يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۴
کد مطلب : 95000
وقتی مرغ متولیان فرهنگ و هنر بر بام دوهوایی می‌نشيند

خارج‌خوانی در دستگاه!

خارج‌خوانی در دستگاه!

این داستان تکراری «یک بام و دو هوا»، قصه امروز و دیروز نیست. قصه همیشگی ماست. قصه اینکه ما معمولا عادت داریم ترازوهایی را به کار بگیریم که توازن و تعادل را نشان نمی دهند. بدتر آنکه برخی مسئولان ما هم چنین هستند و این اوضاع را بدتر مي‌کند. از این بدتر آنکه ما در شعار دادن مي‌توانیم بدون هیچ رقیبی در صدر جدول بایستیم.
بگذارید به جای آسمان و ریسمان بافتن، به اصل موضوع بپردازیم. چند روز پیش یکی از هنرمندان آواز کشورمان در یک شبکه فارسی‌زبان ضد ایرانی و ضد انقلابی حضور یافت. واکنش عجولانه از سوی مردم امری کاملا طبیعی بود. برایشان قابل پذیرش نبود که یک هنرمند علاقه‌مند به ایران با آثار ماندگارش پای خود را به استودیوی یک شبکه بیگانه بگذارد. اما از طرف دیگر واکنش مسئولان چه باید مي‌بود؟ آیا آنها هم حق داشتند «جوگیر» شوند و رفتارهای احساسی از خود بروز دهند؟ قطعا پاسخ منفی است. اما متاسفانه اینچنین شد.
اولین واکنش را سخنگوی وزارت ارشاد داشت: «حضور خواننده‌ی سنتی کشورمان که از هنرمندان محبوب و مردمی است در شبکه‌ی ماهواره‌ای ضد انقلاب باعث شگفتی همگان شد؛ اما در حال حاضر ابعاد این اتفاق در حال بررسی است. این اتفاق نه قابل دفاع است و نه قابل توجیه. امیدوارم ایشان بعد از بازگشت به کشور درباره انگیزه‌اش از حضور در این شبکه‌ی صهیونیستی توضیحاتی بدهد. ما هم براساس آن توضیح‌ها، گزارشی را تهیه می‌کنیم و در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهیم. درباره‌ی حضور عقیلی در سی‌ویکمین دوره جشنواره موسیقی فجر هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است، چون ابتدا باید ابعاد این اتفاق بررسی شود. بر همین اساس، هنوز تصمیمی مبنی بر ممنوع شدن فعالیت‌های او در کشور اتخاذ نشده است. ابتدا این هنرمند باید به ایران برگردد و اتفاق رخ‌داده بررسی شود. البته بعید است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به این موضوع واکنشی نشان داده باشد.»
قرار بود سالار عقیلی به کشور برگردد، توضیح بدهد، ابعاد اتفاق بررسی بشود و در آخر تصمیمی گرفته شود. اما ظاهرا این چرخه به صورت معکوس رخ داد. چند ساعت بعد از نشست سخنگوی ارشاد، مدیر سی‌ویکمین جشنواره‌ موسیقی فجر اعلام کرد بر اساس نظر کمیته نظارت جشنواره، سالار عقیلی از جدول جشنواره موسیقی فجر کنار گذاشته شد.
بعد از چند روز و انتشار دلنوشته سالار، به یکباره موضع مدیران محترم هم تغییر کرد. وزیر محترم هم اعلام کرد: «و احساس می‌کنم به علت عدم آشنایی با این شبکه دچار غافلگیری شده است. وی در این رابطه بیانیه خوبی داد و عنوان کرد که فرد سیاسی نیست و با این شبکه آشنایی نداشته و برای معرفی فرهنگ و هنر ایرانی و توضیح درباره کنسرتی که در منچستر داشته با این شبکه مصاحبه کرده است.»
و همین چند جمله کافی بود که به یکباره کمیته نظارت و مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر به این نتیجه برسند که «با توجه به اینکه او خواننده‌ی شناخته شده‌ای است و در این مدت خدمات بسیاری نیز انجام داده‌ است» این هنرمند به جدول اجرای فجر بازگشت.
این خلاصه اتفاقاتی است که طی چند روز گذشته برای یکی از هنرمندان موسیقی اصیل کشورمان رخ داد. البته به اینها باید واکنش منطقی و به دور از احساس رسانه ملی را هم یادآور شد که مثل مدیران دولتی وزارت ارشاد برخورد نکرد. اما آنچه سبب نگارش این سطور شده نه برخورد دوگانه با سالار عقیلی بلکه نگاه متضاد وزارت فرهنگ و ارشاد با هنرمندان است. وقتی یک هنرمند در شبکه‌هاي بیگانه هرچه دلش مي‌خواهد مي‌گوید و نظام و انقلاب و اسلام را زیر سوال مي‌برد و مدیران کنونی ارشاد برای او سنگ تمام مي‌گذارند، اما در برخورد با یک خواننده که اتفاقا صحبت خلاف مصلحتی نداشته (هرچند حضورش خالی از اشکال نیست) ابتدا از قوه قهریه استفاده مي‌کند و بعد یادش مي‌افتد که مجازات قبل از دفاع بر خلاف تدبیر و اعتدال است. البته ریشه این رفتار عجیب ارشاد را باید در خرداد ۹۲ جست. جايي كه كانديداي رياست ‌جمهوري آن زمان و رئيس قوه مقننه فعلي از همان استاد آواز ايران كه براي تخطئه انقلاب اسلامي سنگ تمام گذاشته بود به عنوان «سفير فرهنگي» ياد مي‌كند و بعد هم در فيلم تبليغاتي‌اش از صداي او استفاده مي‌كند.
اين روند در ادامه كار وزارت فرهنگ و ارشاد دولت يازدهم هم تداوم يافت. زمستان ۹۳ معاون آقاي وزير (همان شخص سخنگو) معتقد بود: «آقای شجریان مشکل خاصی نداشته و ندارد و برای برگشت به صحنه موسیقی اصیل کشور می‌تواند یک‌مقدار خودش را نزدیک کند. همان شخصیتی که از ایشان در تبلیغات استفاده می‌کند، معلوم است که آقای شجریان را قبول دارد. دولت هم ایشان را قبول دارد. ما با ایشان مشکلی نداریم. مانند بسیاری از هنرمندان ما که قبل‌و‌بعد از انقلاب فعالیت می‌کردند. اما خود ایشان باید ملاحظاتی داشته باشند و بتوانند خودشان را به آرمان‌ها و برنامه‌های نظام نزدیک‌تر کنند و بتوانند از این امکان و تسهیل استفاده بیشتری ببرند.»
او در ادامه گفته بود: «وزارت فرهنگ‌ و‌ ارشاد اسلامی برای همکاری با شخص ایشان مشکلی ندارد. دولت و شخص آقای رئیس‌جمهور ایشان را دوست دارند. جناب‌آقای جنتی هم به ایشان علاقه‌مند هستند... هیچ‌کس در کشور ما مخالف بازگشت آقای شجریان به عرصه فرهنگ‌و‌هنر نیست. راه باز است. اما ایشان هم باید کمک کنند که مسایل و سوءتفاهم‌ها حل شود.»
اما آيا مشكل با سوء‌تفاهم و نزديك شدن مصلحتي حل مي‌شود؟ آيا استاد آواز ايران هم ندانسته در شبكه‌هاي مختلف بيگانه و معاند شركت كرد؟ آيا حرف‌هاي او هم برای معرفی فرهنگ و هنر ایرانی و توضیح درباره کنسرت‌هايش بوده يا اساسا هدف اين شبكه‌ها بيان ديدگاه‌هاي اپوزيسيوني خود از دهان يك هنرمند شناخته شده بود؟
آيا مي‌توان پذيرفت هنرمندي به بزرگي شجريان و با تجربه بالاي وي، از سرِ جوگيري سخناني را بر زبان آورده و در توهين به اسلام و انقلاب و حضرت امام(ره) كم نگذاشته است؟ اگر مسئولان چنين نگاهي داشته و دارند كه با عرض معذرت خسته نباشند!
بله وجهه هنري استاد شجريان بر كسي پوشيده نيست و اساسا روي سخن ما هم با ايشان نيست.
مخاطب ما مديراني هستند كه تكليفشان با خودشان هم معلوم نيست. مديراني كه براي تبليغات از صدا و نام برخي‌ها استفاده مي‌كنند، اما حواسشان نيست رفتارها و شعارها براي جذب مردم بايد بر اساس يك متر و معيار مشخص باشد. اگر رفتارهاي خودسرانه عده‌اي در شهر كاشان مورد شماتت قرار مي‌گيرد، رفتار خودسرانه برخي مسئولان هم بايد نقد شود. مسئولاني كه جايگاه حقوقي خود را فراموش مي‌كنند. مسئولاني كه گاهي اوقات از درِ دروازه عبور نمي‌كنند، اما از سوراخ سوزن طوري رد مي‌شوند كه اتوي كت و شلوارشان هم خراب نمي‌شود.
جايگاه مسئولان فرهنگ و هنر نه جايي براي اعمال سليقه است و نه رفتارهاي احساسي و جوزدگي. اگر سالار عقيلي چندخطي در پذيرفتن اشتباهش نوشت، آيا حضرت استاد چند كلامي براي نزديكي و جبران بر زبان راند؟

https://siasatrooz.ir/vdcdzz0n.yt0kz6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی