همه چیز روشن است، سعی بر این است که به لطایف الحیلی مشارکت را پایین بیاورند اما پایین آوردن مشارکت در کدام قشر؟
شاید نیاز به بازگو کردن نباشد و برخی بگویند گوشمان از این حرفها پر است، اما باید گفت تا آنهایی که بدبین شدهاند و دلسرد متوجه شوند که چه تبلیغات منفی و جنگ روانی علیه انتخابات ریاست جمهوری در ایران در حال پیاده شدن است. تحولاتی که در صحنه سیاسی و اقتصادی کشور در حال وقوع است، عادی و طبیعی به نظر نمیرسد، همه آنها غیر عادی است، غیر عادیتر از هر زمان و دورههای گذشته انتخابات در ایران.
ایجاد ناامیدی و کاهش مشارکت در همه دورهها در دستور کار ماشین تبلیعات و جنگ روانی رسانههای معاند قرار داشت اما هیچگاه نتوانستند به این هدف خود برسند. هر بار شبهاتی را در آستانه انتخابات مطرح کردند تا مردم را بدبین کنند،از مهندسی انتخابات گرفته تا ادعای تقلب و دیگر مسائل، اما با وجود همه ابزارها و امکاناتی که در اختیار داشتند، نتوانستند مردم را نسبت به آینده و سرنوشت خود دلسرد کنند.
این بار اما اوضاع تفاوت دارد، تفاوت آن نیز به شرایط اقتصادی باز میگردد که فشار زیادی را به مردم وارد کرده است.
اگر اندکی به گذشته بازگردیم، برجام قرار بود مشکل گشای کشور باشد، اما در طول ۸ سال گذشته تاکنون این توافق نه تنها مشکلگشا نبود،بلکه مشکل آفرین شد. تحریمهای اقتصادی علیه ایران لغو نشد، تحریمهای بیشتری اعمال شد و فشارهای اقتصادی در کنار فشار سیاسی از سوی آمریکا و اروپا افزایش یافت. با وجود برجام، که یک توافق ناقص و بدون ضمانت اجرایی بود و هر آنچه که آمریکا نیاز داشت در این توافق وجود داشت، اما اکنون که بار دیگر برای احیای آن مذاکرات در وین جریان دارد، به نظر نمیرسد که توافقی بر روی آن به دست بیاید. دلیل آن هم نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری، رفتن دولت تدبیر و امید که برجام حاصل تلاش این دولت بود و آمدن دولتی که هنوز آمریکاییها نمیتوانند پیشبینی کنند که چه تفکری در ایران ریاست جمهوری را در دست خواهد گرفت.
در این شرایط بهترین گزینه روی میز ادامه تحریمها، فشار اقتصادی از خارج و همراهی برخی در داخل است تا نارضایتیها افزایش یابد. نتیجهای که آمریکا و عوامل نفوذی آنها در داخل پیگیری میکنند؛ کاهش مشارکت است.
اتفاقاتی که در صحنه اقتصادی کشور افتاده و باز هم خواهد افتاد، کدام قشر را آزار می دهد؟
آیا قشر برخوردار و سرمایه دار از وضعیت آشفته و نابسامان اقتصادی و معیشتی زیان میبینند؟ قطعاً نه، و چه بسا این قشر در این اوضاع سود زیادی هم ببرند.
اما قشر کم برخوردار، کارگر و کارمند، بیشترین زیان را از این شرایط می بینند، پس ناراضی این میدان قشر کمتر برخوردار است و با تبلیغاتی که میشود، علاوه بر دلیل فشار اقتصادی، جریانی خاص در داخل با همراهی رسانه های همسو آن سوی مرزها، کمر همت را بستهاند تا مردم در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا شرکت نکنند. اما شاید به ظاهر در اردوگاه جریان سیاسی خاص در کشور نامزدی که مورد نظر آنها بود حضور نداشته باشد، ولی مهرههایی دارند تا بتوانند از آنها بهره برداری کنند. هر فردی وابسته به جریان سیاسی خاص در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسد، مهرهای برای اجرای برنامه های آن جریان است و پشت پرده مدیریت خواهد شد.
جریان و گفتمان انقلابی فارغ از هر نامزدی، به رأی قشر کم برخوردار و ضعیف جامعه نیاز دارد و همواره هم این جریان انقلابی دلسوز این بخش از مردم بوده است. هر چند از چشم انقلاب همه مردم ولی نعمت هستند و تفاوت در دوست و دشمن بودن برخی افراد و جریانهایی است که دست به آشوب فتنه میزنند و بیانیه میرحسین موسوی را میتوان در همین زمینه دانست.
با این اوصاف تکلیف روشن است. آنهایی که به خاطر فشارهای اقتصادی دلخور و دلسرد شدهاند، باید آگاهانهتر به قضایا بنگرند. اگر پای کار نیایند شرایط موجود تکرار خواهد شد و چه بسا وخیمتر هم شود. برای خروج از اوضاع موجود، رأی بالای مردم به نامزد ریاست جمهوری با تفکر انقلابی و جهادی نیاز است.
نویسنده: محمد صفری