سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰
کد مطلب : 112426

تنش زدایی به سبک جدید

محافل رسانه‌ای و سیاسی اروپا طی روزهای اخیر از واژه تنش زدایی در منطقه استفاده می‌کنند. آنها بر این ادعایند که پس از ترور سردار شهید سپهبد ق

محافل رسانه‌ای و سیاسی اروپا طی روزهای اخیر از واژه تنش زدایی در منطقه استفاده می‌کنند. آنها بر این ادعایند که پس از ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و پاسخ موشکی ایران، زمان تنش زدایی فرا رسیده است.
در قبال این ادعا اولین سوال اساسی این است که تنش زدایی با چه کسی؟ آنچه غربی‌ها ادعا دارند آن است که میان ایران و آمریکا باید تنش زدایی شود. سوال این است که با آمریکایی که بر تحریم و فشار بر ملت ایران و نظام اصرار دارد، آمریکایی که رسما ترور سردار بزرگ ایران را صورت داده و به آن افتخار می‌کند، آمریکایی که در امور داخلی ایران دخالت و مردم را به آشوب و شورش تشویق می‌کند، آمریکایی که حتی حاضر به اجرای برجامی که خود امضاء کرده نبوده و.... چگونه می‌توان مذاکره کرد؟
سوال اساسی دیگر آن است که چه کسی می‌خواهد میانجی گری کند و تنش زدایی را اجرا سازد؟ اروپا ادعا دارد که به دنبال تنش زدایی است اروپایی که از ترور سردار سلیمانی حمایت کرده و خواستار عدم پاسخگویی ایران شده است، اروپایی که ادعا دارد برای حفظ برجام از مکانیسم ماشه استفاده می‌کند در حالی که هیچ اشاره ای به نقض عهدهای خود نمی‌کند، اروپایی‌ها طی روزهای اخیر در پی اندوه و غم ملت ایران از حادثه هواپیما و جان باختن فرزندان میهن اسلامی، به دنبال ایجاد فضای آشوب در کشور بوده و حتی افرادی همچون «راب مک ایر» سفیر انگلیس رسما و راسا در تجمع غیرقانونی شرکت و به اقدام علیه امنیت ایران می‌پردازد؛ آیا چنین اروپایی می‌تواند نقش میانجی را داشته باشد؟ چگونه می‌توان به چنین اروپایی اعتماد کرد که بخواهد نقش تنش زدا را ایفا نماید. انگلیسی که قتل عام ۹ میلیون ایرانی در جنگ جهانی اول را در کارنامه دارد ، از کودتای ۲۸ مرداد و همراهی با صدام در جنگ تحمیلی و تا ایفای تنش در تحریم‌ها و حمایت‌های از تروریست‌ها علیه ملت ایران تا نقش آفرینی در فتنه ۸۸ و هر نابسامانی و آشوبی در ایران را رقم زده است چگونه می‌تواند مدعی میانجی گری باشد؟ نکته قابل توجه آنکه اروپا دیروز اجرایی ساختن مکانیسم ماشه یا همان ساز و کار حل اختلاف را با ادعای ماندن ایران در برجام در پیش گرفته که هدف آن ایجاد فضای غبارآلود در ایران است. رفتاری که آشکار می‌سازد، سفیر انگلیس به دنبال ایجاد آشوب در ایران به بهانه حادثه هواپیمای اوکراینی بوده تا به اصطلاح سیاست فشار از پایین، چانه زنی از بالا را اجرا و به باج‌گیری از ایران بپردازد.
سومین سوال اساسی آن است که مفهوم تنش زدایی چیست و چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ آنچه از سوی اروپایی‌ها در باب تنش زدایی مطرح می‌شود در یک جمله خلاصه می‌شود و آن اینکه ایران باید به کشوری عادی مبدل شود. کشوری عادی از نظر اروپا یمن اینکه ایران باید به کشوری مانند کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس مبدل شود که سرسپرده غرب باشد. کشوری عادی یعنی آنکه پایگاه‌های نظامی آمریکا و اروپا در ایران ایجاد و تهران حق تصمیم گیری در هیچ کدام از سیاست‌های داخلی و خارجی اش را نداشته باشد. در تعریف اروپا و آمریکا کشور عادی یعنی کشوری که توان دفاعی نداشته باشد و در منطقه ایفای نقش نکند بلکه خود بخشی از پازل استعمارگری آنها در منطقه باشد.
حال آنکه تنش زدایی واقعی تعریفی دارد و آن اینکه تمام تحریم‌های ضدایرانی لغو شود، غرب تعهد دهد که هیچ گونه اقدام خصمانه‌ای علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی صورت ندهد، غرب سیاست براندازی نظام و حذف ایران از معادلات منطقه را کنار بگذارد، حقوق هسته ای ایران را به رسمیت بشناسد و در نهایت خواست ایران و سایر ملتهای منطقه مبنی بر خروج کامل نیروهای آمریکایی و غربی از خاورمیانه را اجرایی سازد. تا زمانی که این ا صول اجرایی کشور سخن گفتن از تنش زدایی معنایی ندارد و صرفا شعاری برای توجیه سیاست‌های خصمانه علیه ایران و منطقه و تکرار دخالت‌های بحران ساز غرب در منطقه است. غرب نمی‌تواند ادعای تلاش برای تنش زدایی داشته باشد در حالی که در عمل در کنار آمریکا علیه ملت ایران و نظام اسلامی و امنیت و ثبات منطقه اقدام نماید. این رفتار تنش آفرینی است نه تنش زدایی. 

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcdxx0f9yt0fo6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی