وضعيت درماني كشور مناسب نيست. اين را تنها در يك زمينه نبايد جست وجو كرد.فارغ از هزينههاي درمان كه همخواني با حقوق بيماران ندارد و موجب نگراني اين افراد و خانوادشان شده است ،موضوعات ديگري هم وجود دارد كه وقتي آنها را كنار هم ميگذاريم ميبينيم مردم حق دارند از وضعيت درماني كشور دلخور باشند.
وضعيت نامشخص دارويي كشور و شلوغي بيش از حد مراكز درماني را كه كنار بگذاريم ، بي توجهي قشر پزشك به وقت بيمار نيز تاسف بار است.كافيست نيازت به آقا و يا خانم دكتر متخصصي باشد تا براي ۵ دقيقه ويزيت با عجله و فارغ از انصاف ايشان ساعتها به انتظار بنشيني و وقتي از خانم منشي ميپرسي آقا يا خانم دكتر چه زماني تشريف ميآورند با توپ و تشر پر آنها مواجه شوي؟!
آيا اين اخلاق پزشكي است كه بيماري را كه تمام اميدش به گفته پزشكان اين مرز و بوم است در حالت اضطراب و نگراني نگاه داشته و از پاسخ در شان اجتناب كنيم؟
آيا درست است كه دكتران براي وقت مردم ارزشي قائل نباشند و هر آنگاه كه دلشان خواست آنها را به مطب خود راه دهند. خصوصي يا دولتي بودن خدمات درماني نيز هيچ توفيري در اين موضوع نمي كند چرا كه در مراكز خصوصي ناچاري براي حق ويزيتي كه داده اي به انتظار بنشيني و در مراكز درماني نيز از روي نياز بايد به هر سازي كه پزشكان عزيز اين مرز و بوم ميزنند برقصي؟!
آيا آن هنگاميكه عرصه پزشكي براي خدمت به مردم راه اندازي شد پزشكان اينگونه با مردم تا ميكردند؟ آيا ابوريحان بيروني نيز براي وقت مردم ارزش قائل نبود و تنها خودمحوري را اساس و سرلوحه كارخود ميدانستند؟
بي شك اگر اخلاق پزشكي در جامعه ما متبلور شود بخش اعظمي از نارضايتي مردم كاسته ميشود.مردم باور دارند و ميپذيرند كه دولتمردان از هيچ تلاشي براي كاهش هزينههاي درمان و ارتقاي وضعيت درماني كشور دريغ نمي ورزند اما واقعيت اينجاست كه اين دورافتادگي جامعه پزشكي از اخلاق دردآور است.
پزشك آن نيست كه تنها به تجويز دارو روي آورد چه بسا كه شايد اگر تنها ۵ دقيقه با آرامش و از روي حسن نيت پاي درد و دل بيمار و گفتههاي او بنشيند بخش اعظمي از بار رواني بيماري كاسته شود اما افسوس و صد افسوس كه پزشكان در برابر دومين سوال بيمارشان به گفتن اين جمله بسنده ميكنند كه اين وقت ويزيت شما تمام شده است و لطفا يك بار ديگر مراجعه كنيد. نميدانم شايد اگر من هم پزشك بودم و خود را در مكان و مرتبه و شاني بالاتر از ولي نعمتان خود ميدانستم چنين رفتار مشابهي نشان ميدادم اما خدا را صدهزار مرتبه شكر كه در چنين جايگاهي نيستم؛اگرچه نبايد فراموش كرد كه درميان قاطبه بي اخلاقيها هنوز پزشكاني وجود دارند كه ميتوان نام حكيم را به آنها اطلاق كرد.
جعفر آرامي