جمع شدن بساط گروه تروریستی داعش از اراضی سوریه و عراق آن هم به واسطه نقش اثرگذار جمهوری اسلامی ایران در پیروزی دولت و ملت دو کشور مذکور در حالی هنوز آمریکا و متحدانش را بهت زده کرده که برخیها به دنبال گره زدن این پیروزی بزرگ به موضوع برجام هستند و با القای این مسئله که برجام زمینهساز این پیروزی شده است به دنبال زیر سوال بردن اقتدار وتلاش محور مقاومت بالاخص جمهوری اسلامی هستند.
نکته قابل تامل این است وقتی برجام دستاوردی تقریبا هیچ داشته آیا گره زدن این موضوع با پیروزی مقاومت در مقابل تروریستهای تکفیری - وهابی منطقی است؟ دو سال و نیم وقت تیم مذاکره کنندگان کشورمان برای احقاق حقوق هستهای با آمریکا و پنج کشور دیگر هدر رفت دستاورد آن چه شد؟ آیا تحریمهای ضد ایرانی برداشته شده؟
آیا غرب در مقابل همه تعهدات برجامی ایران به تعهدات خودش پایبند ماند؟ ضمن احترام به تلاش و صداقت تیم مذاکره کنندگان کشورمان برای دفاع از حق ایران نسبت به داشتن انرژی صلحآمیزهستهای، اما پای میز مذاکره با آمریکا دوستان کمی ساده انگارانه و خوشبینانه با این دشمن قسم خورده رفتار کردند و نتیجهاش گستاخیهایی است که در حال حاضر ملاحظه میکنیم!
حتی شهریور ماه سال جاری وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی کشورمان، تنها گزینه حل بحران سوریه را راه حل سیاسی در راستای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت دانست و گفت، برای تحقق این هدف همه ما باید با عزمی راسخ این حقیقت را باور کنیم.
آیا با دشمن بیمنطق میتوان پای میز مذاکره نشست و مسائل را از طریق گفتوگو حل کرد؟!
اتفاقاً انقلابی برخورد کردن محور مقاومت و ایستادگی در برابر همه ترفندهای دشمن سبب پیروزی مقابل جبهه کفر شد و برجام هم هیچ ربطی به پیروزیهای منطقه ندارد.
پایان حکومت خودخوانده داعش در سوریه و عراق یک واقعه بسیار مهم و تأثیرگذار در تحولات منطقهای و بینالمللی است.
پایان حکومت گروه تکفیری وهابی داعش در این دو کشور مسلمان، پس از گذشت ۶ سال از حضور آنها در سوریه و ۳ سال در عراق، یک تحول بزرگ و قابلیت و توانمندی بسیار بالا را طلب میکرد که زمینه آن را جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد.
پروژه نابودی داعش در سوریه و عراق که از سوی آمریکاییها بین ۲۰ تا ۳۰ سال برای آن برنامهریزی شده بود، در زمان ۶سال از سوی ایران اجرا شد.
پیروزی بر سازمانی گسترده با پشتوانههای بسیار قوی همچون آمریکا، رژیم اسرائیل و رژیم سعودی، کار کمی نیست بلکه بسیار بزرگ و با اهمیت است.
بدون شک، تشکیل گروههایی همچون داعش در منطقه و در کنار مرزهای کشورمان، طرح و برنامهای بلندمدت علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است که هنوز هم به طور کامل دفع نشده اما همچون سابق نیز توانایی ندارد.
همه موفقیتهای بزرگی که در صحنه نبرد سوریه و عراق به دست آمده، عامل اصلی آن سیاست مقاومت و نبردی بوده که جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از سازمانهای نظامی خود به ویژه نیروی قدس سپاه پاسداران به دشمن تحمیل کرده است.
شرایط منطقه غرب آسیا و در کل، دنیا به گونهای است که ضعف نشان دادن و تنها مذاکره سیاسی و دیپلماسی را چاشنی کار نظام و حاکمیت قرار دادن، اشتباه بزرگ استراتژیک خواهد بود. اگر قرار بر مذاکرات و رفتن راه دیپلماسی است، این دیپلماسی و مذاکرات هم باید بر اساس روحیه انقلابی برنامهریزی شود
تصور این که بحران سوریه و عراق با مذاکرات سیاسی حل و فصل می شد و برخی هم در داخل بر آن تأکید میکردند و حضور نیروهای ایران را به عنوان مدافعان حرم اشتباه تلقی مینمودند، یک برداشت، تحلیل و ادعای غلطی است که میتوان به برخی از آنها خائن و جاسوس هم اطلاق کرد.
آنطور که اتاق خبر۲۴نوشته، چرا که چنین ترویج و تبلیغی که اعتقاد دارد، مبارزه و نبرد با گروههای تروریستی تکفیری وهابی به بهانه جلوگیری از بروز جنگ درون مرزهای جمهوری اسلامی، توهم است، خیانت به ایران اسلامی است.
چنین تفکری باعث ایجاد دو دستگی شده و میان مردم نیز تفرقه و اختلاف ایجاد میکند، همانگونه که در سالهای آغاز بحران در غرب آسیا که هدف اصلی آن ایران بود، برخی مردم و هموطنان از سر ناآگاهی و القائات برخی سیاسیون داخلی و رسانههای خارجی تصور می کردند و از خود میپرسیدند که چرا باید جوانان و نیروهای ایرانی به سوریه یا عراق بروند و شهید شوند؟!
حتی نه تنها از خود بلکه از خانوادههای شهدای حرم نیز پرسیده میشد به خاطر رفتن به سوریه یا عراق چند میلیون پول گرفته اند! چنین رفتاری واقعا غیر منصفانه بود. اما با گذر زمان و روشنگریهایی که در این زمینه انجام شد، آن فضای منفی در میان حتی همان اندک ناآگاهان نیز بر طرف شد و به این درک رسیدند که آسایش و امنیتی که اکنون در ایران احساس میکنند، مدیون مدافعان حرم هستند.
دستاوردهایی که پیروزی بر داعش در سوریه و عراق برای جمهوری اسلامی ایران داشت، بسیار گسترده و فراوان است. کم لطفی و بیتوجهی به آن، بی انصافی به همه خونهایی است که تاکنون به پای این پیروزی بزرگ ریخته شده است.
اگر برجام را که پس از انجام مذاکرات دو ساله و اجرای دو ساله تعهدات ایران بر اساس توافق هستهای یک فتح الفتوح، خورشید تابان و... بدانیم، پس پیروزی بر داعش و پایان حضور نظامی تروریستهای تکفیری وهابی در سوریه و عراق را چه باید نامید؟!
منصفانه به این دو دستاورد بنگریم، کدام یک از آنها دستاوردهای بزرگ و قابل لمسی را به همراه داشته است؟
آیا شکست داعش به دست نیروهای مقاومت را نمیتوان فتحالفتوحتر از فتحالفتوح دانست؟
آیا مدافعان حرم که از پیشروی و حضور تروریستهای وهابی تکفیری به مرزها و درون مرزهای ایران جلوگیری کردند، کمتر از آن تیم هستهای هستند که ۲ سال مذاکره انجام دادند اما نتیجه آن را پس از دو سال اجرای تعهدات، آن هم تنها از سوی ایران احساس کردند؟!
شاید برخی اعتقاد داشته باشند که این دو مبحث قابل مقایسه نیست، اما تبلیغاتی که برای برجام شد، قابل مقایسه با نبرد سرنوشت ساز با تکفیریهای وهابی بود؟
مذاکرات هستهای قرار بود تحریم های اقتصادی علیه ایران را لغو کند، اما اینگونه نشد، ایران به تعهدات خود پایبند است، اما هنوز از منافع برجام بهرهای نبرده است و حتی به خاطر اجرای یکطرفه برجام، متضرر هم گشته است.اکنون و با توجه به پیروزیهای بزرگی که در صحنه نبرد سوریه و عراق به دست آمده است، در میدان مذاکره و گفتوگوهای سیاسی میتوان دست بالا را گرفت و با چانهزنیهای قویتر به میدان رفت، کدام یک از طرفهای مقابل اکنون جرأت پیدا میکند تا خواستههای خود را به ایران و نیروهای مقاومت در بحران غرب آسیا تحمیل کند؟!
اما ضعف در مذاکرات هستهای و توافقی که در پی آن به دست آمد، باعث شد تا آمریکاییها با همراهی کشورهای اروپایی فشارهای خود را افزایش دهند و خواستههای غیر قابل قبول دیگری را مطرح کنند، چرا باید اروپا به خود جرأت دهد و درباره پیشرفتهای موشکی ایران اظهار نظر کند و خواهان مذاکره برای محدود کردن فناوری موشکی ایران شود؟
در دنیای کنونی که همه در پی اعمال زور و قدرت خود در جهان هستند، تنها راهکار، استراتژی مقاومت است که پیروزی را در پی خواهد داشت.