?>?>
به یاد دارید که در زمان اعلام حقوقهای نجومی عنوان شد این مصوبات دولت قبل بوده و اکنون دولت مصوباتی برای سقف حقوق دارد. اخیرا مصوبهای را هیات دولت به مجلس ارسال کرده است که هیات تطبیق نیز آن را بررسی کند که براساس آن برخی از مشاغل مانند قضات و اعضای هیات علمی، اطلاعات و... را از سقف حقوق استثنا کردهاند. در این میان صحبت ما درباره عنوان اعضا هیات علمی است چراکه وزرا و مسئولان ادعایشان این است که حقوق نمیگیرند و از حقوق هیات علمی استفاده میکنند که براساس این مصوبه هم سقفی ندارد. به نظر شما با توجه به شرایط کشور این مصوبات چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
ببینید. این مسائل یک انحراف است در فهم مردم چراکه اگر ما مصوبهای داشته باشیم که این گروهها از تعیین سقف حقوق معاف هستند ما برد کردهایم. این اگر قانون شود بسیار خوب است چراکه قانون همیشه موفق است.
مثلا اگر مردم بگویند چرا قاضی این مقدار حقوق میگیرد میتوان قانونی جواب آن را داد که مثلا باید حقوق بالا داشته باشد که اقوا نشود. یا مثلا کارکنان اطلاعات که براساس اصول امنیتی باید جا به جایی داشته باشند میتواند در حقوقها استثنا باشد به شرط آن که قانون باشد.
مسئله حقوقهای نجومی اینجاست که هیچ چیز آن قانونی نیست. شما نمیدانید به فلان شخص چه میزان باید حقوق بدهید اسمش را حقوق گذاشتهاید ولی چند برابر آن پاداش میدهید. مسئله قانون نیست بلکه بالعکس اگر قانون وجود داشت که این مشکلات پیش نمیآمد والا افرادی مانند اساتید دانشگاه که وجیه ترین افراد جامعه هستند باید از این شرایط برخوردار باشند چراکه به هر حال براساس نوع شغلشان یک سری الزامات به جز تدریس دارند. مثلا من نوعی با یک تیشرت و لباس ساده میتوانم هر روز بیایم و بروم، اما یک استاد نمیتواند چنین باشد باید یک سری اصول را برای وضعیت ظاهری خود از لباس و کفشش گرفته تا سایر مسائل را رعایت کند.
به هر حال یک استاد، آینده ساز یک مملکت است در ضمن من اساتید و حتی قضاتی را میشناسم که مانند مردم عادی زندگی میکنند در سطحی بسیار پایین. این نوع مباحث را که درباره برداشتن سقف حقوقی برخی افراد مانند حقوق اعضا هیات علمی و... مطرح میکنند برای انحراف است چرا؟ چون اصلا موضوع جای دیگری است کسانی که به عنوان مشاور کار میکنند از نکات قابل توجه است.
بنده که بازنشست شدهام دیگر نباید به کار گرفته شوم ولو به عنوان مشاور. این حقوقی که تحت عنوان مشاور به من بدون سقف و اندازه پرداخت میشود غیر قانونی است. بله بنده بیایم سخنرانی کنم مبلغی را به من بدهند به عنوان حقالزحمه ایرادی ندارد اینکه بنده با ۳۰ سال کار بازنشسته شدم بیایید به کارم بگیرید و حقوق مکفی به من بدهید این خلاف قانون است. در حقوقهای نجومی اتفاقی که افتاد این بود که بدون هیچ قانونی حقوقها پرداخت میشد.
قانون خدمات کشوری میگوید حداقل حقوق هر میزان باشد سقف حقوق نباید ۵ برابر بیشتر از این حقوق باشد ولی تا به امروز اجرایی نشده است؟
خب اینکه به فردی پس از ۳ سال کار یک میلیارد تومان پاداش داده بودند این بحث حقوق بوده است؟ نبوده است دیگر.
ما پویشی داریم به عنوان پویش شفافیت که براساس آن سوالاتی از افراد درباره زندگی آنها از محل سکونتشان و ماشینی که سوار میشوند گرفته تا اینکه تا چه میزان از کالای ایرانی استفاده میکنند و... میشود این سوالات را از شما داشته باشیم؟
من اساسا با این نوع دیدگاه مخالف هستم چراکه حاشیهها را به متن و متن را حاشیه میبرد. نگاه مردم به آن چیزی است که میبینند مثلا ماشین فرد را میبینند اگر پراید سوار شود میگویند آدم خوبی است والا نه. به نظر من همه چیز ما باید در عمل و در رفتار باشد.
مثلا کسی که میگوید چادری است ولی انگشتر ۲۰ میلیونی به دست میکند خب این یک جای کارش میلنگد. منظورم از نظر اعتقادی است چراکه به هر حال این انگشتر با آن اصول اسلامی و سادهزیستی همخوانی ندارد. اینجا روزنامه ماست بروید با جاهای دیگر مقایسه کنید اینجا دو تا روزنامه است عصر ایرانیان و تجارت بعدازظهر که بچهها میخواهند خبرها را تست کنند صدایشان را میشنوم اما به هر سختی هست حتی با خرید کاغذ از حقوق خودم سعی کرده ایم اینجا را نگه داریم تا این چند جوانی که اینجا کار میکنند به کارشان ادامه دهند.
روزنامههایی که به بازار وصل هستند مثلا روزنامه جمهوری اسلامی با آن شرایط آیا خیلی روزنامه با کارکردی است؟ به نظر من مسائل ظاهری و شناسنامهای را باید کنار گذاشت اینها همه حاشیه است باید به متنها توجه داشت. من در آمریکا از بیماری رنج میبردم و میخواستم فرار کنم بیایم ایران برایم حرف درآورده بودند که میخواهم پناهنده شوم. بعد مرا دیدند در تلویزیون که پیش رهبری در حال گفت و گو گرفتن هستم بعد دیدم که تلفن میزنند که ما را حلال کنید پشت سر شما حرف زدیم. گفتم خدا لعنتت کند.
به همین صراحت؟
بله. مگر میشود شما به مردم خیانت کنید و بعد بیایید بگویید ببخشید. چرا وقتی که میخواستید صحبت کنید فکر نکردید چرا میگویند که غیبت مانند خوردن گوشت برادر مردهات است؟ چرا نمیگویند زنده. مرده نمیتواند از خود دفاع کند و چیزی هم از آن کنده شود قابل ترمیم نیست. گوشتش باز نمیگردد. اگر غیبت مرا کردی آبروی مرا بردهای پس خداوند تو را لعنت کند تا ابد انشاالله.
چرا فکر نکردی مگر عاقل نبودی، بچه به راحتی تهمت نمیزند در حالی که فردی که ۵۰ الی ۶۰ سالش است و به راحتی دروغ میگوید و غیبت میکند.
بگذریم؛ نظرتان درباره برجام و شرایط پیش آمده چیست؟
اگر بخواهیم برجام را به صورت ریشهای بررسی کنیم باید بگویم برجام یک برنامه جامع مشترک بوده برای برداشتن یک اتهامی از روی ایران. اساس برجام که برای رفع یک اتهام بود و تلاش برای حذف این ادعاهای ضد ایرانی این امر در جای خود بد نبود.
با این حال اکنون چند سوال مطرح میشود از جمله اینکه آن زمان که مذاکرات در سال ۱۳۸۳ برگزار شد به عنوان مذاکرات سعدآباد و زمینهساز بلوکه کردن همه داراییهای هستهای ایران برای دو سال شد چه سیاستی بود؟ آن زمانی که پلمپها شکسته شد و ما از تعداد انگشتشمار سانتریفیوژ رسیدم به چند هزار سانتریفیوژ از غنیسازی سه درصد به ۲۰ درصد رسیدیم چه تفکری حاکم بود؟ از زمانی که برجام به این شکل فعلی شروع شد تا امروز که ما هیچ نداریم چه تفکری حاکم بود؟
اگر بخواهیم به مردم درباره برجام حقیقت را بگوییم باید همین را بگوییم اساس برجام و مذاکرات خوب و مقدس بود انجام مذاکره برای رفع اتهام، به قولی گرهای که با دست باز میشد چرا باید با دندان باز شود.
جمهوری اسلامی برای مذاکره خوب تصمیم گرفت خوب هم جلو رفت. در زمان مذاکرات قبلی ما دستاورد به دست آوردیم یا نه؟ یادتان است که همه دستاوردها و پیشرفتهای ما در دوران قبلی بود. پیشرفتهای ما در زمان مذاکرات قبلی بود و خصوصا از زمانی که آقای جلیلی بود که به گفته خود ایشان انگار که در جنگ صفین ما رسیدیم پشت خیمه معاویه.
روزنامه والاستریت ژورنال تعبیر زیبایی به کار میبرد میگوید که در زمان مذاکرات نیکولاس برنز معاون وزیر خارجه امریکا وقتی در مذاکرات شرکت میکرد مؤدب ترین عضو مذاکرات بود و مرتب شرکت میکرد چرا؟ چون هر لحظه میترسید که ایرانیها ناراحت شوند و مذاکرات را ترک کنند لازم به ذکر است که غنیسازی بیست درصدی ما را هم در همین زمان پذیرفتند.
ما اگر بخواهیم موفق شویم باید در تاریخ بگوییم شاه سلطان حسین چه کرد شکست خوردیم و شاه اسماعیل چه کرد پیروز شدیم؟ امروز داریم بررسی میکنیم چه شد که سمرقند و بخارا را دادیم امروز باید اینها را بررسی کنیم که چرا آنها در آن روز در سعدآباد قرارداد بستند و شکست خوردیم و هیچ چیزی به ما ندادند، خود روحانی دبیر بود و خرازی وزیر خارجه.
و چرا بعد از آن وقتی پلمپها را شکستیم آمدیم روی پای