يکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۰
کد مطلب : 117089

نقد از خودی‌ها شهامت می‌خواهد

شاید برای کسانی که نویسنده این تحلیل را می شناسند کمی تعجب آور باشد و بعید بنظر برسد که امروز...

شاید برای کسانی که نویسنده این تحلیل را می شناسند کمی تعجب آور باشد و بعید بنظر برسد که امروز قلم را به طریقی دیگر برصفحه کاغذ می چرخاند ونقد را به تقدیر تغییر ماهیت می بخشد اما اگر تا پایان مطلب را مطالعه کنند متوجه خواهند شد که نمی توان واقعیت‌های بکر و محرز را نادیده انگاشت.
این روزهای پر اضطراب از فشارهای ویروس کرونا و چالش‌های سخت اقتصادی مصادف با طی شدن شصت ویکمین سال روزنامه نگاری کسی است که این حرفه مقدس را از جارو کشیدن در چاپخانه‌های بدون امکانات امروزی از جمله برق و دفاتر روزنامه‌های محلی همچون اصفهان یا همان اخگر قدیمی شروع کرده و پس از گذار از «حروف پخش کنی» و روغن کاری و نظافت ماشین‌های چاپ دستی و داستانک نویسی برای مجلات پایتخت ودبیری صفحات مختلف تا سردبیری و انتشار ماهنامه و این سالها که چهار دوره پیاپی نامزد ثبت در کتاب گینس به عنوان پرکارترین روزنامه نگار ۵ قاره آن هم در دهه هفتاد زندگی خود بوده است وهنوز هم همچنان می نویسد و وسواس عجیبی در نگارش‌های خود دارد تا مو از ماست آن کشیده شود و چون تمامی نیم قرن گذشته همچنان مستقل بماند که این پدیده تازه را در توان و تحمل خود نمی بیند.
بی مهری به مطبوعات و اصحاب آن اتفاق تازه‌ای نیست که برایش تازگی داشته باشد زیرا این روال را از دهه‌های سی وچهل تا به امروز لمس کرده است و می‌داند پشت لبخندهای مدیریتی به یک ژورنالیست کمتر میتوان مهر و محبتی نهفته باشد زیرا طی این سالها مدیرانی را کمتر از انگشتان یک دست سراغ دارد که خالصانه از اصحاب رسانه و مشکلات آنها دفاع جانانه کرده باشند که حالا علیرغم اینکه به نشست خبری مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان دعوت نشده بود اما بر اساس وظیفه و با توجه به یکی دو برخورد طی ماه‌های گذشته با این مدیر بند« مادر پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم» برایش تداعی می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که ایشان یکی از همان انگشتان یک دست است که طی چهل سال گذشته دلسوز و نگران بار افتاده جامعه روزنامه نگار این استان بوده و بالطبع می‌تواند همین خصیصه مثبت اندیشی را برای دیگر موارد جامعه فرهنگ وهنر زیر مجموعه خود داشته باشد و اگر دید متولیان وزارتی هم اینگونه باز و پر وسعت می‌بود حالا وضعیت رسانه‌های کشور به بخصوص از نوع مکتوب آن به خط بحران نزدیک نمی‌شد و اینقدر شکننده نبود! در حالیکه نه تنها از بعد مادی بلکه از نظر معنوی و سلامتی با خسارات غیر قابل جبرانی از جمله حذف تعداد قابل توجهی از نیروهای حرفه‌ای و مبتلا شدن گروهی از خبرنگاران و موزعان به ویروس کرونا و اشتغال بعضی از مدیران و کارکنان رسانه‌ها به حرفه‌هایی همچون تاکسی‌های اینترنتی روبرو می باشند که حجت الاسلام معتمدی به موارد کلان آن در حیطه فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد و شجاعانه چوب نقد محترمانه را برای مجلس ودیگر نهادها و ارگانهای متولی ومسئول تامین بودجه ونیازهای فرهنگ کشور به زمین زد اما نباید از یاد برد طی یک سال گذشته این وزارت خانه هم مانند آموزش وپرورش و علوم وتحقیقات وفن آوری تا حدودی با رکود اجباری روبرو بوده که تنها هزینه‌های مستمر آن از جمله پرداخت حقوق ونگهداری از اماکن را به عهده داشته که دیگر زیر مجموعه‌های آن از جمله بخش تولید محتوا و فیلم و سینما و دیگر موارد نمایشی و هنری سالهای طلایی گذشته را ازنظر تامین در آمد داشته‌اند و می توانند با پس اندازهای نقدی وغیر نقدی آن گذران روزهای رکود باشند.که رسانه های مکتوب ۱۸۵ سال است نتوانسته اند مورد توجه و الطاف خفیه متولیان قرار گیرند زیرا قلم نقد آنها همیشه چاقوی برش کیک تولد رزقشان بوده ! واین وظیفه سنگین به عهده متولی وزارت است که تابوی بجا مانده از دوران قاجار تا به امروز را به نحوی بشکند ومطبوعات را با چشم نامادری ننگرد بلکه باشستن آن بواسطه اشک‌های گرم عینک‌ها را نیز پاک کرده ونظر کند.
حالا شما برای اولین بار در این دهه‌ها و اولین نشست خبری خود با اصحاب رسانه به بهانه فقر بودجه در فرهنگ، چراغ سبز ورود به مشکلات عدیده مطبوعات را زیرکانه روشن کردید که تلألویی باشد در تاریکی نگرانی ها و بارقه‌های امید را در دل این اصحاب از پا افتاده زنده نگه دارد و امیدوار باشند هنوز هم هستند کسانی که در نقد از خودی‌ها وپذیرفتن پیامدهای آن شهامت دارند.
امروز مطبوعات کشور همانند دسته بزرگی از ماهیان یک تالاب بزرگ هستند که آب آن در شرف تحلیل رفتن و به برکه تبدیل شدن و در نهایت خشکیدن است که اگر فکر بکری به حال آن نشود با پیشینه مثبت ۱۸۵ ساله به محاق تعطیل عمومی رفته وتلف خواهند شد. 

نویسنده: حسن روانشید

https://siasatrooz.ir/vdcdj50fnyt0fz6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی