برجام که قرار بود جدا از تحکیم خواسته ما در احقاق حقوق فعالیت صلحآمیز هستهای درعرصه بینالملل با برداشته شدن تحریمهای ضد ایرانی نیز مسیر مشکلات اقتصادی کشور را نیز هموار کند و به دنبال آن شاهد گشایشهای زیادی در این حوزه باشیم.
در گزارشهای پیشتر ازمحقق نشدن این اتفاق بارها و بارها نوشتیم، از بیتعهدی غرب در قبال اجرای کامل برجام و اصرار آمریکا و متحدانش بر ادامه فشارها علیه ملت ایران با وجود انعقاد قراردادی بین المللی ،قراردادی که میبایست از آغازین روز اجرای آن همه تحریمهای ظالمانه را علیه جمهوری اسلامی لغو کنند و به تعهداتشان پایبند باشند؛ اما هیچ کدام اتفاق نیفتاد.
وعده مسئولان اجرایی نیز بماند که همه ابعاد زندگی ملت ایران را به برجام گره زدند اما آنچه شاهد بودیم تنها تداوم این مشکلات و رکود و بیکاری بود.
البته بارها مقام معظم رهبری تاکید فرمودند که حل مشکلات اقتصادی نیازمند توجه به توانمندیها و ظرفیتهای داخلی است و تاکید بر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
از این حرفها بگذریم حالا این برجامی که نتوانسته مشکلات اقتصادی مردم را حل کند، دست مایهای برای دشمنان شده تا در لوای آن بتوانند امتیازات بیشتری از جمهوری اسلامی اخذ کنند؛ حتی از آن به عنوان اهرمی برای فشار علیه ملت ایران نام بردهاند!
تحلیلگر اندیشکده آمریکایی در یادداشتی با توصیه به واشنگتن به در پیش گرفتن مذاکره با تهران نوشت: «برجام مشکلات اقتصادی را حل نکرد و این به آمریکا اهرم زیادی میدهد».
در ادامه تحلیلهای کارشناسان غربی درباره موضع دولت دونالد ترامپ درباره ایران، یک تحلیلگر شورای آتلانتیک در اینباره به واشنگتن توصیه کرده، برای مقابله با مواضع منطقهای تهران، با ایران مذاکره کند.
در مطلب این کارشناس آمریکایی آمده است: «توافق هستهای(برجام)، مشکلات اقتصادی (ایران) را حل نکرد و این، به آمریکا در برابر مداخله تهران در امور منطقه اهرم زیادی میدهد».
وی در بلومبرگ نوشت: «یک موضوع و تم مداوم در سیاست خارجی دونالد ترامپ که از روزهای اول کارزار انتخاباتی او وجود داشته است، تاکید او بر این بوده که آمریکا از نظم جهانی که اغلب حفاظت از آن را برعهده دارد، منفعت اقتصادی نکرده است. با این حال، وقتی سیاست آمریکا در خاورمیانه مطرح میشود، سیاست او به شدت، متناقض بوده است».
امیر هندیجانی ادامه داد: «در دوران مبارزات انتخاباتی، ترامپ درباره پاره کردن توافق هستهای ایران و شش کشور جهانی صحبت کرده است. او به فاصله اندکی پس از آغاز منصبش، از این قول و تعهدش(برای پاره کردن برجام) عقب نشست و او همچنین در مسیر ادبیات و لفاظیاش درباره تشدید تحریمها روی تهران هم اقدام نکرد».
به گزارش فارس، این کارشناس آمریکایی توصیه کرده که دولت ترامپ در ازای «میانهرو شدن رفتار ثبات زدای ایران در خاورمیانه»، به این کشور اجازه دهد به مزایای اقتصادی بیشتری برسد.
یادآوری این نکته مهم است که مسائل مطرح شده نظر تحلیلگر آمریکایی است و مورد تایید خبرگزاری فارس نیست.
«طی ۴ دهه گذشته، آمریکا هزینههای جانی و مالی زیادی برای مقابله با توسعهطلبی ایران در منطقه صرف کرده است. این کشور همچنین برنامه تحریمی سفت و سختی را(علیه ایران) حفظ کرده که بیشتر متحدان اروپایی و شرکای آسیایی آن را سنگین و غیرسازنده میدانند. این موضوع قابل رد کردن نیست که ایران یک دستور کار منطقهای در پیش رو دارد که اغلب با منافع آمریکا در تضاد است اما این موضوع هم قابل رد کردن نیست که سالها انزوا و تحریمها، اکنون بازگشت به اقتصاد جهانی را به یکی از اهداف اصلی تهران بدل کرده است.
طی دو هفته آینده، حسن روحانی با همهپرسی برای نه تنها ریاست جمهوری اش بلکه توافق هستهایاش مواجه خواهد شد. توافق قرار بود طلیعه دوره تازهای از رفاه اقتصادی باشد. در بهترین حالت، باید گفت نتایج توافق، آمیختهای از مسائل مختلف بوده است. توسعه اقتصادی ایران، هنوز هم در غل و زنجیر تعداد زیادی از تحریمهای ثانویه اجرایی دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری امریکا است به دلایل نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم دولتی و برنامه موشک بالستیکش.
امضای توافق هستهای و برداشته شدن تحریمهای مرتبط به آن، بسیاری از موضوعات ساختاری که بلای اقتصاد ایران است، را به منصه ظهور رسانده است. موضوع اصلی در بین این موضوعات ساختاری، آن است که چه میزان تحریمهای ثانویه همیشه این کشور را از تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی باز میدارد.
چه انگیزهای برای کار کردن دولت ترامپ با ایران بر سر نقشه راهی به منظور برچیدن تحریمهای ثانویه وجود دارد؟ پاسخ در این موضوعات قرار دارد که حامیان ترامپ مشتاقانه آن را تایید کردند: یک سیاست خارجی کوچکتر و عدم پرداخت هزینههای زیاد در مسائل خارجی در زمانی که منافع آمریکایی به روشنی مشخص و تعریف نشدند.
طبق محاسبه راجر استرن استاد دانشگاه پرینستون، آمریکا از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۰ مبلغ ۸ تریلیون دلار برای حفاظت از انتقال نفت از خاورمیانه هزینه کرد. به این هزینهها، هزینههای دو جنگ پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را اضافه کنید. همه این هزینهها در منطقهای صرف شده که آمریکا از آن فقط ۱۰ درصد مواد خام وارد کرد. نیایز به حضور یک سرمایهدار املاک و مستغلات نیویورکی نیست که بفهمد که بازگشت سرمایهگذاری در خلیجفارس، آنچنان هم با توفیق همراه نبوده است.
اگر ترامپ با ایران وارد یک دیپلماسی قابل توجه شود و مسائلی که بیشتر در ارتباط آمریکا با این کشور اهمیت دارد را به چانهزنی بگذارد، او میتواند این موضوع را که رژیم تا چه حد خواهان پیش رفتن است را به آزمون بگذارد. اگر مذاکرات به جایی نرسید، آمریکا هیچ چیزی را نمیبازد. تحریمها و حضور نظامی قدرتمندانه امریکا در خلیجفارس، برای یک آینده قابل پیشبینی همچنان ادامه مییابد.
برای ۴۰ سال اخیر، آمریکا مهار ایران را پایهای برای سیاست خود در خاورمیانه قرار داده است. از منظر سیاسی این موضوع شکست خورده است چراکه نفوذ امروزه ایران در منطقه بیشتر از نفوذی است که این کشور در دوره (محمدرضا) شاه داشت. از نظر اقتصادی، اما آمریکا طوری مدیریت کرده که ایران را خارج از اقتصاد جهانی نگهدارد. بدون فرصتهای شغلی و رشد اقتصادی پایدار، ثبات بلندمدت ایران میتواند در تردید باشد.
هر دو طرف دلایل متقنی برای گسترش دادن مذاکراتشان به فراتر از توافق هستهای دارند. چراکه تعامل و مراودات خوب را تجسم میبخشد. راه جایگزین(برای مذاکره)، به هدر دادن تریلیونها دلار دیگر و قدم در مسیری است که امکان درگیری نظامی در آن وجود دارد».