دیروز «فتح سنگر به سنگر» برای بر مسند نشاندن «لیبرال»ها بود، امروز «فتح پلان به پلان» برای نقش بستن «فحشا»، دیروز هدف نمایان کردن تنها چند تار مو بود، اما امروز تنها چند پلان تا صحنه جنسی فاصله باقیست! دیروز معاون اول دولت «اصلاحات»، قانون اصلاح «آییننامه نظارت بر نمایش فیلم» را امضا میکرد تا همه پایبند بند ۷ ماده ۳ یعنی عدم وجود «اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا و اعمال منافی عفت عمومی» باشند، اما امروز دولت «اعتدال» از این هم عبور میکند تا شاید با آمارسازی حال سینمای کشور را خوب نشان دهد!
اما اشتباه از آنجایی شروع میشود که نوک پیکان انتقاد فقط به سوی ابوالحسن داوودی و فیلم هزارپا رود، او فیلمی ساخته و در اختیار مسئولین برای صدور مجوز قرار داده است، شاید روزی دیگر، فردی خواستار مجوز اکران برای فیلمی با «نماهای جنسی» باشد، آیا فقط کارگردان و تهیهکننده که سودای سود بیشتر در سر دارند مقصرند؟ یا آن کسی که وظیفهاش رعایت قوانین صدور مجوز اکران است!؟
فیلمهای ایرانی مانند هزارپا که شبیه قصههای رادیویی است نیاز به دو چشم بینا هم ندارد و اگر مسئول گوش شنوا داشته باشد، مقصد حرف را میگیرد، اما چه کنیم که مسئولین فرهنگی مانند کبک سرشان را در برف فرو کردهاند و انگار مخاطب آیه «... صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» آنها هستند. البته بحث بر سر این نیست که آیا وزیر میتواند با خانواده این فیلم را تماشا کند یا نه؟ شاید وزیر محترم با خانواده خود راحت درباره کوچک و یا بزرگ بودن سایز بعضی چیزها(!) حرف بزند و یا موضوع این نیست که چرا محدودیت سنی برای چنین آثاری قرار نمیدهند؟ که من نگارنده و هم شما خواننده
رفتار وزارت فرهنگ و ارشاد مصداق حکایت سعدی است که میگوید «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان» اما اکنون با صدور مجوزهایی همچون هزارپا و عرق سرد حقیقتا «دفع افسد به فاسد» ارجحیت دارد و در کنار پرسش از کارگردان باید مسئول فرهنگی بازخواست شود که چگونه به اثری با کنایههای جنسی و یا صحنههای اروتیک و توهین به مقام جانبازان و زیر پا گذاشتن ماده ۷ قانون و تبصرهاش که به صراحت درباره کرامت زنان صحبت میکند مجوز اکران دادهاند!؟
اکنون که وزارت فرهنگ و ارشاد در حال ضربه زدن به فرهنگ است، کمیسیون فرهنگی براساس ماده ۶۰ آییننامه مجلس باید نقطه عطف این اوضاع قرار بگیرد، اما وای به روزی که نمک هم بگندد و چه کنیم که مسندنشینان فرهنگ، بیشتر به سلفیبگیران حقارت شهره هستند و تنها زمانی یاد فرهنگ و سینما میافتند که قرار باشد با سلبریتی عکس سلفی بگیرند و وعدههای صد من یه غاز درباره حل مشکلات اکران فیلمهایشان دهند، اما نمیدانم این چه شوخی تلخی است که مدعیان، همیشه بیخبرتر از آن شاعر در گور خوابیده هستند، مدعیانی که عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی را یدک میکشند اما نگارنده فکر میکند که بعضی از آنها سالی یکبار هم پایشان به سالن سینما باز نمیشود، فکری که از عملکرد و نوع مصاحبههای آنها برداشت میشود و سکوتی که علامت رضایت از اوضاع نابسامان فرهنگ را نشان میدهد!
اکنونکه قرارگاه مرکزی فرهنگ به اشتباه خودیها را زیر آتشگرفته، تنها راه باقیمانده مطالبهگری حداکثری جامعه است تا تصور نشود که هزینه تصمیمهای اشتباه دولت «تقریبا هیچ» است، ایکاش مسئولین فرهنگی نظر مردم را درباره چنین آثاری جویا شوند تا فکر نکنند که فقط یک قشر خاص با چنین ابتذالی در سینما مشکلدارند، هنوز هم حرف همان است، هیچکس با سینما مخالف نیست بلکه جامعه با ترویج فحشا مخالفت دارد! مسئلهای که روز به روز به آن نزدیکتر و عادیتر میشویم!
در هر حال ولنگاری و از سوی دیگر انفعال به نقطه اوج خود رسیده است و هرچقدر وزارت فرهنگ و ارشاد با لابی تلاش کند که جشنواره فجری خنثی برای اهالی رسانه برگزار کند و یا با آمارسازی حال سینما را خوب نشان دهد، شاید در ظاهر پرزرق و برق جلوه دهد اما در پشت پرده نقرهای نتیجهای جز مرگ آرام ماهیت سینما جمهوری اسلامی ایران دیده نمیشود و تنها راه برونرفت، بازتاب مطالبهگری از مسئولین فرهنگی است!
نویسنده: مهدی خرامان - سینماپرس