، این نگاه تبرایی کور شده است.
البته من شعر هیات را از انواع ژانرهای شعر آیینی موفق‌تر می‌دانم و بسیاری از مفاهیم ظلم‌ستیزی بسامدش در شعر هیات بیشتر از سایر گونه‌های شعری آیینی است ولی من از این میزان راضی نیستم و باید به وجه ظلم‌ستیزی ادب شیعی بیشتر توجه کرد و وجه افتراق شعر شیعی از دیگر شعرها به نظرم همین ظلم‌ستیزی آن است. بسیاری از افراد مانند عمروعاص و معاویه، مدح و حتی مرثیه اهل‌بیت(ع) را گفته‌اند و این نمی‌تواند دلیلی باشد.
شعر عزت‌مند و موضع‌مند یکی از مسائلی است که در شعر آیینی اهمیت دارد ولی در اشعار از زاویه عزت شعر گفته نمی‌شود و از موضع ظعف اهل‌بیت را نشان می‌دهد. این به خاطر ناآگاهی شاعر است یا به خاطر مخاطب‌محور بودن این شعر است.
اگر انقلاب اسلامی را ندیده بودیم و حضرت روح‌الله را ندیده بودیم و مثل شاعران ۵۰ سال قبل شعر مرثیه می‌گفتند شعر می‌گفتیم، حرف شما را قبول می‌کردم، زیرا آنها نمی‌توانستند ظلم‌ستیزی و عزت‌مندی اهل‌بیت(ع) را با وجه عاطفی مرثیه با هم جمع کنند اما ما در جنگ هشت ساله و امروز در مسئله مدافعان حرم امثال همسر شهید حججی‌ها را دیده‌ایم که وجه عاطفی و ظلم‌ستیزی را با هم دارد.
البته گاهی باید به شاعر حق داد، چون شاعر هم ممکن است نتواند حماسه و عاطفه را با هم جمع کند، در مرثیه حضرت زینب(س) که مقابل یزید آنطور ایستاده است که عقل حیرت می‌کند ولی گاهی چنان عاطفی مرثیه برای حضرت سیدالشهدا(ع) خوانده‌اند که ممکن است جمع کردن این دو را دشوار کند.
شعر کامل را باید از انسان کامل بطلبیم و اگر منتظر شعر کامل هستیم باید به امام زمان(عج) در ناحیه مقدسه بنگریم که پرشور به شهدای کربلا سلام می‌دهد. اگر شاعر بخواهد این وجه را به شعر در بیاورد ممکن است موفق نشود و نباید به او خرده گرفت و این کمی بی‌انصافی است. اگر شاعری امروز با همان رگه‌های ۵۰ سال پیش شعر می‌گوید این شاعر خیلی ضعیف است ولی به نظرم شاعران امروز وجوه مثبت بسیاری دارند، مخصوصا شاعران نسل امروز که دوستان و هم‌هیاتی‌های خود را در میان مدافعان حرم دیده‌اند.
یک اتفاق بد در نقد و آسیب‌شناسی مسائل عزاداری‌ها این است که مثلا یک حرفی ۶۰ سال پیش از سوی دکتر شریعتی در نقد برخی انحراف‌ها بیان شده هنوز هم همان موضوع در حال بیان و تکرار شدن است. عزاداری، شعر، شاعر، مداح و هیات‌ها به نسبت ۶۰ سال پیش بسیار تفاوت کرده است. ولی اگر با نگاه جنگ آخرالزمانی و دوران مهدویت بخواهیم نگاه کنیم بله قبول دارم که این شعر و هیات و مداحی ضعیف است.
در شعر آیینی ما اینگونه را با قالب شعر نو نمی‌شناسیم. این به خاطر قابلیت‌های شعر کلاسیک است یا دلیل دیگری بر آن مترتب است؟
عادت ذهنی مخاطب را نمی‌توان کتمان کرد و مخاطب در این فضا به شعر نو عادت ندارد و ذهنش پس می‌زند. حقیقت ماجرا این است که ظرفیت‌های شعر کلاسیک آنقدر زیاد است که واقعا احساس نیاز نمی‌کند به سمت شعر نو برود و به نظرم هنوز ظرفیت‌های شعر کلاسیک کشف نشده است.
نوآوری در شعر یکی از مسائل مورد بحث در عرصه شعر است. خط قرمز نوآوری در شعر آیینی کجاست و شاعر تا کجا دستش باز است؟
ما با دو نوع وهن مواجهیم، که یکی وهن در شئون امامت و ولایت است که حکایت از بی‌سوادی نسل حاضر است که دوست‌دار اهل‌بیت(ع) هستند و به خاطر بی‌سوادی دچار وهن اهل‌بیت(ع) می‌شوند و دسته دیگر وهن در قالب و سخت‌افزار است که گاهی هردوی این‌ها با هم است.
با گفتن این حرف فکر کنم خون خودم رو می‌ریزم، با تمام احترام به بزرگان، مقصر این مسئله بزرگان هستند چون حداقل در تهران، بزرگی در حق جوان‌ها نکردند و مشغول به چیزهای دیگری بودند. جوان‌ها هم شاگردی نکردند ولی بزرگترها استادی نکرده‌اند.
خط قرمز شعر آیینی شان امام است. متاسفانه بی‌سوادی موج می‌زند و رسانه‌های ما در چهل سال گذشته افرادی را بدون بنیه امام‌شناسی به عنوان چهره معرفی کردند و این خط قرمز به این واسطه‌ها گم شده است.
شعر چقدر و تاکجا باید به منابع مستند پایبند باشد؟
قطعا منابع تاریخی از چارچوب‌های اصلی هستند و شوخی‌بردار نیستند و شاعر یک قدم نمی‌تواند کج بگذارد. اما به عنوان وجه تخیلی شعر، گاهی دست شاعر را باز می‌گذارد تا بتواند یک داستان را بپروراند که این یک مسئله دیگر است و به نظرم من هنوز کفایت مذاکرات اعلام نشده است.
من شعر آیینی را بعد از هزار سال ادبیات فارسی، هنوز در دوره نوزادی و طفولیت می‌بینم و خیلی از آزمون و خطاها نیاز داریم و راه بسیاری داریم و یکی از نشانه‌های اینکه ما به دوران ظهور نزدیک هستیم این است که شعر آیینی اصلی‌ترین ژانر ادبیات معاصر است. حتی آنهایی که نسبتی با آیین ندارند برای نشان دادن خود شعری در این حوزه می‌گویند. با تمام وسعت شعر آیینی هنوز کار برای انجام دادن داریم. ما مانیفست شعر هیات، تعاریف و ... نداریم و باید کار کرد و شاید ۵۰ سال آینده اتفاقاتی رخ بدهد و آینده خوبی پیش‌روی شعر آیینی است. (فارس)

https://siasatrooz.ir/vdcdff0f9yt0z56.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی