جهان در حالی همچنان با بحران کرونا با محوریت ناتوانی آمریکا و اروپا در حمایت از مردم در برابر این ویروس و البته عدم کارایی واکسنهای ادعایی این کشورها، مواجه است که در رفتاری ابهام برانگیز، برجام به محور اصلی محافل رسانهای و سیاسی غربی مبدل شده است. شاید بتوان گفت که بخشی از این برجسته سازی رفتاری برای انحراف افکار عمومی جهان از نابسامانیها و ناتوانیهای نظام سرمایه در مقابله با کرونا باشد و بخشی از آن نیز برگرفته از اقدامات ایران در مقابله با بدعهدی طرفهای برجامی که بر اساس مصوبه مجلس احیای غنی سازی ۲۰ درصد و در آینده نزدیک لغو پروتکل الحاقی صورت میگیرد. در این میان بیان برخی مواضع خلاف چارجوب برجامی از سوی مقامات غربی جای تامل دارد. منابع خبری به نقل از امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه عنوان کردند که او ادعا کرده است که در هرگونه مذاکره برجامی باید قدرتهای منطقه نیز حضور داشته باشند. آنچه از سوی محافل رسانهای به عنوان تعریف مکرون از قدرت منطقهای آمده است، نام عربستان مطرح شده است. نام عربستان به نام قدرت منطقهای در حالی مطرح شده که از یک سو این رژیم ۶ سال است که در کنار دهها کشور عربی با حمایت غرب و رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت ملت بزرگ و البته فقیر و رنج کشیده یمن ناتوان مانده و عملا دستاورد آن جز کشتار مردم و ویران سازی این کشور حاصل دیگری نبوده است. از سوی دیگر مقامات آمریکایی بارها اعلام کردهاند که اگر حمایت آمریکا نباشد عربستان کمتر از دو هفته دوام نمیآورد و به وضعیتی همانند صد سال عقبتر باز خواهد گرفت. نکته مهم آنکه جمهوری اسلامی همواره بر اصل مذاکره میان کشورهای منطقه تاکید داشته و دارد و لذا طرح موضوع لزوم ورود این کشورها به برجام از سوی غرب، امری انحرافی و خلاف واقعیت منطقه است. با توجه به این مولفههای این سوال مطرح میشود که چرا مکرون ادعای ورود کشورهای منطقه نظیر عربستان به برجام را مطرح کرده است؟
بخشی از این ادعا میتواند برگرفته از اهداف عربستان باشد. سعودی اکنون از یک سو با رسوایی سازش با رژیم صهیونیستی خیانت به فلسطین مواجه است و از سوی دیگر در جنگ یمن شکست خورده در حالی که نامش به عنوان جنایتکار جنگی و حامی تروریسم بر سر زبانهاست. بر این اساس میتوان گفت که سعودی با ادعای حضور در مذاکرات به دنبال ایجاد قدرت مصنوعی برای خویش است تا ضمن انحراف افکار عمومی از کارنامه سیاه و شکست خوردهاش به بازیابی نقش منطقهای خود بپردازد تا شاید مشروعیتی مصنوعی برایش ایجاد شود. بخش دیگر ادعای مکرون را در سیاستهای پاریس میتوان جستجو کرد. نخست آنکه فرانسه محور اسلام ستیزی در غرب شده است که وضع قوانین جدید علیه اسلام نمودی از آن است. فرانسه با طرح موضوع ورود سعودی به برجام که خواستهای غیر منطقی است سعی دارد تا منطقه را به حامی ایران و سعودی نقسیم و با ادعای شیعه و سنی فتنهای جدید علیه اسلام به پا سازد. دوم آنکه فرانسه نیز مانند بسیاری از کشورهای غربی سرکیسه کردن عربستان را همواره اجرا کرده است و اکنون نیز با این حربه به دنبال باج گیری اقتصادی از سعودی است که در قالب فروش تسلیحات و سرمایه گذاری سعودی در فرانسه بحران زده صورت می گیرد. سوم آنکه فرانسه اهدافی را در برجام دنبال میکند که مدتهاست آن را مطرح میسازد. از یک سو وارد سازی بدون هزینه آمریکا به برجام را به بایدن وعده داده است و از سوی دیگر به دنبال بازگشایی پروندههای جدید در برجام است که عدم محدودیت زمانی برای تعلیقهای هستهای ایران و مباحث منطقهای و موشکی محور آن را تشکیل میدهد. اخیرا فرانسه ادعا کرده است که شرط ورود آمریکا به برجام، بازگشت ایران به تعهدات برجامی است.
این ادعا و مواضع سران آمریکا نشان میدهد که آنها برآنند تا هزینه بازگشت امریکا به برجام را نیز ایران بپردازد در حالی که طرف مقابل نه لغو تحریمی صورت می دهد و نه پرداخت خسارت به ایران. در همین چارچوب غرب با سیاست فشار حداکثری که استمرار و تشدید تحریمها، فضاسازی جهانی با محوریت تروریسم، هستهای و حقوق بشری محور آن را تشکیل میدهد به دنبال نیل به این مقصود است که ادعای ورود کشورهای منطقه به برجام بعد دیگر آن است.
در همین حال فرانسه که میداند ایران حاضر به پذیرش برجام منطقهای و موشکی نمی باشد سعی دارد با مباحث حاشیهای نظیر ورود کشورهای منطقه به برجام، ایران را به برجامی های منطقهای و موشکی وارد سازد. به عبارتی دیگر در حالی طرفهای برجامی کاملا مشخص هستند و نمیتوان ترکیب آن را تغییر داد، فرانسه که می داند نمی تواند برجام های جدید به ایران تحمیل نماید به دنبال ورود از پنجره به برجامهای دیگر است. در نهایت با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که ادعای فرانسه در باب حضور قدرتهای منطقه در برجام ادعایی غیر منطقی، به دور از چارچوب برجام و صرفا برگرفته از تصورات و توهمات دولتمردان فرانسه است که به زعم خود به دنبال امتیازگیری دو جابنه از ایران و کشورهای منطقه هستند. رویکردی که بیشتر به یک فریب دیپلماتیک شباهت دارد تا رفتاری برای حفظ برجام و امنیت منطقه. چرا که اگر فرانسه به دنبال حفظ برجام است راهکار آن ساده است اجرای تمام تعهدات برجامی و لغو تحریمها از سوی غرب و پرداخت خسارت به ایران و اگر هم به فکر امنیت منطقه است راهکار آن اتمام حمایت از رژیم صهیونیستی و سعودی و گروههای تروریستی و پایان دادن به حضور نظامی کشورهای غربی از جمله نظامیان فرانسه در منطقه است که ثباتی پایدار را به منطقه بازخواهد گرداند. اینها گزینه های پیش روی فرانسه است و گزینه ای جز اینها به معنای فریبکاری و بی صداقتی پاریس در باب برجام و امنیت منطقه و جهان است
نویسنده: قاسم غفوری