تا زماني که آمريکاييها و ديگر کشورهاي همراه او اصرار بر کنارهگيري اسد دارند، مبارزه با داعش و ديگر تروريستهاي منطقه، دشوار ميشود.
آمريکاييها، هم خود بايد به اين باور برسند و هم سران مرتجع کشورهاي منطقه را به اين فهم برسانند که اصرار بر رفتن اسد از قدرت در سوريه، راه را براي مبارزه با گروههاي تروريستي در اين کشور باز نميکند.
سردسته دشمنيها با اسد در منطقه را هم رژيم سعودي برعهده دارد و ترکيه هم با همراهي کامل، عزم سرنگوني دولت قانوني بشار اسد را کردهاند.
حال پس از گذشت پنج سال از بحران آفرينيهاي ائتلاف غربي عربي عليه سوريه چرا به اين نتيجه نرسيدهاند که بودن اسد بهتر از نبودن آن است، يا به خاطر فهم و شعور بسيار پايين سران کشورهاي ائتلاف دشمني با سوريه است، يا اين که آنها از ابتدا قصد داشتهاند با کنارهگيري اسد يا سقوط دولت او در سوريه، اين کشور به عنوان پايگاه گروههاي تروريستي - تکفيري - وهابي شکل بگيرد.
مبحث دوم با توجه به نوع رفتارها و سياستهايي که همچنان در قبال سوريه از سوي کشورهاي محور دشمني با سوريه دنبال ميشود به واقعيت نزديکتر است.
هماکنون همه دنيا ميدانند که راه مبارزه با تروريستها، که دامن کشورهاي اروپايي را هم گرفته است، سقوط دولتي نيست که در حال مبارزه با تروريستهاست.
پيروزيها و پيشرفتهاي ارتش سوريه با حمايتهاي ايران و روسيه در چند ماه گذشته چشمگير است.
اين پيروزيها در صورت ادامه يافتن، راه از بين بردن گروههاي تروريستي را هموارتر ميسازد. به همين خاطر اکنون بايد اولويت اول از بين بردن داعش و ديگر تروريستها باشد، اما همچنان سران کشورهاي دشمن سوريه اصرار بر رفتن اسد دارند.
اين اصرار ثابت ميکند که کشورهاي غربي عربي دشمن سوريه، عليرغم ادعاي مبارزه با تروريسم، هيچ اعتقادي به مبارزه با آنها ندارند و تنها خواسته آنها، رفتن اسد است.
کارشکنيهاي رژيم سعودي در اين زمينه با شدت بيشتري ادامه دارد، اين رژيم حتي به خاطر شکستهايي که در نشستهاي وين خورد، اقدام به برپايي نشستي با حضور همه مخالفان سوريه در رياض ميكند تا آنها را هر چه بيشتر عليه دولت بشار اسد تقويت کند.
چنين اقداماتي آيا به دور از چشمان آمريکا و بدون اجازه او انجام ميشود؟ قطعاً اينطور نيست. دليل اين اقدام عربستان هم به خاطر حمايت جمهوري اسلامي ايران از دولت و ملت سوريه است. دشمنيهاي رژيم آلسعود با ايران از سوي آمريکا و رژيم صهيونيستي تدارک ديده شده است و تا زماني که آمريکا به اين نتيجه نرسيده باشد که در سوريه شکست خورده است، آلسعود به عنوان مهره اصلي دشمني با سوريه و ايران، اقدامات حمايتي خود را از تروريستها ادامه ميدهد.
اگر تا پيش از اين ادعا ميشد که ايران يکي از محورهاي شرارت است، اکنون رژيم سعودي با شرارتهاي خود در منطقه به بحرانهاي غرب آسيا دامن ميزند، اما شکستهاي پيدرپي و سنگين آنها در راه رسيدن به اهداف خود، عصبانيت همراه با لجبازي بچه گانه سران رژيم سعودي را در برگرفته است. البته آمريکا هم از بيعرضگي سران کشورهاي مرتجع عربي و حتي ترکيه ناخرسند است چون نتوانستهاند در زمان مقرر، به هدف دست پيدا کنند.
ماندن اسد در مسند قدرت پيروزي براي کشورهاي حامي دولت و ملت سوريه است و اين اتفاق، شکست بزرگي را براي ائتلاف غربي عربي رقم خواهد زد. به همين خاطر است که نميتوانند از خواسته خود در سرنگوني دولت سوريه کوتاه بيايند.
گشودن جبهههاي متعدد در منطقه از سوي کشورهاي مرتجع عربي، از جمله در يمن براي اين است تا بتوانند، صحنه سياسي و نظامي را براي ايران گستردهتر کنند و هزينهها را براي ايران بالا ببرند. اما اين اقدامات روند شکست آلسعود و حاميان منطقهاي آن را تندتر ميکند وهزينههاي آنها را بالا ميبرد.
اقدامات آمريکا، رژيم سعودي، ترکيه و ديگر همپيمانان آن در منطقه هيچ سازگاري با دموکراسيخواهي آمريکا و غرب ندارد، بلکه نظاميگري را رواج ميدهد و هر آنکه با سياستهاي آمريکا مخالف باشد، بايد با اين شيوهاي که در سوريه و يمن و عراق جريان دارد، دچار شود.
غرب، آمريکا و کشورهاي عربي منطقه و ترکيه، در آزموني سخت و دشوار در راه مبارزه با تروريسم قرار گرفتهاند. ادعاي آنها در مبارزه با تروريسم رنگ باخته، اما هنوز براي جبران فرصت دارند.
عقلانيت و منطق، حکم ميکند از ميان دو طرف حاضر در سوريه، يعني بشار اسد با همراهي ارتش و مردمش و گروههاي تروريستي - تکفيري کدام يک را انتخاب کنيم. گزينه ماندن اسد به شرط از بين بردن تروريستها که هماکنون در اين کشور انجام ميشود، بهترين و مناسبترين گزينه ممکن است. راهي که ايران، روسيه و عراق آن را برگزيدهاند. کشورهاي غربي، عربي اگر درباره اين گزينه يک نظرسنجي و نظرخواهي برگزار کنند، مردم آنها هم قطعاً به گزينه ماندن اسد رأي خواهند داد.