بعد از انتخابات میتوان به راحتی با مرور بر انتخاباتها و تحلیل رایها به حقیقتهای پنهانی که در جامعه رواج یافته پی برد. همیشه عادت کردهایم این تحلیل را در درصد شرکتکنندگان و درصد افرادی که به طیف مختلف در شهرهای کشور بررسی کنیم اما شاید تحلیل آرای باطله یکی از نکاتی است که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. آرای باطله یا آرای سفید میتواند نماد انسانهایی باشد که دارای ویژگیهایی هستند، افرادی که میتوان آنها را هم راضی نگه داشت البته اگر تحلیل درستی در رفتارشناسی آنها ایفا کنیم ابتدا نگاهی به آمار باطلهها از نخستین انتخابات ریاست جمهوری در کشور انداخته و بعد به تحلیل این رایها خواهیم پرداخت.
باطلههای مهم
در انتخابات سال ۹۶ میزان رایهایی که باطل حساب شد ۱.۱۹۰.۴۰۱ برگ بود که این رقم ۲.۸۹ درصد آرا را به خود اختصاص میداد. اما این میزان در سال ۹۲ به ۱.۲۴۵.۴۰۹ تعداد رای میرسید که در مجموع ۲.۴۶ درصد را در کل آرا تخصیص میداد.
اما در سال ۸۸ آرای باطل ۴۰۹.۳۸۹ رای بود که در کل ۱.۰۵ درصد از آرا را شامل میشد. این میزان در سال ۸۴ به۱.۲۲۴.۸۸۲ رای که رقم ۴.۱۷ در دور اول در دور دوم به ۶۲۷.۴۴۸ رای که ۲.۲۵ درصد آرا میرسید. باطلهها در خرداد ۷۶، ۲۴۰.۹۹۶ تعداد را از مجموع ۲۹.۰۶۷.۱۰۰ رای به خود اختصاص میداند و ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ نیز باطلهها ۲۰۵۲۷۰۵ تعداد از مجموع ۱۶ میلیون و ۷۶۹ هزار و ۷۸۷ رای ماخوذه بود. در ۶ مرداد ۱۳۶۸ هم مجموع باطلهها ۲۶۶ هزار و ۹۸۴ عدد از مجموع ۱۶ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۶۷۷ رای را به خود اختصاص میداد.
در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ باطلهها ۷۱۸۸۳۳ رای از مجموع ۱۶ میلیون و ۸۴۷ هزار و ۷۱۷ رای ماخوذه، ۲۵ مرداد سال ۶۰ باطلهها ۳۰۷۵۰۹ از مجموع ۱۴۲۳۸۵۸۷ رای اخذ شده و رأی سفید در اولین رایگیری ریاست جمهوری ۱۵۱.۸۰۶ تعداد را در سال ۵۸ از مجموع ۱۴.۱۴۶.۶۲۰ آرا را تشکیل میدادند. که همه این رفتارها قابل بررسی و تحلیل است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
رفتاری اپیدمیک در همه دورهها
اینکه تعدادی رای باطله یا سفید از اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری همیشه وجود داشته است نشان از دو وجه دارد، اولین فرضیه این است که همیشه عدهای هستند که حکومت را قبول دارند اما به تایید صلاحیتشدگان به دلیل عدم اطمینان یا عدم شناخت نمیخواهند رای بدهد. فرضیه دوم هم میتواند این باشد که در همه انتخاباتها ساز و کار نوشتن رای نقصهایی داشته که تعدادی از رایهای صحیح به دلیل رعایت نشدن ساز و کاری مانند مهر شدن یا اثر انگشت رایدهنده و یا مواردی از این دست باطله اعلام شده است.
اما فرضیه بعدی را هم میتوان نامحتمل دانست و آن این است که در همه انتخاباتها جمعی از این اتفاقهای که در دو روند قبلی عنوان شد رخ میدهد که هم میتواند ناشی از بیتجربگی مسئولان در شعبه اخذ رای و هم بیتجربگی رایدهنده و یا عدم اطمینان به کاندیدای معرفی شده و یا عدم شناخت باشد.
اما همه این افراد یک وجه اشتراک دارند و آن اعتماد به حکومت اسلامی و ساز و کار انتخابات است. چراکه اگر این موضوع را قبول نداشتند خودشان را در معرض رای قرار نمیدادند.
باطلههای دور دوم ریاست جمهوری وقت
نکته دوم این است که در اکثر انتخابات ریاست جمهوری رایهای باطله در دور دوم رئیسجمهور وقت افزایش داشته البته این رویه در سال ۸۸ استثناء بوده است. این موضوع را هم میتوان به این صورت تفسیر کرد که اعمال و رفتار رئیس دولت وقت میتوانسته میزان ناامیدی را افزایش و باعث عدم اطمینان افراد به کاندیدا شود و گاهی هم این روند به دلیل این میتواند اتفاق افتاده باشد که مردم فکر میکردند که دور دوم دوری است که مجددا خود رئیسجمهوری انتخاب میشود و به دلیل موافق ماجرا نبودن رای را سفید انداختهاند. اما این روند از سال ۸۸ وجه دیگری هم به خود گرفته است.
تا قبل از این سال گزینههای جدیای در دور دوم ریاست جمهوری افراد کاندید نمیشدند و این موضع طبیعی بود که مردم ناراضی از رئیسجمهور مستقر گزینه جدی در کاندیدا پیدا نکرده و مجبور شود رایش را به نظام بدهد اما کسی را انتخاب نکند. اما این رویه از سال ۸۸ با جدیت بیشتر دور دوم انتخاباتها شرایط جدید را دچار شده است. سال ۸۸ میزان رای باطلهها به کمترین حد خود در دور دومیها میرسد و این موضوع نشان میدهد که اغلب مردم علاوه بر اینکه دوست داشتند به نظام رای بدهد تلاش میکردند که رایشان را به کسی بدهند که آن را قبول دارند. و شاید دقت آرا هم با توجه به حساسیت مردم بیشتر شده که حجم باطلهها کاهش یافته است.
آنهایی که پشت نظام جمهوری اسلامی ایستادهاند
اما با همه این تفاسیر مشارکت بالای مردم حتی اگر رای باطله در میان آنها زیاد باشد نشان از اعتمادی است که مردم به ساز و کار انتخابات و اداره حکومت اسلامی دارند. این افراد دقیقا کسانی هستند که حتی اگر نتوانند به فرد خاصی اعتماد کنند ترجیح میدهند که همچنان پشت حکومت اسلامی که آن را مقدس میدانند بمانند و بر همین اساس رای میدهند اما گزینهای برنمیگزینند.
شاید یکی دیگر از مواردی که باعث رشد آرای باطله در انتخابات میشود تهمتهای اثبات نشدهای باشد که کاندیدا در خلال رقابت به هم میزند این تهمتها باعث میشود مردم در فرصت کوتاه نتوانند صحت و سقم آن را بررسی کرده و برای حرمتی که برای رایشان قایل هستند میخواهد به کسی که اطمینان از آن حاصل نکردهاند رای ندهند.
اما همه این فرضیهها تا جایی درست است که فرد خودش بخواهد رایش را در جمعآرای باطله بیندازد. اگر فرضیه طور دیگری باشد باید تحلیل مناسب آن را نیز بررسی کرد.
رایهایی که با بیدقتی باطله میشود
نمیتوان از این موضوع هم ساده گذشت که کم نیستند از افرادی که خودشان نمیخواهند رایشان باطله شود اما بیدقتی که خودشان یا مامور حوزه انتخاباتی انجام میدهد باعث میشود که آن رای در جمع رایهای باطله قرار بگیرد.
گاهی خود فرد در نوشتن نام و شهره منتخب خود دچار مشکل میشود و برگه رای دچار خطخوردگی میشود گاهی هم برگههای رای دو انتخابات مختلف که معمولا یکجا برگزار میشود در سبدهای اشتباهی ریخته شده و گاهی هم فراتر از آن نام نفرات اشتباه روی برگههای انتخابات دیگری درج میشود.
در کنار این اشتباهات گاهی هم ماموران انتخاب شده از تجارب مناسبی برای پیگیری فرآیند اخذ رای برخوردار نیستند و ناخواسته موجب میشوند که برخی از رایها در سبد باطلهها قرار بگیرد و البته درصد کمی هم وجود دارند که قصد خراب کردن رایهایی را دارند که به مذاقشان خوش نمیآید و شاید در این بین بتوانند شیطنتهایی هم داشته باشند. از همه این موارد میتوان به نتایج کلی دست یافت.
اولا باید دقت در انتخاب افراد درستگار و البته با تجربه در حوزههای اخذ رای را بیشتر کرد، ساز و کارهای سادهتر و کمخطاتری مانند برگزاری انتخابات الکترونیک را هم به این روند افزود و البته تغییری در پیگیری و اعلام تهمتهای کاندیداها به یکدیگر قبل از شروع رایگیری اتخاذ کرد که با ایجاد تردید رای فردی که حکومت اسلامی را دوست دارد با تردید از رفتار برخیها به باطله تبدیل نشود.
در نهایت یک کار مهم دیگر نیز باید در دستور کار قرار بگیرد. مسئولان مربوطه با بررسی باطلهها و افزایش یا کاهش آنها میتوانند به این نتیجه برسند که چه میزان از مردم با وجود رضایت از حکومت از تایید صلاحیتشدگان شورای نگهبان راضی نیستند و حاضر نیستند به آنها اعتماد کنند.
این امر بسیار مهم است که بدانیم ریشه این آرای باطله چیست و چه میزان برگرفته از رای افرادی است که نظام را قبول دارند اما کاندیداها را قبول ندارند یا آنها را اصلح نمیدانند. رئیسجمهوری باید از وظایف خود را زمینهسازی و جلب اعتماد بیشتر این طیف برای حضور در انتخاباتهای بعدی در کنار اعتماد و ارادتی که به نظام دارند باشد. در همین حال از هماکنون آموزشهای لازم در باب رای دادن آغاز شود تا درصد اشتباهات فردی در انتخاباتهای بعدی به حداقل برسد تا آنانی دوست دارد در تعیین سرنوشت کشورشان ایفای نقش داشته باشد با رای خود به این مهم دست یابند.
سوشیانت آسمانی